راهی برای رسیدن به موفقیت فردی

با ما در مسیر موفقیت حرکت کنید

راهی برای رسیدن به موفقیت فردی

با ما در مسیر موفقیت حرکت کنید

بایگانی

۷۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «موفقیت فردی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

زمانی که در ده 80 بنده مشغول نگارش کتاب رازها و نیازهای موفقیت ایرانی بودم، یکی از مهمترین سوالت ذهنم این بود که آیا افراد موفق سایر کشورها نیز مثل ما فکر و عمل می کنند؟

پرسش اساسی ذهن بنده در زمان نگرارش کتاب روانشناسی موفقیت این بود :

موفقیت یعنی چه ؟

 این سوال و سوالات مربوط به رازهای موفقیت دیگر افراد ثرتمند و موفق جهان، کنجکاوی عجیبی در ذهن من ایجاد کرده بود.

 در نهایت بعد از حدود 12 سال مطالعه و تحقیق در حوزه موفقیت به تعریف موفقیت و راز بزرگ موفقیت های بزرگ افراد موفق و ثرتمند جهان رسید. روح حاکم بر کتاب رازها و نیازهای موفقیت ایرانی، نگرش بنده را در تعریف موفقیت از نگاه افراد موفق جهان که الگوی بنده و میلیون ها آدم موفق در جهان هستند، را بیام می کند. خواندن اولین کتاب موفقیت تالیف یک ایرانی موفق را به شما نیز توصیه میکنم.

 

معنی موفقیت چیست ؟ تعریف علمی موفقیت چیست ؟

موفقیت به انگلیسی واژه success است که در دیکشنری کمبریج اینگونه تعریف شده است :

موفقیت به انگلیسی (Success)

 the achieving of the results wanted or hoped for

کسب نتایج مورد نظر فرد و یا نتایجی که امید دست یابی داشته است

آیا شما دوست عزیز نیز مثل بسیاری از ایرانیان سرتاسر جهان تصور می کنید موفقیت یعنی :

  • موفقیت مالی و ثرتمند شد ؟!
  • موفقیت در کار و شغل ؟!
  • موفقیت در ارتباطات ؟!
  • موفقیت در کنکور ؟!
  • موفقیت در زندگی ؟!
  • موفقیت در معنویات ؟!
  • موفقیت در کسب و کار ؟!
  • موفقیت در ازدواج عاشقانه ؟!
  • یا شاید موفقیت در کسب اهداف بزرگ زندگی و یا هر تعریف مشابه دیگری است ؟
هر فردی در جهان به یک تعریف شبه فلسفی از موفقیت رسیده که خط و مسیر حرکت زندگی فرد نشان دهنده کیفیت پاسخی است که به پرسش : معنی موفقیت چیست؟ داده است.

از نظر شما موفقیت چیست ؟ چه تعریفی برای موفقیت در ذهن شما شکل گرفته است ؟ حتما این پرسش ها را قبل از خواندن ادامه این مقاله در ذهن مرور و پاسخ بدهید.

رازهای موفقیت 12 نفر از افراد موفق جهان

در اینجا قصد داریم راز موفقیت و تعریف موفقیت افراد موفقی که الگوی جهانی ما هستند را برایتان اشکار کنیم.

 

راز موفقیت و تعریف موفقیت، 12 فرد ثروتمند و قدرتمند جهان، را از طریق گرداوری گزارشات بیزسنس اینسایدر، در تنها سایت راز موفقیت در ایران با شما به اشتراک می گذاریم :

  • افراد موفق خود را ضرورتاً به خاطر اینکه ثروتمند یا قدرتمند هستند، موفق نمی‌دانند.

  • افراد موفق خود را صرفا بخاطر دست یابی به موفقیت در یک زمینه خاص موفق نمی دانند.

  • بلکه معمولاً دربارۀ موفقیت همه جانبه زندگی، مالی، روابط، سلامتی و تاثیر اجتماعی سخن می‌گویند.

در ادامه 12 شخصیت موفق افسانه‌ای تعاریف خود از موفقیت را ارائه داده‌اند، از جان پال دجوریا (تلاش سرسختانه) گرفته تا مایا آنجلو (از کار لذت ببرید).

هنگامی که در مورد یک شخص موفق حرف می‌زنیم، معمولاً از کسی سخن می‌گوییم که میلیاردها دلار پول در حسابش دارد، نویسندۀ پرفروش‌ترین کتاب‌ها بوده است یا شاید کسی که هدایت یک ملت را به عهده دارد.

اما اگر از کسانی که در چارچوب تعریف عرف از موفقیت می‌گنجند، راجب تعریف و رازهای موفقیت آنها سئوال کنید، بسیاری به شما خواهند گفت که این دستاوردها چیزی نبوده که به آن‌ها حس موفقیت داده باشد.

 

1- میلیاردر موفق جهان،

ریچارد برنسون میلیاردر معتقد است که موفقیت مربوط به خوشحالی می‌باشد.

 

اگرچه سِر ریچارد برنسون، بنیانگذار گروه ویرجین، سرمایه‌ای معادل 5 میلیون دلار دارد، اما وی معتقد است که موفقیت معادل کمال فردی می‌باشد.

او در لینکدین نوشت: «بسیاری از مردم موفقیت خود را با مقدار پولشان و افرادی که با آن‌ها ارتباط دارند، می سنجند. به نظر من، موفقیت واقعی باید با میزان خوشحالی شما اندازه‌ گرفته شود.»

 

 

2- بنیانگذار هافینگتون پست

آریانا هافینگتون می‌گوید که پول و قدرت کافی نیست.

 

خانم هافینگتون می‌گوید موفقیت را با دو معیار می‌سنجیم – پول و قدرت – اما لازم است معیار سومی هم اضافه کنیم.

او به فوربس دن شاوبل گفت: «به منظور اینکه زندگی‌ای را داشته باشیم که حقیقتاً می‌خواهیم و مستحقش هستیم، به معیار سوم نیاز دارم. این معیار فراتر از پول و قدرت است و شامل چهار جز می‌شود: سلامتی، خرد، کنجکاوی و بخشش.»

این فاکتورها به شما کمک می‌کنند تا به زندگی روان‌شناختی خود رسیدگی نموده و حقیقتاً موفق شوید. همان‌گونه که از عنوان کتاب وی در سال 2014 - «عطش» -  پیدا است.

 

 

3- سرمایه‌گذار میلیاردر

مارک کوبان، می‌گوید برای موفق بودن به پول نیاز ندارید.

 

مجری برنامۀ «Shark Tank » راه بسیار ساده‌ای را برای موفقیت پیشنهاد می‌دهد.

وی در مصاحبه‌ای با استینر اسپورتس گفت: «برای من تعریف موفقیت این است که صبح از خواب بیدار شوی و لبخندی روی لبانت باشد، بدانی که روز فوق‌العاده‌ای در پیش خواهی داشت. هنگامی که فقیر بودم، خوشحال بودم و حس می‌کردم موفق هستم. شش نفر در یک آپارتمان سه خوابه زندگی می‌کردیم و روی زمین می‌خوابیدیم.»

 

 

4- مربی افسانه‌ای بسکتبال،

جان وودن می‌گوید که مسئلۀ رضایت مطرح است.

 

وودن با 620 پیروزی و 10 مقام ملی، پر افتخارترین مربی در تاریخ بسکتبال کالج است.

اما تعریف او از موفقیت بیشتر به رقابت با خود مربوط بود تا رقابت با دیگری. او در سخنرانی تد در سال 2001 گفت: «آرامش ذهنی فقط از طریق رضایت از خود به دست می‌آید. هنگامی که بدانید نهایت توان خود را به کار بسته‌اید.»

 

 

5- سرمایه‌گذار افسانه‌ای،

وارن بوفت، روابط را بیش از هر چیز دیگری مهم می‌شمارد.

 

بوفت با سرمایه‌ای معادل 77.4 میلیارد دلار، تقریباً ثروتمندترین فرد جهان است و فقط بیل گیتس از او بالاتر است. اما تعریف او از موفقیت هیچ ارتباطی با پول یا شهرت ندارد.

همان‌گونه که جیمز آلتاچر می‌نویسد، رئیس برکشایر هاتوای در یک اجلاس سالانه به سهام‌داران گفت: «من موفقیت را با تعداد افرادی که دوستم دارند، اندازه می‌گیرم.»

 

 

6- نویسندۀ تحسین شده،

مایا آنجلو معتقد است که موفقیت به معنای لذت بردن از کار است.

 

این شاعر بزرگ که در سال 2014 درگذشت، کتاب‌ها و بیانات فراوانی از خویش به جا گذاشته است.

تعریف او از موفقیت یکی از بهترین‌هاست: «موفقیت یعنی لذت بردن از خود، لذت بردن از آنچه انجام می‌دهید، و لذت بردن از نحوۀ انجام آن.»

 

 

7- بنیانگذار مایکروسافت،

بیل گیتس، معتقد است که موفقیت به معنای تاثیرگذاری بر جامعه می‌باشد.

 

گیتس ثروتمندترین فرد جهان است و سرمایه‌ای معادل 86 میلیارد دلار دارد، اما به نظر او، موفقیت به معنای روابط و جا گذاشتن میراثی از خود می‌باشد.

در نشست Reddit، هنگامی که از گیتس دربارۀ موفقیت سئوال پرسیده شد، وی به پندی که از وارن بوفت گرفته بود اشاره کرد: «وارن بوفت همیشه به من گفته بود که معیار موفقیت این است که افراد نزدیک به تو خوشحال باشند و دوستت داشته باشند.»

وی افزود: «خیلی خوب است که حس کنی تغییری ایجاد کرده‌ای – چیزی ابداع نموده‌ای، بچه‌ بزرگ کرده‌ای یا به افراد نیازمند کمک کرده‌ای.

 

 

8- معلم معنویت مشهور جهان،

دیپاک چاپرا، معتقد است که موفقیت به رشد دائمی مربوط می‌باشد.

 

این پزشک و نویسنده می‌گوید که موفقیت به معنای رشد مستمر است.

وی در کتاب هفت قانون معنوی برای موفقیت می‌نویسد: «موفقیت در زندگی را می‌توان به عنوان گسترش مستمر خوشحالی و ادراک اهداف ارزشمند تعریف کرد.»

 

 

9- رئیس جمهور،

اوباما قصد دارد زندگی مردم را تغییر دهد.

 

اوباما زمانی بالاترین مقام را داشت – اما او قدرت را معادل موفقیت نمی‌داند.

در اجلاس ملی دموکراسی در سال 2012، بانوی اول، میشل اوباما، به مخاطبین گفت که همسر او «حرفۀ خود را با نپذیرفتن شغل‌هایی با حقوق بالا و کار کردن در محلۀ فقیری که کارخانه فولاد آن تعطیل شده بود، شروع کرد.»

وی ادامه داد: «برای باراک، موفقیت ارتباطی به کسب پول ندارد. بلکه به تغییری مربوط است که در زندگی مردم ایجاد می‌کند.»

 

 

10- مخترع بزرگ تاریخ بشریت،

توماس ادیسون مخترع جهانی، دریافت که موفقیت یک آسیاب است.

 

ادیسون – که بیش از 1000 اختراع به ثبت رسانده – اخلاق کاری دیوانه‌واری داشت. گزارش شده که گاهاً وی 60 ساعت بی‌وقفه کار می‌کرده است.

بنابراین طبیعی است که تعریف وی از موفقیت، بلند پروازانه باشد: «موفقیت یعنی 1 درصد الهام و 99 درصد عرق ریختن».

 

 

11- نویسندۀ محبوب و موفق،

استفن کووی می‌گوید که تعریف وی از موفقیت عمیقاً شخصی است.

 

کووی فرد بسیار موفقی است – و بخشی از فرهنگ عامه می‌باشد – کتاب وی در سال 1989 با عنوان «هفت عادت افراد به شدت تاثیرگذار» بیش از 25 میلیون نسخه فروخته است.

با این وجود، موفقیت برای کووی یک امر شخصی است.

او در کتابش می‌نویسد: «اگر آنچه که دوست دارید در تشییع جنازۀ شما گفته شود را با دقت در نظر بگیرید، تعریف خود از موفقیت را درخواهید یافت.»

 

 

12- ثرتمند موفق،

جان پال دجوریای میلیاردر، موفقیت را سخت‌کوشی در تمام اوقات می‌بیند.

 

دجوریا یکی از بنیانگذاران محصولات موی پال میشل و تکیلای پاترون می‌باشد. در مصاحبه‌ای با بیزینس اینسایدر، وی‌ درس‌هایی که به عنوان یک کارگر جوان در خشکشویی فرا گرفته بود را مورد اشاره قرار داد.

ظاهرا، صاحب‌کار او بسیار تحت تاثیر این موضوع قرار گرفته بود که دجوریا زمین را بسیار پاکیزه نگه می‌داشت، حتی زمانی که کسی نبود بر او نظارت کند.

به همین دلیل او معتقد است: «موفقیت ربطی به این ندارد که چقدر پول دارید. موفقیت ربطی به جایگاه شما ندارد. موفقیت یعنی هنگامی که کسی روی سر شما نیست، چقدر خوب کارتان را انجام می‌دهید.»



منبع: رمز موفقیت

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

هر توفیق بزرگی ایجاب می‌کند که مسئولیت‌پذیر باشید. در تحلیل نهایی، صفت مشترک همه آدم‌های موفق، توانایی در قبول مسئولیت است.
موفقیت در زندگی لازمه داشتن دانش بالا، ثروت زیاد، قدرت و مقام اجتماعی نیست، بلکه موفقیت یعنی خود باشیم، نه دیگری. موفقیت یعنی شناخت ارجحیت‌های زندگی و عملکرد براساس آن. موفقیت یعنی ساختن امروز برای فردایی بهتر. موفقیت، تجهیز امروز خود برای فردای پربار است. موفقیت در زندگی به عوامل مختلفی بستگی دارد.
۱) ایمان به موفقیت 
کسی می‌تواند به موفقیت برسد که خواهان آن باشد و در وجود خود توان رسیدن به آن را بیابد و خودش را لایق رسیدن به موفقیت بداند و نسبت به تحقق آن امیدوار باشد. این امر نیاز به روی آوردن به افکار مثبت و طرد افکار منفی دارد.
۲) تصمیم و قاطعیت 
یکی از رموز موفقیت مردان بزرگ، اراده قوی و عزم راسخ آنها بوده است. کسانی که از میان موانع و مشکلات بگذرند و از تندباد حوادث به سلامتی عبور کنند به اهداف متعالی خود خواهند رسید. چه بسا افرادی که از امکانات خوبی برخوردارند ولی به دلیل سستی اراده و عدم اعتماد به نفس و عدم قاطعیت در امور، از اتخاذ تصمیم باز مانده و به رکود و شکست تن داده‌اند و چه بسا افرادی که با وجود امکانات کم و شرایط سخت، باعزمی راسخ و اعتماد به نفس به قله‌های رفیع موفقیت نایل گشته‌اند.
۳) پشتکار و استقامت 
پیروزی و موفقیت از آن کسانی است که در عرصه پیکار زندگی تسلیم موانع نشده و با صبر و شکیبایی به راه خود ادامه داده‌اند. می‌گویند یک دانش‌آموز چینی که در رشته تحصیلی خود پیشرفتی به دست نیاورده بود از شدت یاس و ناامیدی کتاب‌هایش را جمع کرد و دور انداخت. در همان لحظه مشاهده کرد که زنی مستمند قطعه فلزی را با سختی سوهان می‌زند تا از آن سوزنی درست کند. مشاهده این صحنه به او درسی آموزنده آموخت. او تصمیم گرفت به کلاس درس برگردد و به هر قیمتی هست با قاطعیت تمام به ادامه تحصیل خود بپردازد. او در سایه شکیبایی در ردیف دانشمندان شهیر عصر خود قرار گرفت.
۴) خودشناسی
یکی از راه‌های رسیدن به موفقیت، خودشناسی است. منظور از خودشناسی، شناسایی ذوق و استعداد و توانایی‌هاست. از ادیسون پرسیدند: چرا اغلب جوانان موفق نمی‌شوند؟ گفت: برای این‌که راه خود را نمی‌شناسند و در جاده دیگری گام بر می‌دارند.
یکی از دلایل شکست بعضی از جوانان، در نظر نگرفتن علاقه و ذوق شخصی است. مثلا شخصی به درس علاقه ندارد ولی به کارهای هنری یا فنی علاقه‌مند است. با این حال با اکراه و اجبار و یا متاثر شدن از دیگران به تحصیل می‌پردازد. بدیهی است در این صورت توفیق نمی‌‌یابد.
● راز موفقیت میلیونرها
افراد ثروتمند و میلیونر خودساخته، باهوش‌تر و برتر از شما نیستند. اما آنها از یک سری اسرار ویژه برای ثروتمند شدن بهره گرفته‌اند که شما نیز می‌توانید با پیروی از آنها حداقل کسب و کار خود را رونق بخشید.
۱) رویاهای بزرگی در سر داشته باشید. افکار بزرگ، زندگی شما را متحول خواهد کرد.
۲) یک تصویر خاص از مقصد خود در ذهنتان ترسیم کنید. هر اندازه این تصویر مشخص‌تر و خاص‌تر باشد، امکان دستیابی شما به آن بیشتر خواهد بود.
۳) به گونه‌ای رفتار کنید که گویی شما مالک کسب و کارتان می‌باشید. ولو آنکه برای شخص و شرکت دیگری کار می‌کنید. این نگرش شما بذرهای موفقیت و استقلال شغلی را در سرنوشت شما خواهد کاشت.
۴) شغل خود را دوست داشته باشید. چنانچه به آن علاقه‌مند نمی‌باشید، آن را رها کنید. با «نه» گفتن به شغلی که تنها برای پول آن را انجام می‌دهید، شغل دلخواه خود را همچون آهن‌ربا جذب خواهید کرد.
۵) یک گروه خوشفکر تشکیل دهید. با افرادی که متعهد به ایجاد یک شغل بزرگ هستند جلسه بگذارید. اندیشه‌ها و ایده‌های خود را با یکدیگر مطرح کنید و از یکدیگر پشتیبانی کنید.
۶) همواره ضوابط اخلاق کاری را رعایت کنید.
۷) پیشرفت و بهبودی دائم و بی‌وقفه در شغل خود را سرلوحه اعمال خود قرار دهید. همیشه به علم خود بیفزایید.
۸) به شغل خود به عنوان یک خدمت‌رسان بنگرید. یاری رساندن به دیگران کسب و کار شما را رونق خواهد بخشید.
۹) از تمام جزییات و ریزه‌کاری‌های شغل خود آگاهی یابید. این پیشه شماست.
۱۰) مترصد فرصت‌ها باشید. هر لحظه ممکن است بر در شما بکوبد. آیا شما آماده هستید؟
۱۱) تناسب اندام خود را حفظ کنید. ذهن توانمند، جسم نیرومندی پدید می‌آورد. بدن ضعیف معلول ذهن ضعیف است. سلامت جسمانی و روانی شما اساس موفقیت شما در زندگی است.
۱۲) زندگی خود را اولویت‌بندی کنید و ابتدا کارهای مهم‌تر را به انجام رسانید.
۱۳) پیش از آنچه مشتری انتظار دارد به وی خدمت ارائه دهید. این عمل اعتمادسازی کرده و مشتریان شما را افزایش می‌دهد.
۱۴) فرد منضبطی باشید. زندگی خود را از فعالیت‌ها و افرادی که موجبات پیشرفت شما را فراهم می‌آورند، پر کنید. فعالیت‌هایی که بر زندگی شما اثر منفی می‌گذارند را از خود دور سازید.
۱۵) نخستین قانون متمولان پس‌انداز است. این را هیچ‌گاه فراموش نکنید.
۱۶) هر از چند گاهی تنهایی را تجربه کنید. در زمان تنهایی به ندای درون و اندیشه‌های ذهن خود گوش فرا دهید و برنامه‌ریزی‌های خلاقانه کنید.
۱۷) به سوی برتری گام بردارید. بهترین را ارج دهید و به کمتر از آن قانع نباشید.
۱۸) صداقت و درستکاری بهترین سیاست است. خود و خواسته‌های خود را بشناسید و آنها را همیشه صادقانه بیان دارید.
۱۹) در روند تصمیم‌گیری سریع عمل کرده و در تغییر آنها کند و آهسته باشید.
۲۰) شکست گزینه شما نخواهد بود. تمام افکار شما باید بر موفقیت متمرکز باشد، شما باید موفق گردید.
۲۱) در دستیابی به اهدافتان مصمم باشید. پافشاری سرسختانه اعتماد به نفس شما را تقویت کرده و شما را به پیروزی نهایی نزدیک می‌کند.
۲۲) برخلاف جریان آب شنا کنید. هیچ‌گاه از ایده‌ها، عقاید و رویکردهای نو نهراسید.
۲۳) به روی فرصت‌ها تمرکز کنید ، نه به روی موانع.
۲۴) سه عنصر ترس، پشت‌گوش‌اندازی و تنبلی را از زندگی خود بیرون اندازید.
۲۵) به خاطر داشته باشید اغلب افرادی که در کنار شما زندگی می‌کنند از پیشرفت و ثروتمند شدن شما خشنود نخواهند شد و ممکن است در این مسیر مرتبا شما را از دستیابی به اهدافتان دلسرد سازند. تنها به اهداف خود بیندیشید و آنها را نادیده بگیرید.
۲۶) یاد بگیرید خودخواه باشید. خودخواهی به معنی نادیده گرفتن حقوق دیگران نیست. بلکه به مفهوم ارج نهادن به خواسته‌ها و آرزوهای خودتان و مقدم دانستن آنها بر خواسته‌های دیگران است.
● هدف‌گذاری، رمز موفقیت در مدیریت
یکی از مهم‌ترین کارها برای نیل به موفقیت، هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی برای تحقق اهداف است. اگر ندانیم که می‌خواهیم چه کنیم و به کجا برسیم عمرمان را بیهوده تلف کرده‌ایم و نتیجه‌ای جز پشیمانی و حسرت عایدمان نمی‌شود. پس بهتر است تا دیر نشده دست به کار شویم و برای موفقیت خود هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی کنیم.
به یاد داشته باشیم هیچ کس جز خود ما نمی‌تواند موفقیت ما را تضمین کند و خداوند کریم و مهربان نیز آنچه را که ما تدبیر کرده‌ایم تقدیر می‌فرماید پس سوء تدبیر خود را به حساب بداقبالی و نخواستن خدا نگذاریم.
برای هدف‌گذاری موثر باید هفت نکته کلیدی را مدنظر قرار دهیم:
۱) داشتن عزم و اراده پولادین برای تحقق اهداف
۲) تعیین اهداف مشخص و واقع‌بینانه
۳) برنامه‌ریزی دقیق و همه‌جانبه برای رسیدن به اهداف
۴) استفاده از حمایت‌ها و پشتیبانی‌های دیگران 
۵) تصور و تجسم دستیابی به اهداف در ذهن و شادکامی‌های ناشی از آن 
۶) مرور منظم و مداوم اهداف و برنامه‌ها و ایجاد اصلاحات لازم
۷) پاداش دادن مداوم به خود برای موفقیت‌های کوچک در راستای تحقق
● کلیدهای طلایی موفقیت
▪ خوشرو، شاداب و باطراوت باشید.
▪ در سلام کردن به افراد اگر از شما جوان‌تر هستند و یا در رده اجتماعی یا کاری پایین‌تری قرار دارند پیش‌دستی کنید.
▪ خوش قول باشید.
▪ متعهد و مسئول باشید و به آنچه که می‌گویید هر چند انجام آن برایتان بسیار سخت و گران تمام می‌شود عمل کنید.
▪ همیشه آراسته باشید حتی اگر بی‌حوصله هستید.
▪ اگر در مورد موضوع مورد بحث اطلاع دقیق و مستندی ندارید بهتر است اظهارنظر نکنید هرگز برای حرفی که نزده‌اید شما را محکوم نخواهند کرد ولی اگر کلام اشتباهی بگویید تاوان آن را باید پرداخت کنید.
▪ انعطاف‌پذیر باشید و در مقابل موانع همچون آب روان باشید که پس از برخورد با صخره از پای نمی‌نشیند بلکه صخره را دور می‌زند تا به هدف برسد.
▪ رفتاری یکنواخت داشته باشید تا قابل اعتماد به شمار بیایید، متزلزل و ملون نباشید.
▪ به حقوق دیگران احترام بگذارید، هر جا که به نفعتان بود چشم‌ها را به روی حقوق دیگران نبندید.
▪ لجباز نباشید، قاطع باشید.
▪ صداقت داشته باشید، دروغ نگویید، ریا نکنید، بالاخره روزی واقعیت فاش شده و شما برای همیشه اعتمادتان را نزد دیگران از دست خواهید داد.
▪ کینه و بخل نداشته باشید. بهترین راه بخشیدن است.
▪ منصف باشید.
▪ عیب‌جو نباشید، قرار نیست همه آدم‌های روی زمین کاملا بی‌عیب باشند.
▪ هم ،خوب صحبت کنید. هم، سخن خوب بگویید، فقط شعار ندهید وارد میدان عمل شوید.
▪ به دیگران بدون چشمداشت مهر بورزید و مدد برسانید. محبت واقعی بدون چشمداشت داشته باشید پاداش کار خوب شما آرامش خاطری است که به دست می‌آورید. منتظر جواب نباشید.
▪ کم‌توقع و قدردان باشید.
▪ هر جا که متوجه اشتباه خود شدید پوزش بخواهید این کار عین بزرگی و شعور شماست از ارزش‌های شما چیزی کم نخواهد شد ولی اگر برای یک موضوع غلط هزار دلیل بیاورید می‌شود هزارو یک غلط.
▪ پرخاشگر نباشید، زود از کوره در نروید. هرگاه احساس می‌کنید که به زودی عصبی خواهید شد ابتدا نفسی عمیق بکشید و از ده تا یک بر عکس بشمارید و بعد هیچ‌چیز نگویید. پاسخ یا تصمیم را به زمان دیگری موکول کنید. 
▪ مهربان باشید، با دیگران با ملاطفت و مدارا عمل کنید. در بانک دل‌های دیگران حساب جاری مادام‌العمر باز کرده و بعد چک بکشید.
▪ امانتدار باشید.
▪ همنشین خوب را از میان خوبان انتخاب کنید تا به عقل و دین شما بیفزاید.
● رموز موفقیت
در این قسمت به پنج قاعده کلیدی موفقیت تضمینی در تمام صحنه‌های زندگی اشاره می‌کنیم. قاعده‌هایی که اگر به درستی درک شوند و با همت، پشتکار و سماجت درونی اشخاص پیگیری و اجرا شوند می‌توانند موفقیت تضمینی آن اشخاص را در حوزه‌ای از زندگی باعث شوند:
▪ قاعده اول
اگر به این نتیجه رسیده‌ایم که کاری باید انجام شود‌، پس بدون هیچ بهانه‌جویی و معطلی و با جدیت کمر همت ببندیم که آن کار انجام شود.
▪ قاعده دوم
کاری که باید انجام شود را همین الان انجام بدهیم.
▪ قاعده سوم
مهم نیست که از کاری که باید انجام شود خوشمان بیاید یا خوشمان نیاید چون باید انجام شود پس در هر حالت و روحیه‌ای که باشیم با جدیت، سرسختی و یکدندگی تمام آن کار را انجام می‌دهیم.
▪ قاعده چهارم
وقتی کار انجام شد آرام نمی‌گیریم و به این می‌اندیشیم که کار بعدی که باید حتما انجام شود کدام است.
▪ قاعده پنجم
سراغ قاعده اول می‌رویم.



منبع: ویستا

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

تعریف موفقیت می‌تواند دشوار باشد زیرا به صورت یک اصطلاح بسیار پیچیده است. به منظور تعریف موفقیت، نگاهی به اهداف، منافع و دلایل شخصی خود  بیندازید. سپس، فرمولی را برای موفقیت تعریف کنید که شخصاً برای شما معنادار است. در ادامه با یوکن همراه باشید.

مرحله اول: تعریف موفقیت شغلی

۱. بپذیرید که راه‌های زیادی برای تعریف موفقیت شغلی وجود دارد. موفقیت شغلی نیازی به یک تعریف سفت و سخت ندارد. در حالی که بسیاری از افراد تعریف موفقیت شغلی را بر اساس معیارهای قابل اندازه گیری مانند حقوق و دستمزد و رتبه بندی می‌بینند، راه‌های بسیاری برای تعریف موفقیت در حرفه بر اساس اهداف وجود دارد.  دلیلی که تعریف موفقیت حرفه‌ای را دشوار می‌سازد این است که عوامل زیادی در برای آن وجود دارد. ارتباط شما با همکارانتان، شهرت شما در صنعت، حقوق و دستمزدتان، مزایای شما و موارد دیگر، نقش مهمی در موفقیتتان دارند. بسیاری از افراد از عوامل متعددی که بر موفقیت تأثیر می‌گذارد، احساس فشار می‌کنند.

  • برای جلوگیری از احساس استرس و فشار برای اینکه آیا موفقیت شما به صورت سنتی است یا خیر، سعی کنید موفقیت‌های حرفه‌ای خود را به صورت شخصی ببینید. آیا در کار خود احساس تکامل می‌کنید؟ آیا صبح‌ها هنگام رفتن به سر کار خوشحال هستید؟ بخش بزرگی از موفقیت متأسفانه فراتر از حد کنترل هستند. باید قبول کنید که تعاریف مختلفی از موفقیت وجود دارد و در نهایت آنچه اهمیت دارد احساس ارزش و خوشحالی خودتان است.

۲. علایق و اشتیاق خود را تعریف کنید. اگر به دنبال تعریف موفقیت هستید، ابتدا اولویت‌ها و علایق خود را تعریف کنید. این که آیا زندگی‌تان به شما کمک می‌کند تا به علایق خود تحقق بخشید یا نه، عامل اصلی تعیین کننده این است که آیا احساس موفقیت می‌کنید یا خیر.

  • به وقتی بچه بودید فکر کنید. وقتی  بزرگ شدید چه کاره می‌خواستید بشوید؟ اهداف شما در دانشگاه چه بود؟ آیا از مدرک تحصیلی خود استفاده می‌کنید؟ چرا و چرا نه؟ بعضی از مواقع مردم در یک مسیر شغلی قرار می‌گیرید و از علایق و اشتیاق واقعی خود دور می‌شوند. برعکس، افرادی که احساس تنش و استرس در  شغل خود می‌کنند   زمانی که متوجه می‌شوند که شور و اشتیاق خود را دنبال می‌کنند احساس موفقیت می‌کنند.
  •  از تغییر نترسید. بعضی اوقات، تعریف اشتیاق و علاقه می‌تواند به تعریف شخصی از موفقیت کمک کند. تشخیص اینکه آنچه در حال حاضر انجام می‌دهید، طبق استانداردهای شما، موفقیت نیست می‌تواند ترسناک باشد اما همچنین می‌تواند یک فرصت برای رشد باشد. مثلاً اگر همیشه می‌خواستید یک معلم شوید اما در بازاریابی مشغول هستید، برگشت به دانشگاه و گرفتن مدرک تحصیلی در آموزش را در نظر‌ بگیرید.

۳. عواملی که برای شما اهمیت دارند را بررسی کنید. چه چیزی واقعاً برای شما مهم است؟ آیا اعتبار و افتخار می‌خواهید؟ آیا صعود از نردبان شرکت، ایجاد ارتباطات و بستن معاملات یک حرفه‌ی ایده آل به نظر می‌رسد؟ یا شما بیشتر آرمان گرا هستید؟ آیا ایده ایجاد  تفاوت و کمک به دیگران برای شما الهام بخش است؟ هیچ راه اشتباهی برای خواستن موفقیت وجود ندارد اما تصدیق عواملی که واقعاً به آن اهمیت می‌دهید به شما کمک می‌کند تا موفقیت را تعریف کنید.

۴. موفقیت‌های شغلی را بر اساس شرایط خود تعیین کنید. این حیاتی است که از تعاریف بیرونی موفقیت اجتناب کنید. تحقیقات نشان می‌دهد شادترین و پرطراوت ترین افراد در تمام شغل‌ها کسانی هستند که موفقیت را بر اساس اهداف، اشتیاق و خواسته‌های شخصی خود تعریف می‌کنند.

  • سعی کنید تعریف خود را از موفقیت بنویسید و در جایی که می‌توانید هر روز آن را ببینید، قرار دهید. یادآوری  اهداف  می‌تواند به شما در راه موفقیت کمک کند.
  •  تعریف شما از موفقیت باید تا حدودی مبهم باشد. تعریف خود را این گونه بنویسید: "من می‌خواهم هر روز در کارم احساس ارزش کنم و کاری را انجام دهم که برای من عقلانی است."

۵. زندگی را به عنوان یک سفر مستمر به جای یک سری از اهداف مشاهده کنید. بسیاری از مردم موفقیت را به عنوان یک سری از اهداف مشاهده می‌کنند. شما مدرک تحصیلی خود را دریافت می‌کنید، سپس یک شغل پیدا می‌کنید، سپس ترفیع می‌گیرید و غیره. اغلب مردم موفقیت قابل اندازه گیری خود را تا حدودی توخالی و ناامید کننده می‌بینند. هنگامی که به یک هدف دست یافتید، ممکن است احساس ناامیدی کنید زیرا به اندازه‌ای که فکر می‌کردید، احساس خوشحال نمی‌کنید. در عوض، زندگی خود را به عنوان یک سفر مداوم در نظر بگیرید که هر روز در آن تلاش می‌کنید کمی بهتر بشوید. این امر به شما کمک می‌کند از لحاظ احساسی و فکری در بلند مدت فعال بمانید.

مرحله دوم: تعریف موفقیت شخصی

۱. موفقیت خانواده را از طریق عشق تعریف کنید. تعریف موفقیت خانواده دشوار است. تقسیم موفقیت خانواده به اهداف قابل دستیابی می‌تواند دشوار باشد، حتی بیشتر از موفقیت شغلی زیرا بسیار فراتر از یک هدف مستقیم فرد است. در عوض، موفقیت خانوادگی را از لحاظ عشق دادن و عشق گرفتن تعیین کنید.

  • تعیین اهداف مشخص برای موفقیت خانواده سخت است. مثلاً اگر می‌خواهید تا زمانی که سی و پنج ساله شدید سه فرزند داشته باشید، بسیاری از عوامل وجود دارد که می‌تواند در راه شما قرار بگیرد. ممکن است تا زمانی که مسن‌تر شوید، همسر خود را ملاقات نکنید. ممکن است، همسر شما فقط یک یا دو فرزند بخواهد. تعیین اهداف مشخص برای زندگی خانوادگی شما به معنی ایجاد ناامیدی برای خود است.
  • در عوض، سعی کنید روابط بهتری با کسانی که در اطرافتان هستند پرورش دهید. اهدافی تنظیم کنید که تا حدودی مبهم، اما مهم هستند. موفقیت باید عشق دادن با یادگیری به عذرخواهی، برقراری ارتباط و اشتراک گذاری باشد. اهداف شما باید نزدیک شدن به خانواده‌تان و حفظ ارتباطات در طول زندگی باشد.

۲. خودتان و اولویت‌هایتان را بررسی کنید. به طور مداوم بازنگری خود و اولویت‌ها می‌تواند به موفقیت شخصی شما کمک کند. افراد همیشه در طول زمان تغییر می‌کنند و آنچه شما در بیست و پنج سالگی می‌خواستید ممکن است همان چیزی نباشد که در سی سالگی می‌خواهید.

  • آنچه شما از دوستی و روابط عاشقانه می‌خواهید، با زمان تکامل می‌باید. در بیست و دو سالگی، ممکن است استقلال خود را ارزشمند بدانید، اما در بیست و هشت سالگی، یک رابطه متعهدتر بخواهید. تغییر تعریف شما از موفقیت هیچ مشکلی ندارد تا زمانی که خودتان همراه با آن مایل به تغییر باشید.
  •  اگر اهداف شخصی، خواسته‌ها و نیازهای شما تغییر کرده است، باید کمی سبک زندگی خود را تغییر دهید. مثلاً در گذشته با کمی اضافه وزن مشکلی نداشتید، اما ناگهان می‌خواهید بر روی اندامی باریک‌تر کار کنید. برای این منظور ممکن است مجبور باشید که تغذیه و میزان فعالیت بدنی خود را تغییر دهید. با هر تغییری در ارزش‌هایتان، خود را تغییر دهید. به صورت دوره‌ای یک روز را برای تجدید نظر درباره‌ی آنچه از زندگی می‌خواهید، بگذارید.

۳. خودتان را با دیگران مقایسه نکنید. اندازه گیری موفقیت شخصی یک موضوع بسیار فردی و بنابراین ذهنی است. مقایسه خود با دیگران می‌تواند برای تعریف سالم موفقیت سمی باشد. به روابط دیگران در دوستی و روابط عاشقانه آن‌ها توجه نکنید. آنچه اهمیت دارد خواسته‌ها و نیازهای شما است و اینکه آیا شما آن‌ها را دنبال می‌کنید یا خیر‌.

۴. موفقیت شخصی را به نحوی که برایتان معنی دار است تعریف کنید. مانند موفقیت شغلی، تعریف موفقیت شخصی باید ارزش‌های شما را منعکس کند. هیچ راه اشتباهی برای احساس خوب داشتن وجود ندارد. برخی از افراد موفقیت شخصی خود را در داشتن چهار فرزند و خانه‌داری می‌بینند. افراد دیگر موفق را در نداشتن فرزند و آزادی برای رفتن به تعطیلات در تابستان می‌بینند. هر دو هدف به همان اندازه معتبر و مهم هستند. بر اساس ارزش‌های خود، موفقیت شخصی را برای شرایطتان تعیین کنید.



منبع: یوکان

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

موفقیت آسان به دست نمی آید. برای اینکه در زندگی موفق باشید، باید یاد بگیرید که بعد از هر شکست دوباره بلند شوید و تلاش خود را از سر گیرید. اینکه چند بار شکست می خورد اهمیتی ندارد، مهم آن است که هر بار بپاخیزید و نگذارید شکست جلودار شما باشد.

شکست طعم تلخی دارد و می تواند بسیار نا امید کننده باشد، اما باید بدانید که هر بار زمین خوردن پایان دنیا نیست و زندگی می تواند همچنان ادامه داشته باشد. پس خود را آماده یک جنگ واقعی با نابرابری های زندگی کنید، چرا که سرانجام شیرینی پیروزی انتظارتان را می کشد.

حرف هایی که در بالا مطرح کردیم شاید شعار مانند به نظر برسند، اما واقعیت دارند. در ادامه مطلب نگاهی خواهیم انداخت به برخی از افراد فوق العاده موفق که در مسیر خود شکست های بسیاری را تجربه کرده اند.

با دیجیاتو همراه باشید.

1. اپرا وینفری

Oprah

اپرا هم اکنون یکی از شناخته شده ترین مجری های تلویزیونی در سطح جهان است، اما اوضاع همیشه به این اندازه برای او دلپذیر نبوده است. او در سنین نوجوانی مرتبا توسط عمو و پسرعمو هایش مورد تجاوز قرار می گرفت و روزگاری سختی را سپری می کرد. اپرا حتی در سن ۱۴ سالگی بچه ای را به دنیا آورد که البته مدتی پس از تولد، درگذشت.

اولین تجربه اپرا در تلویزیون نیز چندان خوشایند نبود. بانوی بی رقیب قاب جادویی، از اولین برنامه تلویزیونی خود اخراج شد؛ در آن زمان مدیرانش به وی گفتند که بیش از حد احساساتی است و نمی تواند خود را در جلوی دوربین کنترل کند. اپرا بعدا از همین ویژگی استفاده کرد و توانست با ۳ میلیارد دلار سرمایه، عنوان پولدار ترین زن دنیا را به خود اختصاص دهد.

او یکبار در دانشگاه هاروارد و در زمانی که مشغول انتقال تجربیاتش بود، اینچنین گفت: «مفهومی به اسم شکست وجود ندارد. شکست یکی از روش های زندگی است برای اینکه ما را به راه درست هدایت کند.»

۲. توماس ادیسون

Thomas-Edison

ادیسون یک مثال عالی برای فردی است که به حرف دیگران گوش نکرد و اسیر شکست نشد. جالب است بدانید که معلمان توماس به وی می گفتند که او احمق تر از آن است که بتواند چیزی را یاد بگیرد. ادیسون اما هیچگاه دست از تلاش بر نداشت و سرانجام پس از هزاران بار شکست، توانست نام خود را در تاریخ جاودانه کند.

ادیسون هنگامی که درباره شکست هایش از او سؤال کردند، چنین گفت: «من شکست نخوردم. من فقط هزار راه پیدا کردم که به موفقیت ختم نمی شدند.»

۳. آلبرت آینشتین

Albert-Einstein

آینشتین تا سن چهار سالگی در ارتباط برقرار کردن با دیگران مشکل داشت. او حتی تا سن ۷ سالگی نمی توانست خواندن را یاد بگیرد. اما همین فرد در نهایت موفق شد نام خود را به عنوان پدر فیزیک دنیا مطرح نماید و جایزه نوبل را به دست آورد.

۴. Jay-Z

Jay-Z

شان کارتر که اکنون با نام مستعار Jay-Z در میان رپر ها شناخته می شود، یکی از تاثیرگذارترین و پولدارترین افراد این حوزه به شمار می رود. Jay-Z اما همیشه اینچین موفق نبوده است.

Jay-Z در ابتدا فعالیتش نتوانست توجه کسی را به کار خود جلب نماید. اولین CD او فروش نرفت و هیچ شرکتی حاضر نشد بر روی موسیقی وی سرمایه گذاری نماید.

Jay-Z اکنون ۲۱ جایزه Grammy را از آن خود کرده و به گفته Forbes سرمایه ای ۵۵۰ میلیون دلاری را در اختیار دارد.

۵. هنری فرد

Henry-Ford

اکنون در صنعت اتوموبیل Ford یکی از پیشتازان به شمار می رود و کمتر کسی است که نام این برند را نشنیده باشد. اما بد نیست بدانید که آقای فورد به عنوان مؤسس این شرکت، شکست های بسیاری را تجربه کرد تا سرانجام توانست مجموعه موفق کنونی را شکل دهد. او در اولین کسب و کاری که راه اندازی کرد شکست خورد و پس از آن نیز ۵ بار طعم ورشکستگی را چشید تا در نهایت برند Ford را خلق نمود.

۶. مایکل جردن

Michael_Jordan (1)

یکی از ماندگارترین نام های دنیای بسکتبال، قبل از رسیدن به موفقیت هایش، بارها شکست را تجربه کرده است. او زمانی که در دبیرستان بود به بسکتبال علاقه بسیاری داشت، اما هرگز نمی توانست به تیم اصلی مدرسه راه پیدا کند.

جردن در اظهار نظری معروف در رابطه با موفقیت هایش چنین می گوید: «من در طول مدت ورزشم بیش از ۹ هزار شوت را به بیرون زده ام. نزدیک به ۳۰۰ بازی را باخته ام. در ۲۶ بازی زمانی که می توانسته ام با شوت خود تیمم را برنده کنم، ضربه را هدر دادم. من در زندگیم بارها و بارها و بارها شکست خورده ام و این همان دلیل موفقیت من است.»

۷. بیل گیتس

Bill-Gates (1)

بیل گیتس سال های سال است که عنوان ثروتمند ترین مرد جهان را به خود اختصاص می دهد. اما حتی او هم در یک چشم بهم زدن نتوانسته به موفقیت کنونیش دست پیدا کند. اولین شرکت گیتس Traf-O-Data نام داشت. این شرکت دستگاهی را ساخته بود که می توانست اطلاعات ترافیکی را مورد تحلیل قرار دهد. گیتس و رفیقش پاؤل آلن، در اولین اقدام برای فروش محصولشان متوجه شدند که دستگاه کار نمیکند. در نهایت Traf-O-Data شکست سختی خورد و تمام زحمات گیتس به هدر رفت.

او سپس مایکروسافت را راه اندازی کرد و بقیه داستان نیز برای همه ما روشن است.

۸. چارلز داروین

Charles-Darwin

داروین در زمان کودکی از سمت معلمان و حتی پدرش با کم لطفی های بسیاری مواجه بود. او در این رابطه می گوید: «معلمان و پدرم معتقد بودند که من یک پسر کاملا معمولی هستم که هوشم پایین تر از سطح استاندارد است.»

نیاز به توضیح نیست که داروین اکنون یکی از شناخته شده ترین دانشمندان دنیا است.

۹. ونسان ون گوگ

Vincent

ونگوگ در زمانی که در قید حیات بود تنها موفق شد تا یک تابلوی نقاشی را به فروش رساند. آثار ون گوگ هرچند در زمان خود مورد استقبال قرار نمی گرفتند اما این موضوع باعث نشد تا او دست از کار بکشد. ونسان ون گوگ تا زمانی که زنده بود ۹۰۰ اثر نقاشی را خلق کرد که هر یک از آن ها اکنون میلیون ها دلار قیمت دارند.

۱۰. استیون اسپیلبرگ

Steven Spielberg

اگر بخواهیم نام ۵ کارگردان مطرح دنیا را لیست کنیم، قطعا استیون اسپیلبرگ را باید در میان آن ها جای دهیم. جالب است بدانید که در سال های دور، دانشگاه هنرهای سینمایی کالیفرنیا، دو بار درخواست تحصیل این کارگردان بزرگ را رد کرده است.

اسپیلبرگ بعد ها موفق شد ۳ بار جایزه اسکار را به دست آورد. دانشگاه هنرهای سینمایی کالیفرنیا نیز در سال ۱۹۹۴ از او به خاطر فیلم هایش تقدیر به عمل آورد.

۱۱. آبراهام لینکلن

آبراهام لینکلن

یکی از بهترین رئیس جمهور های آمریکا راه بسیار سختی را برای رسیدن به کاخ سفید طی کرده است. لینکلن شکست را زمانی که در ارتش بود تجربه کرد و بعد ها نیز در کسب و کار خود به زمین خورد. او حتی در زمان رقابت های انتخاباتی نیز شکست های بسیاری را تحمل کرد تا اینکه سرانجام توانست عنوان ریاست جمهوری آمریکا را به خود اختصاص دهد.

منبع: دیجیاتو
  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰
در زیر به 31 راز به موفقیت رسیدن افراد در زندگی اشاره میشود.

راز اول
از کارهایی که ناچاری انجام دهی لذت ببـــر.
نق زدن تنها تو را خسته تر می کند و نمی گذارد کار را درست انجام دهی.
اما اگر با موفقیت مانند یک دوست رفتار کنی.
مثل سگ همه جا به دنبالت خــــــواهد بود.

راز دوم
سعی کن کارهایت را از صمیم قلب انجام دهی.
نه به صرف این که ناچاری انجام دهی.
باید به کارت ایمان داشته باشی.
یک جریان آب ضعیف ، تنها نیمی از باغچه را آبیاری می کند.

راز سوم
همه چیز را همانطور که هست بپذیر.
خواستن تنها، چیزی را تغییر نمی دهد.
خواستن، باد را از وزیدن باز نمی دارد و برف را به آب نبات تبدیل نمی کند.
اگر می خواهی چیزها را بهتر از خودشان تبدیل کنی، با آنها همان گونه که هستند مواجه شو.

راز چهارم
تمرین کن تا از درون شاد باشی.
اجازه نده دیگران برای شاد کردن تو تصمیم بگیرند.
خودت رئیس کارخانة شادی سازی باش.

راز پنجم
ذهنت را همانند ابر سفیدی که در آسمان است، آزاد کن.
تلاش کن، اما نتایج کار را واگذار تا با هم کار بیایند
برای ابر چه فرقی می کند باد از کدام سو بوزد.
چرا وقتت را برای چیزی که در کنترل تو نیست، تلف می کنی؟

راز ششم
وقتی تصمیم به انجام کاری می گیری،
از خود نپرس : من چه می خواهم ؟
بلکه بپرس : چه کاری به نفع همه است ؟
اگر به فکر منافع دیگران باشی، دیگران در کنارت کار خواهند کرد و کمکت خواهند کرد تا موفق شوی.

 
راز هفتم
هنگام تصمیم گیری ابتدا نباید بپرسی، از این کار چه نفعی عایدم خواهد شد؟
پرسش درست این است که : چه کاری به نفع همه است؟
خانه زمانی مستحکم خواهد شد که همة دیوارهایش استوار باشند.

راز هشتم
وقتی کار به مشکل می خورد، نه دیگران را سرزنش کن و نه خود را،
انسان وقتی شنا یاد می گیرد که از فرو رفتن در آب نترسد.

راز نهم
برای موفقیت در هر کار،
باید ابتدا تصویر واضحی از نقشة کار داشته باشی.
آن گاه، همان طور که در باد شدید، نخ بادبادک را محکم نگه می داری،
باید هدفت را هم به همان محکمی نگه داری.

راز دهم
اگر طرحی در عمل مشکل تر از آن شد که فکر می کردی،
دلسرد نشو.همه چیز این دنیا همین طور است،
خصوصاً اگر ارزشمند باشد.
لاجرم خود حبابی بیش نبود، زیبا اما توخالی.

راز یازدهم
مشکلات ما را قوی و به سمت
پیروزی های بزرگ تر هدایت می کنند.
کوهنوردی آسان نیست، اما منظره ای هم که
از قله کوه دیده می شود، بسیار زیباست.

راز دوازدهم
اراده ات را قوی کن.
خود را وارد به انجام کارهایی کن که برایت مشکل اند.
سپس آنها را با جدیت انجام بده.
بعد از مدتی خواهی دید که اراده ات همانند
گرزی فولادی سخت و درخشان شده است.

راز سیزدهم
با انرژی کامل روی کارهایت تمرکز کن.
شیشه های رنگی کلیسا، هنگام عبور نور از آنها
بسیار زیبا و درخشان می شوند.
کارهایت را هم اگر با انرژی انجام دهی،
شفاف و زیبا خواهند شد.

راز چهاردهم
هنگامی که قصد انجام کاری را داری، از خود نپرس :
دیگران آن را چگونه و با چه روشی انجام داده اند ؟
بلکه بپرس : چگونه می توانم آن را درست و به بهتـــــــــرین وجه ممکن انجام دهم.
این را بدان که همواره حقیقتی تازه در انتظار کشف شدن است.
بدون احساس وجود این حقایق، کریستف کلمب
هرگز به آمریکا نمی رسید و گراهام بل تلفن را اختراع نمی کرد.

راز پانزدهم
هر کاری را با جان و دل انجام بده.
اگر شعاع انرژی ات را مانند ذره بینی که نور خورشید را متمرکز می کند،
روی موانع تمرکز دهی،
هر مانعی که سر راهت باشد خواهد سوخت.

راز شانزدهم
امروز را آغازی تازه بدان.
چرا به چیزی که دیروز اتفاق افتاده، یا انجام شده فکر می کنی؟
زندگی رودخانه ای است که مدام به سمت آینده در جریان است.
هیچ قطره ای از آن دوبار از زیر یک پل رد نمی شود.
کار را با روشی تازه انجام بده، بهتر از همیشه.

راز هفدهم
افکار و رویاهایت را بسط بده.
هنگامی که در بیرون چمنزاری پهناور است
که از هر سو تا افق امتداد دارد.
چرا خود را در آغل حبس کنی.

راز هجدهم
نگذار افکار و ذهنیاتت به صورت عادت درآیند.
سعی کن هرگز در جا نزنی.هر روز از زاویه ای تازه به کارها نگاه کن.
زندگی یک صحنة پر از ماجراست.
به اطرافت نگاه کن: نشانه های زیبایی وجود دارند که به کشفیات تازه اشاره می کنند.

راز نوزدهم
مهم ترین چیز احساسی است که نسبت به کارت داری.
وجود رنگ های تیره در یک تابلوی نقاشی.
نشانة افسردگی نقاش آن تابلوست.
رنگ های روشن، حاکی از وجود روشنایی و انرژی در زندگی نقاش آن تابلوست.
هر کاری را با شادی انجام بده، تادیگران را هم شاد کنی.

راز بیستم
زندگی مثل یک تاب است که هم می تــــــــــواند سرگرم کننده باشد و هم حال به هم زن.
اگر هر بار که تاب می خوری احساس شگفتی کنی،
لذت تاب خوردن را احساس خواهی کرد.
در زندگی هم هر بار که کاری را انجام می دهی،
از انجام آن شگفتی احساس کن.

راز بیست و یکم
حرف حق را بپذیر و کاری به گویندة آن نداشته باش.
مثلاً اگر بوی دود را احساس می کنی و طوطی ات فریاد بزند که :
خانه آتش گرفت!
آیا به مهمانهایت خواهی گفت :
این طوطی نمی فهمد چه می گوید؟

راز بیست و دوم
عقاید را با حقایق اشتباه نکن.
حقیقت مانند دانة بادام است،
و عقاید پوستة آن دانة بادام هستند.
اگر به دنبال حقیقت هر چیز هستی،
باید پوسته را بکنی، تا خود دانه را ببینی.

راز بیست و سوم
قبل از انجام هر کار مهمی، اول ببین
چه احساسی نسبت به انجام آن داری.
آیا آن کار را مهم می دانی؟ آیا واقعی به نظرت می رسد؟
آیا به دیگران کمک می کند؟

راز بیست و چهارم
هنگام غلیان احساسات، هیچ تصمیم مهمی نگیر.
در این صورت اشتباه خواهی کرد.
اول درونت را آرام کن.
ذهن مانند یک دریاچه است.
هنگام غلیان احساس، دریاچه مواج است.
دریاچه هنگامی نور ماه را منعکس می کند که آرام باشد.

راز بیست و پنجم
هنگام مواجه شدن با مشکلی یادت باشد که حتماً راه حلی وجود دارد.
زیرا هر چیز با جفتش به وجود می آید.
بعد از هر سقوطی ، صعودی و بعد از هر شبی، روزی وجود دارد.
ذهنت را روی راه حل ها متمرکز کن.
برای بیرون آمدن از یک اتاق باید در را پیدا کنی،
نه این که به دیوارها فکر کنی.

راز بیست و ششم
همواره از نعمتهایی که زندگی به تو بخشیده است،
شاد باش و به خاطر آنچه که نداری گله مند نباش.
ساختمان با سنگ هایی ساخته می شود که در دسترس اند،
نه با سنگ های حیاط خانة دیگران.

راز بیست و هفتم
سعی کن مثل ماشین خرابی که خاموش نمی شود،
دائماً در حال عذرخواهی نباشی.
با این کار توجه دیگران را به اشتباهاتت جلب خواهی کرد.
تلاش کن که بهترین را انجام دهی.
آن گاه لبخند بزن و حرکت کن.
تنها خداوند کامل است.

راز بیست و هشتم
هر کار خیری که در این دنیا انجام دهی،
بیش از هر کس به خودت کمک خواهد کرد،
به تو قدرت و انرژی و درک بیشتر خواهد بخشید.
اگر خودت نقاشی کنی،
دیگران از تماشای آن لذت خواهند برد.
ضمن آنکه در حین کار
تجربه ات هم در نقاشی بیشتر شده است.

راز بیست و نهم
برای عمل کردن از درونت فرمان بگیر.
برای تفکر از درونت راهنمایی بجو.
زیرا درک و آگاهی را باید دریافت کنی
و نمی توانی خودت خلق کنی.
زمین هنگامی گرم می شود که
به سمت خورسید متمایل باشد.

راز سی ام
هر چیز که راست و درست باشد،
به نفع تو و دیگران خواهد بود.
خداوند بهتر از هر کس می داند که
چه چیز به تو شادی واقعی می بخشد.
آیا یک گیاه می فهمد که باد، آن را تقویت می کند
یا باران ملال آور باعث
رشد گل های زیبا می شود.

راز سی و یکم
هرگز مغرور نشو،
زیرا غرور میکروبی کشنده است.
غرور به تدریج عقل را زایل می کند
و باعث می شود هیچ کاری را بدرستی انجام ندهی



منبع: ایران ناز

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

ایلان ریو ماسک (Elon Reeve Musk) نمونه‌ی به تمام معنای یک انسان موفق است. ماسک در سه حوزه‌ی مهندسی، اختراع و سرمایه‌گذاری از جمله‌ی مجرب‌ترین‌ها شناخته می‌شود. وی فقط دو روز پس از آغاز به تحصیل در دوره‌ی دکترای فیزیک کاربردی در دانشگاه اِستَنفورد، از ادامه‌ی تحصیل صرف‌ نظر کرد تا در زمینه‌ی اینترنت، انرژی‌های تجدیدپذیر و هوافضا به یک کارآفرین برجسته تبدیل شود. ماسک در حال حاضر، مدیرعامل تِسلا موتورز (Tesla Motors)، مدیرعامل و مدیر ارشد فناوری اِسپِیس‌ایکس (SpaceX) و رئیس هیئت مدیره‌ی سولارسیتی (SolarCity) است. پیروزی وی در تحقق رؤیای کارآفرینی، یکی از الهام‌بخش‌ترین نمونه‌های موفقیت به شمار می‌رود. زندگی این نابغه‌ی ۴۵ ساله‌ی آمریکایی-کانادایی پر از رازهای موفقیت در کسب‌ و‌ کار است که در این مقاله به ۱۰ مورد برتر آن اشاره می‌کنیم.



۱. تخت گاز نروید


مرکز کنترل اِسپِیس‌ایکس در کالیفرنیا

ماسک هرگز در استخدام نیرو شتاب‌زده عمل نمی‌کند. به اعتقاد وی، استخدام نیرو فرآیندی است که به صرف وقت و انرژی نیاز دارد. عجله در این فرآیند و استخدام حساب نشده‌ی نیرو از چپ و راست، در نهایت موجب زیان یا حتی ورشکستگی شرکت خواهد شد. پس چنانچه از جمله کارآفرینانی هستید که قصد دارید کسب‌‌وکارتان را وسعت ببخشید، در استخدام نیرو محتاط عمل کنید، چرا که قرار است در آینده‌ی نزدیک با همین کارمندان جدیدی که استخدام می‌کنید، تعاملات کاری داشته باشید. پس لازم است فقط افرادی را انتخاب کنید که قابلیت‌های‌شان مورد اطمینان باشد و شایستگی ورود به موقعیت شغلی پیشنهاد شده را داشته باشند.


حتما بخوانید: چطور از استخدام یک نیروی سمّی جلوگیری کنیم؟

۲. در کسب‌وکارتان احساسی عمل نکنید



چنانچه طبق روال گذشته، هر بار که با تصمیمات طاقت‌فرسا مواجه می‌شوید، طوری عمل کنید که دیگران در نتیجه‌ی تصمیمات‌تان به گرفتاری و زحمت بیفتند، مسیر پیشرفت برای‌تان ناهموار خواهد شد. به عنوان شخصی که در رأس کار است، انتظار می‌رود در قبال مسائلی که به رشد و پیشرفت شرکت‌تان مربوط می‌شود، مسئولیت‌پذیر باشید. به موجب این مسئولیت‌پذیری، گاهی ناگزیر می‌شوید تصمیمی بگیرید که برای‌تان خیلی دشوار است. احساساتی شدن در چنین موقعیت‌هایی فقط به وخیم‌تر شدن اوضاع می‌انجامد. پس به عقل‌تان رجوع کنید و تمرکزتان را از دست ندهید.


حتما بخوانید: ۵ راه برای اینکه بتوانیم خطاهای ذهنی را کنار گذاشته و بهتر تصمیم بگیریم

۳. پذیرای شکست باشید


انفجار موشک فالکون ۹ سخت‌ترین شکست اِسپِیس‌ایکس در تاریخ ۱۴ ساله‌ی این شرکت بوده است.

یادتان باشد تا طعم شکست را نچشید، هرگز نمی‌توانید به اهداف‌تان برسید. ماسک هر بار که دست به اقدامات پرریسک زده است، از احتمال بالای شکست در اقداماتش آگاه بوده است. به عبارت دیگر، احتمال بالای شکست هرگز باعث نشد که از حرکت به سوی موفقیت بترسد. به اعتقاد وی، وقتی تصمیم بگیرید تمام دنیا را شگفت‌زده کنید، کاملا طبیعی است که گاهی اوضاع به هم بریزد. پس بدانید که شکست، وسیله‌ی دستیابی به اهداف و آرزوهای زندگی‌ است.


حتما بخوانید: چطور شکست را به پیروزی تبدیل کنیم؟

۴. از سخت‌کوشی هیچ گریزی نیست



کسی که حاضر نیست خودش را به زحمت بیندازد، چطور می‌تواند انتظار داشته باشد در زندگی به اهداف بزرگ و آنچنانی برسد؟ چنانچه اهل کار و تلاش نباشید، از عهده‌ی خودتان هم نمی‌توانید بربیایید، چه برسد به اینکه بخواهید یک شرکت را بگردانید. سختکوشی نه فقط در مدیریت کسب‌و‌کار به درد می‌خورد، بلکه از جمله اساسی‌ترین ملزومات دستیابی به اهداف دور و دراز است. اینکه فقط دست روی دست بگذارید و آرزو کنید اتفاق دلخواه‌تان بیفتد، یعنی توهم و خیال‌بافی. در زندگی واقعی لازم است خودتان دست به کار شوید و یک بار برای همیشه با موانعی که دیگران نتوانستند کنار بزنند، دست‌وپنجه نرم کنید.


حتما بخوانید: چطور پشتکار خود را زیاد کنیم؟

۵. به محدودیت‌های‌ خود اذعان داشته باشید



ماسک علاوه بر اینکه به طرزی عالی توانست قابلیت‌هایش را به درستی بشناسد و پیگیری کند، به درستی درک کرد که نمی‌تواند همه‌ی وقت و انرژی خود را به اِسپِیس‌ایکس و تِسلا اختصاص دهد. شما هم لازم است از محدوده‌ی آسایش بیرون بزنید و خودتان را از تمامی عواملی که مانع‌تان می‌شوند، رها کنید. در عین حال، به محدودیت‌ها و نقاط ضعف‌ خود اذعان داشته باشید. فکر نکنید که با این کار، قابلیت‌های‌تان بی‌اهمیت شمرده خواهند شد، بلکه با این کار به خودتان فرصت می‌دهید که نقاط ضعف‌تان را برطرف کنید. مطمئن باشید در صورتی که به محدودیت‌های‌ خود اذعان داشته باشید، به هدف‌تان نزدیک‌تر خواهید شد.


۶. هدف‌ زندگی‌تان را مشخص کنید



سعی کنید در زندگی، یک هدف والا و البته مشخص داشته باشید تا بتوانید از پسِ تصمیمات بی‌شماری که زندگی، پیش روی‌تان قرار می‌دهد، بربیایید. وقتی هدف مشخصی داشته باشید، تصویر واضحی در ذهن‌تان شکل می‌گیرد که نشان می‌دهد چه تصمیمی باید بگیرید. ماسک از انگیزه‌ای که پشت راه‌اندازی اِسپِیس‌ایکس بود، آگاهی کامل داشت و درست به همین دلیل توانست خواسته‌اش را به هر قیمتی که بود، عملی کند. به اعتقاد وی، اغلب مردم، آینده‌ای را که بشر بتواند سفرهای بین‌‌ِ سیاره‌ای داشته باشد، الهام‌بخش‌تر و هیجان‌انگیزتر از آینده‌ای می‌دانند که بشر مجبور باشد برای همیشه تا زمان انقراض کامل در همین سیاره‌ محبوس بماند. با این اوصاف، ماسک به خوبی می‌دانست که چه هدفی دارد و این دقیقا همان چیزی است که در زندگی هر فرد از اهمیت بسزایی برخوردار است.


حتما بخوانید: ۷ سوال عجیب برای یافتن هدف زندگی‌

۷. به ندای درون‌تان گوش دهید


سخنرانی ایلان ماسک در جشن فارغ‌التحصیلی دانشجویان دانشگاه کال‌تِک

شاید به نظر خیلی‌ها، ترک تحصیل از دانشگاه اِستَنفورد چیزی جز یک تصمیم احمقانه نباشد، اما واقعیت این است که ماسک می‌دانست چه راهی در پیش گرفته است. وی در این تصمیم از ندای درونی خود پیروی کرد و چشم‌اندازی را که برای آینده‌اش در نظر داشت، وسعت بخشید. گاهی وقت‌ها گوش دادن به ندای درون می‌تواند خیلی ثمربخش باشد و به یکی از عالی‌ترین و مؤثرترین تصمیمات زندگی‌تان بینجامد.


حتما بخوانید: ۷ دلیلی که معدل‌پایین‌ها موفق‌ترین آدم‌های دنیا می‌شوند

۸. از اینکه متمایز باشید نترسید



سعی کنید برای مقابله با چیزی که همه کورکورانه دنبالش می‌کنند، جسارت کافی داشته باشید. چنانچه هدف‌تان چیزی است که قبلا توسط شخص دیگری محقق شده است، پس بدانید که قابلیت‌های‌تان را برای تحقق اهداف عالی‌تر دست کم گرفته‌اید. یاد بگیرید که به تایید دیگران نیازی نداشته باشید و برای‌تان مهم نباشد که دیگران چطور قضاوت‌تان می‌کنند. به خودتان ایمان بیاورید و بدانید که خودتان می‌توانید بهترین قضاوت را در مورد تصمیمات‌تان داشته باشید.


حتما بخوانید: ۱۲ ویژگی رفتاری آدم‌های اصیل

۹. اطراف‌تان را از افراد جربزه‌دار پر کنید


ایلان ماسک و فرانتس فون هولزهاوزِن (Franz von Holzhausen)، از طراحان تسلا

افرادی که بیشترِ وقت‌تان را با آنها می‌گذرانید، تأثیر بسزایی روی شما و طرز فکرتان می‌گذارند. پس چه بهتر که اطراف‌تان را از افراد باهوش و کاردان پر کنید. به این منظور، لازم است روی مهارت‌های درون‌فردی از قبیل مهارت‌های ارتباطی حسابی کار کنید. با گذشت زمان، متوجه خواهید شد که طرز فکر و راهکارهایی که در پیش می‌گیرید، تا حد زیادی از اطرافیان‌تان تأثیر پذیرفته است.


حتما بخوانید: با جالب‌ترین فواید دوستی برای سلامتی آشنا شوید

۱۰. از کار خیر غافل نشوید



بسیار عالی و ستودنی است که به اهداف‌تان دست پیدا کرده‌اید و اکنون در حال تجربه‌ی موفقیت و لذت‌های مربوطه هستید. یادتان باشد در اوقات شادی نسبت به دیگران سخاوتمند باشید. شاید خودتان هم در مراحل اولیه قبل از اینکه به موفقیت برسید، سختی‌های زیادی کشیده باشید. پس حتما حال افرادی را که در سختی زندگی می‌کنند، عمیقا می‌فهمید. ماسک بخش قابل توجهی از ثروتش را به کمپین «عهد بخشندگی» (Giving Pledge) بخشیده است. این کمپین در سال ۲۰۱۰ توسط بیل گیتس و وارِن بافِت راه‌اندازی شد. این کمپین از ثروتمندان دنیا دعوت کرده است، ثروت‌شان را در امور خیریه خرج کنند


منبع: چطور 

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

صاحبان کسب‌ و کارهای کوچک، همواره به‌دنبال روش‌هایی مناسب برای سنجش موفقیت‌شان هستند. معیارهای موفقیت در هر کسب‌ و کار می‌تواند متفاوت باشد،‌ اما تقریبا عوامل کلیدی موفقیت برای اکثر شرکت‌ها مشابه است. در این مطلب با شناخت عوامل موفقیت در کسب و کار می‌خواهیم به این پرسش پاسخ دهیم، «آیا شرکت در مسیر دستیابی به سهم بازار و سودآوری بیشتر قرار دارد یا خیر؟»

انگیزه و نگرش مثبت کارکنان، عامل اصلی موفقیت در کسب‌ و کار

نگرش‌ کارکنان، رفتارهایی را ایجاد می‌کند که می‌تواند منجر به بروز تغییرات مثبت یا منفی در کسب و کارتان شود. اگر کارکنان شما ابتکار عمل نداشته باشند، پیشنهادات‌شان را ارائه ندهند، به اندازه کافی راضی و باانگیزه نباشند و تمام مدت مشغول کارهایی روتین و خسته‌کننده باشند؛ کسب‌وکارتان قطعاً رو به زوال خواهد بود. عامل اصلی موفقیت در کسب ‌و کار، نیروی متعهد و باانگیزه است. قطعاً بدون نیروی کار با انگیزه، هیچ برنامه‌ریزی، چشم‌انداز و چارچوبی برای رشد و توسعه کسب و کارتان نخواهید داشت.

استفاده از فناوری در کسب و کار:

شرکتی که از تکنولوژی برای ایجاد بازارهای جدید، خدمت به مشتریان، افزایش بهره‌وری و توسعه محصول و خدمات جدیدش استفاده می‌کند؛ فرصت خوبی برای رقابت اثربخش دارد. شرکت‌های مجهز به فناوری‌های روز با سطوح کیفیت‌ بهتری نسبت به کسب و کارهای سنتی وارد عرصه رقابت می‌شوند. استفاده از فناوری در کنار نیروی کار باانگیزه، می‌تواند به کاهش رکود در کسب‌وکارتان کمک کند. 

  « عامل اصلی موفقیت در کسب ‌و کار، وجود نیروی انسانی متعهد و باانگیزه است. »  

توجه به فاکتورهای مالی در کسب و کار:

بیشتر صاحبان کسب‌وکار در ابتدا میزان موفقیت را با سنجه‌های مالی می‌سنجند. گرچه شرط بقای هر کسب و کار رسیدن به مرحله سودآوری است؛ اما باید توجه داشت در صورتیکه کسب و کار از فن‌آوری و نیروی کار مناسب برخوردار نباشد، سودآوریِ رضایت‌بخشی نخواهد داشت. سودآوری شاخص کلیدی موفقیت است. می‌تواند به جریان نقدی مثبت و کنترل میزان بدهی‌های شرکت کمک کند. همچنین کارآیی شرکت را با مدیریت هزینه‌ها بهبود بخشد. البته شاخص‌های موفقیت مالی در صنایع مختلف؛ متفاوت است.

پدیده جهانی‌شدن و موفقیت در کسب و کار:

حتی اگر کسب ‌و کارتان کاملا محلی باشد، بازهم پدیده جهانی‌شدن برای آینده شرکت‌تان اهمیت دارد. پدیده جهانی شدن، معیاری برای سنجش موفقیت شرکت‌ها است. از آنجایی شرکت‌های امروزی در عصر ارتباطات فعالیت می‌کنند، توانایی به اشتراک گذاشتن اطلاعات و توسعه محصولات و بازارهای جدید را راحت‌تر از هر زمان دیگری در اختیار دارند. شرکت‌ها می‌‌توانند راه‌های توسعه کسب و کارشان را در سطح جهانی مورد بررسی قرار دهند. برای انجام این‌ کار لازم است برنامه‌ریزی مناسبی داشته باشند.

عوامل کلیدی موفقیت در کسب و کار کدامند؟

ثبات شرکت در انعکاس پیام بازاریابی‌:‌

یکی از اشتباهاتی که شرکت‌ها مرتکب می‌شوند این است که به دقت بر پیام بازاریابی‌شان نظارت ندارند. آن‌ها مخاطب‌شان را به‌طور همزمان با پیام‌های مختلفی مورد هدف قرار می‌دهد. این بی‌ثباتی، چشم‌انداز فعلی و آتی شرکت را مختل می‌کند. شرکت‌ها باید پیامی مشخص و بدون ابهام را از طریق رسانه‌های مورد استفاده (مانند وب‌سایت‌ها و دیگر انواع شبکه‌های بازاریابی) به بازار هدف‌شان‌ انعکاس دهند. ثبات در انعکاس پیام بازاریابی،‌ ‌عاملی مهم برای موفقیت در کسب و کار است. شرکت‌ها نباید نسبت به آن بی‌توجه باشند.


منبع: مدیر اینفو

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

یکی از مشکلات جامعه‌ی امروز، پیدا کردن شغل متناسب با شخصیت فرد است. تغییر شغل می تواند باعث موفقیت یا شکستشما شود؛ اما خیلی از افراد موفق ثابت کردند هیچ وقت برای تغییر کردن دیر نیست. با یوکن همراه باشید.

شاید با انتخاب شغل خود دچار ترس و وحشت شوید؛ شغلی که انتخاب کردم مرا به موفقیت می رساند؟ زیرا شغل ما به منزله‌ی سرمایه گذاری بلندمدت برای آینده است.

برخی افراد موفق ثابت کردند نیاز نیست از همان ابتدا بدانیم شغل انتخابی متناسب با شخصیت من است یا نه. آن‌ها به این درک رسیدند که باید در زندگی حرفه‌ای خود تغییری ایجاد کنند. در ادامه 19 فرد بسیار موفق را معرفی می کنیم که اثبات کردند هیچ وقت برای تغییر دیر نیست.

جف بزوس

جف بزوس (Jeff Bezos)، مدیرعامل و مؤسس آمازون، پیش از تأسیس این شرکت، شغلی پردرآمد در وال‌استریت داشت و مسئولیت‌های مختلفی را در شرکت‌های بزرگ مالی برعهده گرفته بود. شاید جالب باشد بدانید او در سن 31 سالگی کمپانی آمازون را راه اندازی کرد.

جولیا چایلد

جولیا چایلد (Julia Child)، آشپز موفق، پیش از نوشتن اولین کتاب خود درباره آشپزی در سن 50 سالگی، در زمینه‌ی تبلیغات، رسانه و سازمان جاسوسی مشغول به کار بود.

جان گلن

جان گلن (John Glenn) به عنوان اولین فضانورد آمریکایی معرفی می‌شود که در سال 1962 به دور زمین چرخید. او پس از 12 سال و در سن 53 سالگی، به عنوان نماینده‌ی مجلس سنای آمریکا در اوهایو انتخاب شد و برای 24 سال در این شغل فعالیت داشت. لازم به ذکر است، فضانورد آمریکایی در سال 1998، یعنی 36 سال بعد از اولین سفر خود به دور زمین، مأموریت دیگری در شاتل فضایی انجام داد.

تری کروز

تری کروز (Terry Crews) به عنوان شخصیتی کمدین، به افتخارات زیادی دست یافته است. تری در دهه‌ی نود، به عنوان بازیکن دفاعی در تیم‌های NFL مشغول بازی بود.

مایکل بلومبرگ

مایکل بلومبرگ (Michael Bloomberg) در سال 2002 و در سن 59 سالگی، از سمت مدیرعاملی استعفا داد و برای 12 سال شهردار نیویورک شد؛ اما پس از آن، دوباره به بلومبرگ برگشت. اکنون بلومبرگ به عنوان یک رسانه‌ی خبری بین‌المللی معرفی می‌شود.

ورا وانگ

ورا وانگ (Vera Wang) تا پیش از 40 سالگی در زمینه‌ی روزنامه نگاری مشغول فعالیت بود؛ اما بعد از آن وارد صنعت مد شد. هم اکنون ورا وانگ به‌عنوان بزرگ‌ترین طراح زن دنیا معرفی می‌شود.

دواین جانسون

دواین جانسون (Dwayne Johnson) را با فیلم‌های خشن و وحشتناک می شناسیم. این بازیگر معروف برای دو بار تغییر شغل داد. او در ابتدا در لیگ فوتبال کانادا و در تیم کالگری استمپدرس بازی می کرد. سپس در سن 24 سالگی به WWF پیوست و تبدیل به ستاره‌ای شد که اکنون آوازه‌ی آن در همه جا وجود دارد. سپس بعد از 6 سال توانست وارد سینما و تلویزیون شود.

رونالد ریگان

رونالد ریگان (Ronald Regan) سال‌ها پیش از آنکه در سال 69 سالگی به عنوان چهلمین رئیس جمهور آمریکا انتخاب شود، بازیگری معروف در تلویزیون و سینمای هالیوود بود.

سارا بلیکلی

سارا بلیکلی (Sara Blakely)، میلیاردر معروف، به مدت هفت سال مشغول فروش لوازم اداری بود. او به‌عنوان بازاریاب به شرکت‌های مختلف سر می زد تا وسایل اداری را به فروش برساند. او در سال 2000، در زمینه تولید لباس، شرکتی راه اندازی کرد و در سن 30 سالگی شغل خود را به طور کامل رها کرد تا شرکتش را مدیریت کند.

آرنولد شوارتزنگر

آرنولد شوارتزنگر (Arnold Schwarzenegger)، بازیگر مشهور هالیوودی برای دو بار شغل خود را تغییر داد. او ابتدا بدن‌ساز حرفه‌ای بود اما در سن 30 سالگی به عرصه بازیگری قدم گذاشت. بعد از چندین سال و در 56 سالگی، به‌عنوان فرماندار کالیفرنیا منصوب شد.

هارلند سندرز

هارلند سندرز (Harland Sanders) در سال 1962 و در سن 62 سالگی، برند KFC را تأسیس کرد و 12 سال بعد آن را به ارزش 2 میلیون دلار فروخت. پیش از تأسیس این برند، هارلند به عنوان وکیل، اپراتور پمپ بنزین، کارگر راه آهن و ... کار کرده بود.

جونا پرتی

جونا پرتی (Jonah Peretti)، مدیرعامل بازفید و خبرگزاری هافینگتون تا 30 سالگی معلم کامپیوتر بود و به دانش آموزان مقطع متوسطه مایکروسافت آفیس آموزش می داد.

ری کراک

ری کراک (Ray Kroc) برای چندین سال میلک شیک می فروخت. سرانجام در سال 1954 و در 52 سالگی برند مک دونالد را خریداری کرد. مک دونالد با زحمات او به چنین شهرت و آوازه‌ای دست یافت.

آنا مُزِز

آنا مُزِز (Anna Moses) که او را با نام مادربزرگ مُزِز هم می شناسند، در 78 سالگی شروع به نقاشی کشیدن کرد. سرانجام در سال 2006، یکی از شاهکارهای او به قیمت 1.2 میلیون دلار فروخته شد. شاید جالب باشد بدانید، او پیش از نقاشی خانه دار بود و به شغل کشاورزی می پرداخت.

تایکیچیرو موری

تایکیچیرو موری (Taikichiro Mori) در 51 سالگی شرکت ساختمانی موری را راه اندازی کرد. سرمایه گذاری هوشمندانه سبب شد تا موری به عنوان ثروتمندترین فرد در سال 1992 معرفی شود که میزان ثروت او نیز 13 میلیارد دلار برآورد شده بود.

دونالد فیشر

دونالد فیشر (Donald Fisher) و همسرش، دوریس (Doris)، اولین فروشگاه "گپ" را در 40 سالگی در سان فرانسیسکو راه اندازی کردند. اکنون لباس‌های گپ شهرت زیادی دارند و به عنوان معروف‌ترین برند شناخته می شوند. گپ یکی از بزرگ‌ترین فروشگاه‌های زنجیره‌ای لباس است.

تیم زاگات

تیم زاگات (Tim Zagat) و همسرش تا دهه‌ی 30 به شغل وکالت مشغول بودند. آن‌ها اولین مجموعه‌ی خود را درباره رستوران‌ها و خدماتشان در سال 1979 منتشر کردند. اکنون برند زاگات به عنوان برندی معرفی می شود که هنر آشپزی را به نمایش می کشد.


منبع: یوکان

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰


آدم‌های بسیار موفق تقریبا در هر کاری برنامه‌ی روتین یا روزانه‌ای دارند که آنها را برای موفقیت آماده می‌کند. و این صرفا هر برنامه‌ی روزانه‌ای نیست، بلکه برنامه‌ای دقیق است که به هنگام اجرا ریتم و هماهنگی ایجاد می‌کند. در این نوشتر با روش های موفقیت آشنا خواهید شد.

موفقیت

به کسانی که به سطوح بالای موفقیت دست‌یافته‌اند توجه کنید؛ از آنها توصیف زمان‌هایی را خواهید شنید که در بهترین وضعیت خود بوده‌اند، انگار که در یک “حریم” باشند. این حریم تصادفی درست نمی‌شود؛ از هماهنگ کردن دقیقِ مراحل مقدماتی و با مدنظر داشتنِ کارکرد این مراحل در آینده، حاصل می‌شود.

بازیکن بسکتبال یا بازیکن بیسبالِ حرفه‌ای مورد علاقه‌ی‌تان را تصور کنید. آنها را در خط پرتاب آزاد یا محوطه‌ی‌ ضربه مجسم کنید. آنها قبل از هر پرتاب به تعداد دفعات یکسانی توپ را بالا می‌اندازند یا دست‌کش‌های خود را قبل از مستقر شدن برای رویارویی با ضربه‌ی بعدی به شیوه‌ی یکسانی مرتب می‌کنند. چرا؟ آنها قدرِ برنامه‌ی ‌روزانه را می‌دانند. با خلق یک الگوی تکرارپذیر، ورزشکاران نیاز به پردازش لحظه به لحظه‌ی جزییات کوچک را مرتفع می‌کنند، و این کار ذهن آنها را از حواس‌پرتی‌های غیرضروری رها می‌سازد.

این روش را می‌توان در تمام جنبه‌های زندگی به‌کار بست. بهترین فروشندگانی که تابه‌حال با آنها کار کرده‌ام در خلق یک برنامه‌ی روزانه از بقیه بهتر بوده‌اند. آنها از پیش تعیین می‌کنند با چه کسی قرار است تماس بگیرند و- وقتی زمان‌اش رسید- یکی‌یکی فهرست را تا پایین مرور می‌کنند و روی کاری که در دست اقدام دارند تمرکز می‌کنند.

 برنامه‌ی روزانه‌ی جذاب یکی از نخستین لازمه‌های موفقیت است. این هم پنج روش یا روش های موفقیت برای عملی کردن آن:

۱. اولویت‌های‌تان را فهرست کنید.

بزرگ‌ترین اولویت‌های‌تان کدام‌ها هستند؟ مهمترین برنامه‌های روزانه‌ی‌تان مشخصا با اولویت‌های شما در زندگی مرتبط هستند. کدام یک از این‌ اولویت‌ها همین حالا برای شما مهم‌تر است؟ وقتی مهمترین مورد را شناسایی کردید، از آن‌جا شروع کنید. این همان جایی است که تشکیل برنامه‌ی روزانه‌ی درست بزرگ‌ترین تاثیر خود را خواهد گذاشت.

مطلب مرتبط : موانع موفقیت: ۲۵ مانع که اگر به دنبال موفقیت هستید باید عبور کنید

۲. برای پیشرفت در بزرگ‌ترین اولویت‌های‌تان یک برنامه‌ی روزانه درست کنید.

بسیاری از آدم‌ها هرگز در زمینه‌هایی‌که خیلی به آنها علاقمند هستند به موفقیت‌ پایداری نمی‌رسند چون یا برنامه‌ی‌روزانه ندارند یا برنامه‌ی‌ روزانه‌‌ی‌شان پیوسته در حال تغییر و نوسان است. این تعریف یک برنامه‌ی روزانه نیست. اگر الگویی برای آماده‌سازی‌ ندارید که بر اساس آن عمل کنید، باید از صفر شروع کنید. اگر هم واقعا برنامه‌ی روزانه دارید، حتی یک برنامه‌ی روزانه‌ی قطعا ناشیانه، با تعریف آن روی کاغذ به تحیلل و بررسی برنامه‌ی‌تان بپردازید. این مرحله به شما اجازه خواهد داد تا بعدا فرصت‌های پیشرفت را تشخیص دهید و معین کنید کدام بخش‌ها در اولویت‌ هستند.

۳. برنامه‌ی روزانه‌ی‌تان را ارزیابی کنید.

برنامه‌ی روزانه‌ی کنونی‌تان هرچه که هست، احتمالا جای توسعه دارد. در کدام قسمت کم می‌آورید؟ پروتکلی که برای مدتی طولانی مورد استفاده قرار گرفته است احتمالا به بازنگری نیاز دارد. یا، شاید پروتکل شما گنجایش الگوهای بیشتری را داشته باشد. مطمئن شوید برنامه‌ی ‌روزانه‌ی‌‌تان را به‌ صورت دوره‌ای بازبینی می‌کنید تا مو لای درز آن نرود.

بعضی‌وقت‌ها، ساده‌ترین راه پیشرفت حذف اجزاِی غیرمفید از برنامه‌ی روزانه‌ی‌تان است. برداشتن عادت‌های بد یا بی‌بازده. به عبارت دیگر، گاهی با کم کردن از برنامه‌ی روزانه‌ی‌تان، بر ارزش آن بیفزاید.

۴. مکمل‌های لازم را در برنامه‌‌ی روزانه‌ی‌تان بگنجانید.

برنامه‌های مکملی کوچک در یک برنامه‌ی روزانه می‌تواند فوق‌العاده کمک‌کننده باشد. به عنوان مثال، اگر به‌ندرت شنبه‌ها‌ صبح به‌موقع سر جلسه‌ی فروش می‌رسید، لباس و فهرست صبحانه‌‌ی‌تان را شب قبل انتخاب کنید. صرف چند دقیقه وقت در برنامه‌ی روزانه‌ی صبحگاهی‌تان برای اصلاح صورت، نه تنها شما را وقت شناس نگه می‌دارد، بلکه ترس دیر رسیدن را هم از بین می‌برد. و به نوبه‌ی خود، این‌کار وقتی جلسه شروع شود تمرکز بیش‌تری برای شما به همراه خواهد داشت.

۵. برنامه‌های روزانه‌ی آدم‌های موفق را مطالعه کنید.

می‌توانید از تقلیدِ برنامه‌های روزانه‌ی آدم‌های بسیار موفق استفاده ببرید. همان‌طور که پیش‌تر ذکر شد، موفق‌ترین آدم‌ها برای هر وضعیتی معمولا برنامه‌ی روزانه‌ای داشته‌اند. این شانس هست که، وقتی پروتکل شخصی خودتان را می‌سازید نیازی به دوباره‌کاری نداشته باشید، پس با یکی دو نفر از همکاران خوش‌نام و معتبر مشورت کنید و از بهترین تجربه‌های آنها استفاده کنید. اگر از برنامه‌ی روزانه‌ی‌تان رضایت دارید، می‌توانید به شخص دیگری کمک کنید یا شاید کاملا اتفاقی چیز جدیدی یاد بگیرید.

داشتن برنامه‌های روزانه امری ضروری است، نه‌تنها چون آهنگ درست شما را برای رسیدن به موفقیت حفظ می‌کند، بلکه چون کمک می‌کند احساسات را از فعالیت‌های مهم یا استرس‌زا حذف کنید. آنها به شما اجازه می‌دهند روی روند امور- نه نتایج- تمرکز کنید و بعضی‌وقت‌ها همین کلید موفقیت است.


منبع: بازده

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

آیا موفقیت از آن چه که شما فکر می کنید، ساده تر است؟

 

در دهه دوم زندگی ام (۲۰ سالگی)، همان زمانی که تلاش می کردم تا فرد موفقی باشم، یکی از دوستانم گفت: “هارو (Harv)، تو کارها را برای خودت سخت می کنی”. او فرد ثروتمند یا حتی موفقی نبود. حداقل برای من، این گونه نبود. عکس العمل اولیه ی من در مقابل این بود، ” تو در این باره چی می دانی؟!!” من دیدگاه او را نادیده گرفتم و دائما شکست می خوردم. او در مورد نحوه ی اداره شرکتم صحبت نمی کرد، بلکه در مورد ذهنیت من صحبت می کرد.

همه ما باوری مشترک داریم که برای دستیابی به نتیجه، باید به سختی تلاش کنیم. اما این دیدگاه به هیچ وجه درست نیست.

موفقیت حقیقتاً سخت نیست. این باورهای ماست که مسائل را پیچیده می کند.

به زمانی در زندگی خود فکر کنید که شما یا کسی را که می شناختید هدفی داشته و به آن دست یافته است. نمره خوب در یک امتحان، یک ملاقات عالی، شغلی که می خواهیم به دست بیاوریم، یافتن یک محل پارک خوب درست مقابلمان و … هریک از این موارد می تواند هدف باشد.

همه ما می خواهیم به هدفی برسیم. به نظر شما چه چیزی به ما کمک می کند آن چه را که می خواهیم به دست آوریم؟ اراده، تمرکز، اعتماد، اشتیاق و باور مواردی هستند که در این خصوص به ما یاری می رسانند.

حال اگر ما بتوانیم از این توانمندیها برای هدفی خاص و دستیابی به آن چه می خواهیم استفاده کنیم، چرا از آنها اغلب استفاده نکرده و بهره بیشتری از زندگی نبریم؟

بر اساس تجارب من، دلیل این است که ذهن ما تفاوت بزرگی بین آن چه را که آسان قابل دست یابی می پنداریم – مثلا یافتن روشی برای خریدن کالایی گران بها حتی اگر پول زیادی نداشته باشید – یا چیزی که به نظر سخت می آید – مثل میلیونر شدن- قایل می شود. نکته این جاست، زمانی که واقعا خواستار چیزی هستیم، سختی ها و مشکلات زیاد هم نمی توانند ما را متوقف سازند. بنابراین اگر عمیق تر به آن بنگریم این فرآیند رسیدن به هدف نیست که ما را از رسیدن به آن چه می خواهیم باز می دارد بلکه ذهنیت ماست که به ما دیکته می کند، ” این کار خیلی سخت است”. سخت بودنِ رسیدن به هدف، به همان میزانی که ما تصور می کنیم، سخت است.

مشکل ترین موضوع در مورد توانایی رسیدن به هدف این است که، ابتدا، باوری را که دستیابی به هدف را سخت می دانیم، کمرنگ نماییم. قدم اول کمرنگ کردن ایجاد شک درون خود می باشد. ازخود این سوال را بپرسید :”آیا واقعاً رسیدن به این هدف سخت است؟” چندین بار این سوال را از خود بپرسید. ضمیر ناخودآگاه شما به دنبال جواب هایی برای سوال شما می گردد و این آغاز ماجراست. به همین سادگی و با پرسیدن چند سوال از خود قدم های اولیه که مهم تر از بقیه نیز هستند را بر می دارید.

در ادامه لازم است اقداماتی را به صورت روزانه و برنامه ریزی شده در جهت رسیدن به هدف برای خود تعیین کنید. مطمئن باشید پس از مدتی به هدف خود خواهید رسید.

هر عمل یا نتیجه ای در ابتدا از یک فکر آغاز می شود. افکارتان را تغییر دهید، تا زندگی تان تغییر یابد. برای هرهدفی که در تلاش برای دستیابی به آن هستید، به این نکته بیندیشید که آن قدر هم که فکر می کردید سخت نیست. در این زمینه تنها به حرف من اکتفا نکنید. یک بار آن را امتحان کنید و ببینید چه نتایجی به دست خواهید آورد.



منبع: پیشرفت ذهن

  • مهدی وفایی