راهی برای رسیدن به موفقیت فردی

با ما در مسیر موفقیت حرکت کنید

راهی برای رسیدن به موفقیت فردی

با ما در مسیر موفقیت حرکت کنید

بایگانی

۳۹ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

موفقیت یعنی...

موفقیت یعنی از مخروبه های شکست، کاخ پیروزی ساختن.

 

موفقیت یعنی از ناممکن ها، ممکن ساختن.موفقیت یعنی همیشه جانب حق را نگاه داشتن.

 

موفقیت یعنی با آرامش زیستن.

 

موفقیت یعنی ناکامی ها را جدی نگرفتن.

 

موفقیت یعنی از تجارب انسان های موفق درس گرفتن.

 

موفقیت یعنی اشتباه را پذیرفتن و تکرار نکردن آن.

 

موفقیت یعنی با شرایط مخلف خود را وفق دادن.

 

موفقیت یعنی تکیه گاه بودن برای دیگران.

 

موفقیت یعنی قدردان بودن.

 

موفقیت یعنی خسته نشدن از مبارزه با دشواری ها.

 

موفقیت یعنی خندیدن به آنچه دیگران مشکل می پندارند.

 

موفقیت یعنی توانایی دوست داشتن.

 

موفقیت یعنی عاشق زندگی بودن.

 

موفقیت یعنی صبور بودن.

 

موفقیت یعنی حفظ خونسردی در شرایط دشوار.

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

شما موفقیت را چطور تعریف می‌کنید؟ ثروت است؟ خوشبختی ست؟ فرهنگ لغت وبستر سه تعریف مجزا برای کلمه‌ی موفقیت ارائه داده است.

۲۰ تعریف جدید از موفقیت

۱-رسیدن یا دستیابی به ثروت، احترام و شهرت.

۲-نتیجه صحیح یا مورد نظر که از یک تلاش بخصوص حاصل می‌شود.

۳-فرد یا چیزی که موفق است: یک انسان یا چیزی که موفق شده است.

زیگ زیگلار یکی از محترم‌ترین کارشناسان عصر مدرن در حوزه‌ی موفقیت، انگیزه بخشی و رهبری یک زندگی متعادل است. زیگلار در کتاب جدیدش با عنوان Born to Win می‌گوید موفقیت چیزی نیست که بتوان آن را در یک جمله تعریف کرد زیرا از اجزای بسیار زیادی تشکیل شده که با یکدیگر کاملاً متفاوت‌اند.

می‌توان این طور استدلال کرد که تعریف زیگ زیگلار از موفقیت بدین معناست که تعریف کلمه و مفهوم موفقیت به نوعی شخصی ست و هرگز یک تعریف نمی‌تواند نماینده طرز فکر افراد مختلف یا جوامع گوناگون در این حوزه باشد.

در ادامه‌ی مقاله با ۲۰ تعریف جدید از موفقیت و مفاهیم نهفته در پشت این کلمه‌ی سحرآمیز آشنا خواهید شد.

۱-موفقیت بدین معناست که همیشه بهترین و کامل‌ترین تلاشتان را باید انجام دهید.اگر در تمام جنبه‌های کاری که انجام می‌دهید نهایت سعی و تلاش خود را بکنید می‌توانید موفق شوید و تنها در این صورت می‌توانید مطمئن باشید که موفقیت ممکن و قابل دست‌یابی ست.

۲-موفقیت به معنای تعیین اهداف واقعی ست.در هنگام هدف‌گذاری و تعیین اهداف واقع‌بین باشید. نمی‌توانید با تعیین اهداف انتزاعی و مبهم موفق شوید.

۳-داشتن جایی که بتوانید به آن خانه بگویید، موفقیت است.خانه جایی ست که روح شما و دیگر اعضای خانواده‌تان در آن جریان دارد. اگر جایی دارید که می‌توانید به آن خانه بگویید همیشه موفق هستید.

۴-موفقیت به معنای درک تفاوت بین نیاز و خواسته است.

اگر می‌توانید به تعهدات ماهانه‌ی خود پایبند باشید و نیازهای اساسی خود را برآورده کنید، انسان موفقی هستید.

۵-موفقیت باور به توانستن است.اگر باور کنید که می‌توانید، موفق خواهید شد.

۶-موفقیت به معنای ایجاد تعادل بین کار و علاقه است.کار بدون شور و علاقه عامل اصلی ایجاد استرس‌های غیرضروری و دست آوردهای پوچ و مبهم است. بر کاری که شما را هیجان زده می‌کند تمرکز کنید.

۷-موفقیت به معنای مراقبت از نیازهایتان است.همیشه این نکته را به خاطر بسپار: قبل از کمک به دیگران ماسک اکسیژن خود را بپوش.

۸-موفقیت بدین معناست که بعضی وقت‌ها باید نه بگویید.موفقیت تنها در یک زندگی متعادل به دست می‌آید. بخشی از این تعادل هم فراگیری مهارت نه گفتن است.

۹-موفقیت به معنای دانستن این مطلب است که زندگی شما پر از فراوانی و نعمت است.عشق، سلامتی، دوستان، خانواده … زندگی پر از فراوانی ست.

۱۰- موفقیت درک این نکته است که چیزی را که نمی‌بخشید نمی‌توانید حفظ کنید.تنها در صورتی موفق خواهید شد که کمک کنید دیگران هم در زندگی فردی و شغلی‌شان موفق شوند.

۱۱- موفقیت به معنای غلبه بر ترس است.غلبه بر ترس‌ها به شما احساس شکست‌ناپذیر بودن می‌دهد. هیچ‌کس نمی‌تواند شما را متوقف کند.

۱۲-موفقیت، تماشای فارغ‌التحصیلی فرزندتان است.عشق، راهنمایی و نظم و انضباط شما نتیجه داد. امروز هر دوی شما موفق شدید.

۱۳- موفقیت بدین معناست که هر روز مطلب جدیدی بیاموزیم.افراد موفق می‌دانند که یادگیری هرگز پایانی ندارد.

۱۴- موفقیت درک این نکته است که شکست در چند مبارزه می‌تواند به پیروزی شما در یک جنگ بزرگ کمک کند.

انسان‌های موفق مبارزه‌های خود را عاقلانه انتخاب می‌کنند.

۱۵-موفقیت به معنای دوست داشتن و دوست داشته شدن است.عشق بدون قید و شرط بهترین نوع عشق و علاقه است.

۱۶- موفقیت بدین معناست که وقتی به چیزی باور دارید محکم پای عقیده‌ی خود بایستید.انسان‌های موفق از تلاش برای رسیدن به چیزهایی که با تمام وجود به آن‌ها اعتقاد دارند، دست نمی‌کشند.

۱۷-موفقیت به معنای تسلیم نشدن است.پشتکار ایجاد کننده‌ی سماجت است و سماجت تولید کننده‌ی موفقیت.

۱۸- موفقیت به معنای جشن گرفتن پیروزی‌های کوچک است.هر زمان که به یکی از اهدافتان رسیدید یا بر یک مانع غلبه کردید، وقت بگذارید و این پیروزی را جشن بگیرید.

۱۹- موفقیت بدین معناست که هرگز اجازه ندهید یک ناتوانی یا کمبود موجب عقب ماندن و شکست شما شود.ناتوانی‌ها و یا معلولیت‌ها موفقیت یک فرد را تعریف نمی‌کنند. ذهن و جسم این کمبودها را جبران خواهند کرد.

۲۰-موفقیت درک این نکته است که شما معمار سرنوشت خود هستید.سرنوشتتان فقط و فقط در کنترل خودتان است.

موفقیت تعاریف بسیار زیادی دارد. بنده فکر می‌کنم وقتی می‌توانیم موفق شویم که در پایان روز به خودمان بگوییم … چه روز خوبی بود. فردا هم همین‌طوری تلاش خواهم کرد.شما موفقیت را چطور تعریف می‌کنید؟




منبع: سلامتی

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

در سال 1994 جف بزوس 30 ساله به عنوان جوانترین معاون ارشد در بانک سرمایه گذاری D.E. Shaw & Co انتخاب شد و توانست آمازون را در شهر سیاتل راه اندازی کند. او حالا ثروتمندترین فرد در جهان محسوب می شود و با بیل گیتس در این زمینه رقابت تنگاتنگی دارد.

جف بزوس

Image credit: David Ryder | Getty Images

بنیانگذار شرکت آمازون علاقه زیادی به فضا دارد و از امتحان کردن کارهای جدید همچون خرید واشینگتون پست در سال 2013، ترسی به خود راه نمی دهد. در این مقاله سعی می کنیم 21 مورد عجیبی که می توان از جف بزوس یاد گرفت را با هم مرور کنیم.

  1. او خیلی زود شریک گوگل شد:

کمتر از 5 سال پس از راه اندازی آمازون، بزوس اولین سرمایه گذاری خود را انجام داد که نشان می داد او می تواند فرصت های بزرگ را به خوبی شناسایی کند. او یک سهام یک میلیون دلاری از گوگل در اواخر سال 1990 خریداری کرد.

  1. دوستی عجیبی با دواین جانسون دارد:

در افتتاحیه آخرین فیلم اکشن دواین جانسون،بزوس بیان کرد که یکی از طرفداران بزرگ این بازیگر مشهور و محبوب است.

  1. به موضوعات عجیبی همچون فضا علاقه زیادی دارد:

بزوس علاقه زیادی به سیاره های مختلف همچون مریخ دارد و دوست دارد کارهای ناسا را به دقت رصد کند. به همین خاطر برخی از هزینه های نگهداری آپولو و راه اندازی آن را بر عهده گرفته است.

  1. رویاهای خود را زندگی می کند:

او از همان کودکی در رویاهایی که در سر داشت، زندگی می کرد. اولین شرکت توریستی فضا را با نام Blue Origin در سال 2000 بنیانگذاری کرد. چندین سال پیش زمانی که کودک بود به دوستان و معلم خود گفته بود می خواهد زمانی که بزرگ شد یک کارآفرین در حوزه فضا باشد.

  1. او برنامه منظمی برای خواب و بیداری خود دارد:

جف بزوس معمولا از ساعت های آلارم دهنده که ما استفاده می کنیم، استفاده ای نمی کند و دوست دارد 8 ساعت خواب شبانه خود را داشته باشد البته بدون مزاحمت یک ساعت بد صدا.

  1. به دنبال آینده است:

جف بزوس همیشه به دنبال اینده بوده و برای آن سرمایه گذاری کرده است.

  1. همیشه مشکلات و دشمن های خود را پشت سر گذاشته است:

به دست آوردن جایزه نوبل راحت تر از راه اندازی یک گاراژ کهنه برای فروش کتاب و سپس راه اندازی شرکت بزرگی همچون آمازون است. او همه مشکلات را پشت سر گذاشته است.

  1. مرد خانواده است:

فرزند گرفتن و قبول کردن فرزند یکی از بخش های بزرگ داستان اوست. زمانی که جف بزوس جوان بود توسط فردی به نام میتیل بزوس به فرزندخواندگی پذیرفته شد. حالا جف بزوس خودش چهار فرزند دارد که سه تن از آن ها پسر و یکی از آن ها دختر است؛ آنها را از چین به فرزندخواندگی گرفته است.

پیشنهاد امروز

مردان از چه زنانی لذت می برند؟

مردان از چه زنانی لذت می برند؟

  1. بر روی مزرعه کار می کند:

جف بزوس تابستان خود را بر روی مزرعه پدربزرگ خود صرف می کند و دوست دارد کارهای کشاورزی را دنبال کند.

  1. او برای رسیدن به موفقیت مسیر طولانی را طی کرده است:

جف بزوس زمانی که نوجوان بود در شرکت مک دونالد مشغول به کار شد و برای دانش آموزان کمپ تابستانی کوچکی برگزار می کرد. اهداف بزرگ همیشه با سختی هایی در مسیر همراه هستند.

  1. همیشه به طبیعت علاقه مند بوده است:

زمانی که در حال رانندگی به سیاتل برای راه اندازی آمازون بود، توفقی در گرند کانیون داشت. او همیشه به طبیعت علاقه مند بوده است.

  1. عاشق برقراری ارتباط است:

جف بزوس استانداردهای بالایی برای برقراری ارتباط با دیگران دارد. او عاشق برقراری رابطه با انسان هاست.

  1. به گذشته خود احترام می گذارد:

او در رشه مهندسی الکتریکی و علوم رایانه تحصیل کرده است. در سال 2011 حدود 15 میلیون دلار به این دانشگاه اهدا کرد تا بتواند مرکزی را برای مطالعه اختلالات نورولوژیکی احداث کند.

  1. عاشق مطالعه است:

جای تعجب نیست که جف بزوس عاشق مطالعه و کتاب باشد. شغل او همه چیز را به خوبی نشان می دهد.

  1. همیشه اولویت را به مشتریان خود می دهد:

اگر شما سوال یا شکایتی داشته باشید می توانید به او ایمیل بزنید. بزوس زمانی که ایمیلی را در اینباکس خود مشاهده می کند یادداشتی را به کارمندان خود می فرستند تا این ایمیل را بررسی کنند. بعد از اینکه مشکل بررسی شد، اعضای تیم آن را به بزوس ارسال می کنند و بعد از مشورت به حل آن می پردازند.

  1. همیشه سرمایه گذاری های جذابی دارد:

بزوس در مورد تجربیاتی که از کار کردن بر روی مزرعه پدربزرگش به دست آورده است همیشه صحبت می کند. به نظر می رسد پس زمینه ای که بزوس از کشاورزی دارد بر روی سرمایه گذاری های او نیز تاثیر گذاشته است. او سال ها پیش در یک استارت آپ فعال در زمینه کشاورزی سرمایه گذاری کرد. این شرکت محصولات خود را بر روی یک برج 20 پایی رشد و توسعه می داد که با چراغ های ال ای دی مجهر شده بود و نیازی به نور خورشید و خاک نداشت.

  1. از طراحی غیر منتظره برای خود استفاده می کند:

اگرچه سایت آمازون امروزه رشد و توسعه بسیار زیادی پیدا کرده است اما با موارد کوچک کار خود را شروع کرد و بزوس مجبور بود به هنگام راه اندازی آن از ایده های استراتژیک تر و مقرون به صرفه تری استفاده کند.

برای اینکه بتواند میز کار ارزان قیمتی برای خود و برخی از کارمندان تهیه کند، تصمیم گرفت خودش آن ها را به کمک درب های چوبی بسازد. این میزها به یک سنت در این شرکت تبدیل شدند و بزوس و بسیاری از کارمندانش این روزها از گونه های مختلف این میزها استفاده می کنند.

  1. او همه چیز را ساده می گیرد:

یکی از قواعد اصلی که در آمازون وجود دارد سادگی است. به همین خاطر جای تعجب و شگفتی نیست که این فرد حتی پس از رسیدن به ثروت میلیاردی باز هم زندگی شخصی ساده ای را انتخاب کند. زمانی که این شرکت در سال 1997 به شهرت رسید و در میان افراد محبوب شد، جف بزوس برای خرید خانه یا خودروی جدید هزینه زیادی صرف نکرد.

  1. تجربیات دشوار و گاه سختی داشته است:

بزوس قبلا یکبار در سال 2003 مرگ را از نزدیک تجربه کرده است. زمانی که به دنبال یک زمین و موقعیت مناسب برای تست راکت های شرکت Blue Origin می گشت هلیکوپتر او دچار سانحه شد اما از آن جان سالم به در برد. بعد از ریکاوری از این شرایط چند وقتی با هلیکوپتر سفر نمی کرد.

او در این باره می گوید: در آن لحظات سخت و نفس گیر به این فکر می کردم که این شیوه از مردن اصلا جالب نیست. این سانحه تاثیر و تغییر زیادی در زندگی من داشت. من درس های عملی زیادی از آن گرفتم . یکی از این درس های مهم این بود که هر جایی که برایم امکان داشته باشد باید از سوار شدن به هلیکوپتر پرهیز کنم. این وسلیه نقلیه همانند یک هواپیمای مجهز قابل اعتماد نیست.



منبع: آلاماتو

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

قصه‌ی آدم‌هایی که یک‌شبه به موفقیت می‌رسند، قصه‌‌های جذابی هستند که ما همیشه دوست داریم بشنویم و از آنها انگیزه بگیریم. اما موفقیت چیزی نیست که همیشه بشود در یک چشم‌برهم‌زدن به آن رسید. بعضی‌ها هرگز به موفقیت نمی‌رسند در حالی‌که بعضی‌ها، مانند سیزیف (او قهرمانی در اساطیر یونان است که می‌بایست سنگ بزرگی را بر روی شیبی ناهموار تا بالای قله‌ای می‌غلتاند و همیشه لحظه‌ای پیش از آن که به انتهای مسیر برسد، سنگ از دستش خارج می‌شد و او باید کارش را از ابتدا شروع می‌کرد)، باید از کوهی بالا بروند و در مقابل شکست‌ها هم تسلیم نشوند.

بعضی مشاورین و مربیان خودشناسی، اغلب موفقیت را به یک کار توصیف می‌کنند، که درست مانند هر کاری، گاهی با اشکالات، شکست‌ها، اشتباهات و موارد این‌چنینی روبرو می‌شود. امروز ما با ۱۰ شخص معروف (و شاید بتوان گفت فوق‌العاده معروف) روبرو می‌شویم، که بارها به آنها گفته بودند هرگز به مقصدشان نخواهند رسید. اشخاصی که قبل از رسیدن به مقصدشان در زندگی، شکست‌های بسیاری را تجربه کرده بودند. اما این اشخاص شخصیتی جهانی یافتند و امروز که به گذشته‌اشان نگاه می‌کنیم، درس صبر، پشتکار و شجاعت دنبال کردنِ رویاها را به ما می‌دهند.

پس بیایید به داستان آنها گوش کنیم:

فهرست مطالب

  • 1 ۱. جی. کی. رولینگ، نویسنده مجموعه رمان های هری پاتر
  • 2 ۲. والت دیزنی، بنیانگذار دیزنی
  • 3 ۳. آلبرت انیشتن، فیزیکدان و برنده جایزه نوبل
  • 4 ۴. استیون هاوکینگ، فیزیکدان نظری و کیهان‌شناس
  • 5 ۵. وینسنت ون گوگ، نقاش
  • 6 ۶. استیون اسپیلبرگ، فیلمساز
  • 7 ۷. کلنل ساندرز، بنیانگذار KFC
  • 8 ۸. گروه بیتلز، گروه پرآوازه موسیقی
  • 9 ۹. مایکل جردن، بسکتبالیست اسطوره ای
  • 10 ۱۰. توماس ادیسون، مخترع و مبدع
  • 11 نوبت شماست:
  • 12 مطالب مرتبط

۱. جی. کی. رولینگ، نویسنده مجموعه رمان های هری پاتر

01_J K Rowling

نویسنده‌ای که به معرفی نیاز ندارد و امروزه از ملکه‌ی انگلستان هم ثروتمندتر است. رولینگ در حالی اولین رمان هری پاتر را با ماشین تحریر می‌نوشت که به تازگی طلاق گرفته بود، آهی در بساط نداشت، و مجبور بود فرزندش را به تنهایی بزرگ کند؛ اما او در دل، رویای ستاره‌شدن داشت. دوازده ویراستار داستانِ او را رد کردند، تا اینکه یک ویراستار مهربان دست‌نوشته‌ی او را قبول کرد و البته به او توصیه کرد به دنبال کار دیگری باشد؛ چرا که کتاب‌های کودکان، چندان فروش خوبی ندارند. در مقایسه با رولینگ، رمان «کری» استفان کینگ، تقریباً سی بار رد شد. از زندگی جی. کی . رولینگ چه درسی می‌گیریم؟ برای رسیدن به رویاهایت بجنگ. یک زمانی، بالاخره به حقیقت می‌پیوندند.

۲. والت دیزنی، بنیانگذار دیزنی

02_Walt Disney

او در میان شکست‌خورده‌ها یک افسانه است. آن‌طور که شایعات می‌گویند، قبل از آنکه بتواند کسی را برای سرمایه‌گذاری روی پروژه‌ی «دنیای دیزنی» متقاعد کند، ۳۰۲ بار پیشنهادش رد شده بود. شاید باور نکنید که والت از کار قبلی‌اش، به علّتِ فقدان تخیل کافی اخراج شده بود! او اکنون و برای همیشه، یکی از بزرگترین هنرمندان جهان است و میراث گرانبهایش، نسل به نسل به آیندگان منتقل می‌شود. دیزنی یک رویا در سر داشت؛ رویایی که اکنون همه‌ی ما از آن لذت می‌بریم. همانطور که او، برای ما آرزو کرده بود.

۳. آلبرت انیشتن، فیزیکدان و برنده جایزه نوبل

03_Albert Enistien

تا چهار سالگی اصلاً صحبت نمی‌کرد و از آنجایی که تا هفت سالگی حتی یک کلمه هم نمی‌خواند، مشکوک به معلولیت ذهنی بود. خب بالاخره چه شد؟ او امروز دانشمندی است که جهان را برای ما تغییر داده. بعضی وقت‌ها لازم نیست که شما یک کودک نابغه باشید تا در بزرگسالی هم یک نابغه شوید. شاید نبوغ قبل از آنکه جهان را دربربگیرد، مدتی نیاز به آرامش دارد!

تبلیغات توسط خوشفکری

چگونه محصولات و خدمات کاربردی طراحی کنید، و بر اساس آن ها برندهای با ارزش و غیرقابل رقابت بسازید؟

در این دوره آموزشی شرکت کنید و از رقبایتان جلو بزنید

همین حالا شروع کنید

۴. استیون هاوکینگ، فیزیکدان نظری و کیهان‌شناس

04_Steven Hawking

بزرگترین موفقیت او چیست؟ زندگی! زندگی کردن برخلاف همه‌ی تناقض‌های موجود، هشدارها و پیش‌بینی‌های پزشکی، برخلاف طبیعت بدن انسان و برخلاف سرنوشت. قدرت اراده‌‌ی او برای زندگی و نفس‌کشیدن، و آن چیزی که امروز هست، این مرد را به نمادی تبدیل می‌کند برای بیان جمله‌ی: «هیچ چیز غیرممکن نیست.» یکی از بزرگترین دانشمندان همه اعصار. اگر هاوکینگ تسلیم می‌شد و به ارگانیسم خود اجازه می‌داد شکستش دهد، ما امروز در این مرتبه‌ی علمی نبودیم.

۵. وینسنت ون گوگ، نقاش

05_Vincent Van Gogh

در حالِ حاضر یکی از تقریباً هشتصد نقاشی او، ارزشی معادل ۳۵۰ میلیارد تومان دارد. متاسفانه این هنرمند بزرگ، فرصت این را نداشت که مزه‌ی موفقیت و شکوه را در مدت عمرش بچشد. زمانی که او هنوز زنده بود، تنها یک تابلو را به یک دوست فروخت. با بیماری، فقر، و انزوا دست‌وپنجه نرم کرد. البته از آنجایی که همه ما می‌خواهیم تا زمانی که می‌توانیم از موفقیت لذت ببریم، آن را به دست بیاوریم، ونگوگ نمونه‌ی چندان دلنشینی نیست، ولی او درس تسلیم‌ناپذیری به ما می‌دهد. وینسنت شاهکارهایش را امضا کرد و اتفاقاً همان نقاشی‌های امضا‌شده هستند که به گنج‌هایی جهانی بدل شدند.

۶. استیون اسپیلبرگ، فیلمساز

06_Steven Spielberg

فکر می‌کنید این کارگردان معروف شکستی رو متحمل نشده؟ او می‌خواست فیلم‌سازی را یاد بگیرد. بنابراین برای دانشگاه فیلم کالیفرنیای جنوبی درخواست فرستاد. و البته رد شد. دوبار! آیا این مسئله او را متوقف کرد؟ آیا او را مجبور کرد که تسلیم شود و به دنبال شغلی در رستوران مرغ سوخاری کنتاکی برود؟ هرگز. برای یک مدرسه فیلم‌سازی دیگر درخواست فرستاد و حالا شما می‌توانید موفقیتش را ببینید.

۷. کلنل ساندرز، بنیانگذار KFC

07_Colonel Sanders

صحبت از مرغ سوخاری کنتاکی شد… شما مرغ سوخاری دوست دارید. نه؟ او هم همینطور. در شصت‌و‌پنج سالگی، بعد از اینکه (بنابر قانون کشورش) یک چک صد دلاری تحت عنوان حمایت اجتماعی به او دادند، آقای ساندرز فکر کرد باید به جهان نشان دهد که او صدقه‌بگیر نیست. او می‌توانست راه دیگری را انتخاب کند اما تصمیم گرفت برای ایده‌اش بجنگد. ایده‌ی جدیدی برای پخت مرغ. گروه هدفش چه کسانی بودند؟ رستوران‌هایی که مرغ او را درست کنند، مشتری جذب کنند، بفروشند و درصدی هم به او بدهند. تعداد دفعات ردشدن؟ بیش از هزار بار در همه‌ی کشور! تنها یک بار، یک فرصت یافت. و همه‌ی آنچه بعد از آن اتفاق افتاد، ببشتر شبیه به افسانه بود.

۸. گروه بیتلز، گروه پرآوازه موسیقی

08_Beatles

نامه‌ی ردی که آنها از یک تهیه‌کننده دریافت کردند، به اندازه‌ی خود گروه معروف شد. در آن نامه، چیزی شبیه به این نوشته شده بود: «بیتلز، آینده‌ای در دنیای موسیقی ندارد.» اوممم… اما حالا میشه گفت آنها به نوعی دنیای موسیقی را دوباره پایه‌گذاری کردند. بیتلز، میلیون‌ها نفر را با ضرب‌آهنگ، کاریزما و ترانه‌هایشان که خون را در وجود طرفدارانشان به قلیان در می‌آوردند، هیپنوتیزم کردند.

۹. مایکل جردن، بسکتبالیست اسطوره ای

09_Michael Jordan

درس مایکل به ما، ساده و زیباست. تو تیمِ بسکتبالِ دبیرستان قبولت نکردن؟ مشکلی نیست. بهترین و معروف‌ترین بازیکن بسکتبال همه‌ی اعصار شو. آسونِ. اینطور نیست؟

۱۰. توماس ادیسون، مخترع و مبدع

10_Thomas Edison

اگر ادیسون در یکی از ۹۹۹۹ بار تلاشش برای ساخت لامپ تسلیم میشد، امروز زندگی ما چگونه بود؟ شاید تیره‌تر! اما این مخترع بزرگ دنیای ما نایستاد، نامید نشد، کارش را ترک نکرد. او مطمئناً به این لیست تعلق دارد، چرا که یکی از آن افراد ثابت‌قدمی است که ثابت می‌کنند موفقیت تنها یک فرآیند و یا نردبانی برای بالارفتن نیست، بلکه چیزی است که با صبر و پشتکار به دست می‌آید.

این نوشته ترجمه ای آزاد است از این مطلب

نوبت شماست:

الگوی شما در زندگی کیست؟ داستان زندگی کدامیک از این افراد موفق بر روی شما بیشترین تاثیر را گذاشته است؟



منبع: خوش فکری

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

راز موفقیت چیست؟ سوالی که به یکی از مهم ترین دغدغه های ما انسان ها تبدیل شده است. می دانیم که رسیدن به موفقیت قوانین خاص خودش را دارد. اما بیشتر ما به دنبال یک فرمول سری و منحصر به فرد برای رسیدن به موفقیت می گردیم. اگر یک فرمول ساده و سریع نیاز دارید، این فرمول را به خاطر داشته باشید:شکست هایتان را دو برابر کنید. ما معمولا به شکست به عنوان نقطه مقابل موفقیت نگاه می کنیم، اما رمز موفقیت در همین شکست ها نهفته است. از شکست هایتان یاد بگیرید و آنقدر این کار را ادامه بدهید تا جایی که موفقیت را پیدا کنید. اما چه رازهای نگفته ای برای موفقیت باقی مانده است؟

در زندگی شلوغ امروزی، همه ی ما لحظاتی را داشته ایم که با خودمان فکر کردیم که می خواهیم به کجا برسیم. آیا زندگی که الان داریم همان چیزی است که همیشه می خواستیم؟ می توانیم بگوییم که زندگی موفقی داریم یا برای رسیدن به آن در حال قدم برداشتن هستیم؟ برداشت ما از موفقیت چیست؟ یک شغل پردرآمد، یک ازدواج خوب و یا هر چیز دیگری؟ اگر کمی بیشتر فکر کنیم، یک شغل پردرآمد بیشتر اوقات با استرس بالا، مسئولیت های سنگین، کار کردن تا دیروقت و نداشتن وقت برای خود و خانواده همراه است. آیا با این وجود می شود داشتن شغلی پردرآمد را رسیدن به موفقیت دانست؟ یک ازدواج خوب هم لحظات سخت خودش را دارد. لحظاتی که باید با واقعیت های ازدواج و زندگی با فرد دیگر و روی بد قضایا کنار بیاییم. آیا در این لحظه از زندگی، می توانید خودتان را فرد موفقی بنامید؟

راز موفقیت چیست؟

رسیدن به موفقیت در وهله ی اول بستگی به این دارد که برداشت ما از موفقیت چه باشد. در واقع داشتن شغلی پردرآمد و یا به دست آوردن عشق زندگی مان، برای رسیدن به موفقیت کافی نیست. موفقیت از نظر هر کسی می تواند تعریف متفاوتی داشته باشد. اما اگر تعریفی کلی بخواهید، موفقیت را می شود رسیدن به صلح درونی و آرامش ذهنی و داشتن یک زندگی پر معنا دانست. دلیل اینکه بسیاری از افراد از زندگی خود لذت نمی برند و احساس شادی نمی کنند، عدم وجود هدفی در زندگی شان است. بعد از اتمام دوره ی ۱۲ ساله ی تحصیل، ما تلاش می کنیم تا در دانشگاه خوبی قبول بشویم، بعد به دنبال یافتن کار خوب هستیم، بعد سعی می کنیم خودمان را با انتظارات کار تطبیق بدهیم، پس از آن هم به دنبال راهی هستیم تا بتوانیم بین زندگی شخصی و حرفه ای مان تعادل برقرار کنیم و درنهایت با افکاری درگیر می شویم که وادارمان می کنند از خود بپرسیم آیا زندگی موفقی داریم یا نه؟ بنابراین مهم ترین رمز موفقیت را می توان شناخت و درک درست نسبت به مفهوم موفقیت دانست.

برای به دست آوردن زندگی نکنید

چرا این عنوان را انتخاب کردم؟ بسیاری از افراد راز موفقیت را در پیدا کردن شغلی با درآمد بالا می دانند. اگر از این افراد بپرسی راز موفقیت چیست؟ بدون شک اولین پاسخی که به تو می دهند داشتن پول و ثروت بیشتر است. اما چیزی که اکثر ما فراموش کرده ایم این است که داشتن یک شغل برای این است که بتوانیم زندگی راحت تری داشته باشیم. نه برای اینکه فراموش کنیم چگونه زندگی کنیم. فایده ی کسب درآمد بالا چیست اگر نتوانید فرصتی را برای وقت گذرانی با عزیزانتان پیدا کنید؟ در نهایت شما برای آسایش و راحتی خودتان و عزیزانتان می خواهید درآمد داشته باشید، پس نگذارید که زندگی تان وقف به دست آوردن بشود. بلکه به دست بیاورید تا زندگی کنید.

شاید این مطلب برای شما مفید باشد!  10 کار متفاوت افراد با اعتماد به نفس را یاد بگیرید

صلح درونی و رضایت

عامل دیگری که به کمک آن می توانید بفهمید تا چه اندازه در زندگی تان موفق هستید، این است که متوجه بشوید چه میزان از زندگی تان رضایت دارید. زمان هایی که احساس سردرگمی و غم می کنیم، نگاه کردن به عزیزانمان می تواند حال ما را خوب کند. چرا که به یادمان می آورند زندگی چقدر می تواند زیبا باشد. به همین دلیل انتخاب یک شریک زندگی مناسب، شخصی که همیشه حامی تان باشد اهمیت زیادی دارد. من به شما قول می دهم که اگر کار پردرآمدی نداشته باشید اما خانواده و دوستان مهم و بسیار عزیزی در زندگی تان داشته باشید، بیش از هر زمان دیگر احساس خوشبختی، شادی و موفقیت را تجربه خواهید کرد. در نهایت پاسخ به سوال راز موفقیت چیست برایتان بسیار ساده خواهد شد: عشق.

رمز موفقیت در داشتن حال خوب است. در حس رضایت و شادی است. در زندگی کردن تک تک لحظه ها و در حضور بودن است. لذت بردن راز موفقیت است. فارغ از اینکه چه شرایطی دارید، در کجای مسیر اهدافتان قرار گرفتید و چه مقدار ثروت دارید، اگر عشق به زندگی و لذت بردن از تک تک لحظه های آن را یاد بگیرید، بدون شک موفق ترین انسان روی زمین خواهید بود. رمز موفقیت در زندگی برای افراد مختلف متفاوت است، اما در نهایت لذت بردن از مسیر است که حس موفقیت را در شما ایجاد می کند، نه رسیدن به مقصد.




منبع: self made

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

مطالعات نشان می دهد که موفقیت و توسعه کشورها به وجود افراد موفق در آن کشورها بستگی دارد.

اگر زندگی را به مسابقه ای تشبیه کنیم، می توان افراد بشر را که در این مسابقه شرکت دارند به سه گروه تقسیم کرد:

اکثریت در گروه اول یعنی تماشاچیان هستند که تنها نظاره کنندگان حوادثند و از بیم ضربه های احتمالی خود را کنار می کشند. بیشتر این تماشاچیان از موفقیت بیم دارند، زیرا مطمئنند که اگر موفق شوند، بار وظایفی بر دوش آنان گذاشته می شود. آنان از این که از عهده وظایفی که بر دوششان گذاشته می شود برنیایند می ترسند.

گروه دوم بازندگان این مسابقه اند. در این گروه تنها انسان های فقیر قرار ندارند. بلکه کسانی که از رفاه اجتماعی نسبی برخوردارند هم می توانند از بازندگان محسوب شوند. زیرا به گذراندن روزمره زندگی و خانه و درآمد متوسط قانعند. آنان اهداف بلند ندارند و اگر هم داشته باشند به آن نمی رسند.

گروه سوم را برندگان و افراد موفق تشکیل می دهند. این افراد که تعدادشان هم نسبتاً کم است، آنچه را که در زندگی اراده کنند به دست می آورند. این گروه هدف های مهمی برای خود تعیین کرده و به آن هدف ها می رسند.

تعاریف زیادی برای موفقیت وجود دارد. یک تعریف "بالفعل کردن استعدادهای نهانی است". تعریف دیگر "دست یابی به هدفی است که در نظر انسان می باشد و با رسیدن به آن هدف برای خود موقعیت و اعتباری کسب می کند".

پس، فرد موفق کسی است که به آرزوهایش می رسد و احساس رضایت خاطر می کند که این امر، خود حاصل تلاش و کوشش مداوم در زندگی است.

با توجه به این که موفقیت، حوزه گسترده ای دارد می توان آن را از دو بعد بررسی کرد:

یکی بعد فردی است که در آن موفقیت به تلاش و کوشش خود فرد بر می گردد. مثل موفقیت یک دانش آموز در مسابقه علمی.

بعد دیگر که کمی هم پیچیده تر است موفقیت سازمانی است. عامل این نوع موفقیت تنها تلاش خود فرد نیست، بلکه اطرافیان و همکاران هم در موفقیت سهیمند و موفقیت تنها به خود فرد برنمی گردد بلکه متوجه همکاران یا سازمان او نیز می شود. مثل انتخاب شدن یک شرکت در زمره شرکت های برتر.

اگر رسیدن به هدف یکی از معیارهای اصلی موفقیت باشد، می خواهیم بدانیم که هدف چیست و چگونه باید در زندگی برای خود هدف تعیین کنیم.

هدف، همان نقطه و موقعیتی است که می خواهیم به آن برسیم. کسی که هدف روشنی در زندگی دارد، پس از رسیدن به کامیابی، احساس خوشبختی و آرامش می کند. پس، پیش شرط هر اقدامی تشخیص هدف و آگاهی از آن است. پس از تعیین هدف نیز طراحی یا برنامه ریزی برای رسیدن به آن لازم است. برنامه ریزی به این معنی است که راه ها و روش های ممکن را برای رسیدن به اهداف مشخص کرده و بدانید که در این راه به چه ابزار یا امکاناتی نیاز دارید.

الگو برداری از افراد موفق: شما هم می توانید با پیروی از الگوها و روش های افراد موفقی که در اطرافتان هستند، برای موفقیت خودتان برنامه ریزی کنید.

تعیین اهداف بزرگ: شما باید بدانید که می خواهید چه کسی باشید و چه کاری بکنید. اگر باور داشته باشید که به هر چیزی که اراده کنید، می رسید، برای خود اهداف بزرگی انتخاب خواهید کرد.

به نظر متخصصان برنامه ریزی، اهداف بلندمدت و مهم را باید به اهداف کوتاه مدت و ریز تقسیم کرد تا به راحتی بتوان به آنها دست یافت.

پرورش خلاقیت: یکی از توانایی هایی که به ما در راه رسیدن به اهدافمان شتاب بیشتری می دهد خلاقیت است. افراد خلاق، به مسایل ساده نیز با دید انتقادی نگاه می کنند و به دنبال راه های تازه ای برای به انجام رسانیدن کارها هستند.

حداکثر استفاده از زمان: موفقیت هر کسی در تحقق اهداف و آرزوهایش، تا حدود زیادی به استفاده مؤثر از وقت بستگی دارد. پس، با کنترل وقت خویش می توان رسیدن به اهداف را سرعت بخشید.

اشتیاق: اشتیاق شرط لازم برای موفقیت است. چون هدف آن قدر مهم می شود که فرد حاضر است برای آن هر کوششی بکند. اشتیاق برای به انجام رساندن، نقطه ای است که باید صاحب رؤیا از آن شروع کند. اگر کاری که می خواهید بکنید درست باشد و به آن باور داشته باشید درنگ نکنید.

پشتکار: برای موفقیت باید همه نیروهای خود را صرف اهدافمان کنیم. چنانچه ادیسون گفته است: "90 درصد نبوغ ناشی از داشتن پشتکار در کار است".

اعتماد به نفس: خود باوری مثبت، نیروی سازنده ای است که موجب شکوفایی و پیشروی انسان در مسیر اهدافش می شود. شما با فهرست کردن توانایی ها و مهارت های خود می توانید اعتماد به نفس لازم را کسب کرده و آن را پرورش دهید. افراد موفق از شکست نمی ترسند.

نهایت استفاده از هوش و استعداد: به کار گیری درست هوش و استعداد راه موفقیت را برایمان هموار خواهد کرد. حتی فقدان استعداد نیز با مقاومت، سخت کوشی، نظم، دقت و صبر جبران می شود.

استفاده از فرصت ها: موفقیت می تواند حاصل از استفاده از فرصت ها باشد نه شانس. چنانچه بزرگمهر حکیم گفته: "کوشش قضا را سبب می شود".

خواستن، رمز موفقیت: خواستن واقعی آن است که به تصمیم قطعی منجر شود و تصمیم قطعی آن است که به عمل بینجامد و تنها عمل صحیح است که ما را به نتیجه و هدفمان می رساند.

راضی نبودن به وضع موجود: زندگی افراد موفق نشان می دهد که نارضایتی آنان از وضع موجود، باعث حرکت و گام برداشتن آنان به سوی موفقیت شده است.

برگرفته از فصل نخست کتاب کارآفرینی تالیف دکتر محمود احمدپور داریانی و محمود عزیزی




منبع: صفر بیست

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

در این مطلب آسمونی قصد داریم ویژگی های یک تجارت خوب که هم در آغازو هم درحین فعالیت اصولی است را برایتان بیان کنیم زیرا تمامی شرکتها و تجارتها به نحوی شروع به فعالیت می کنند اما چه عامل یا عواملی وجود دارد که تضمین کننده شروع و بقایی سالم است ؟

عامل موفقیت بستگی به عوامل زیادی دارد که ما به ۱۰ مورد از مهمترین آنها اشاره خواهیم کرد.

با پیروی از این اصول سعی کنید میزان موفقیت خود را چند برابر نماید.

 ۱۰ ویژگی کلیدی و قابل اجرا که خیلی ساده و راحت قابل انجام هستند را برایتان بیان کنیم تا بنای فعالیت خود، که همان شروع تجارت است را قوت بخشیده و بهتر بتوانید در بازار رقابت از رقبا به طرز سالم پیشی بگیرید، و یکه تاز بازار رقابت سالم باشید.

۱- آن چیزی را که به آن علاقه دارید انجام دهید .

شما برای شروع و ادامه یک تجارت تمام وقت و انرژی خود را صرف آن رشته می کنید، بنابراین شما باید کاری را شروع کنید که واقعا” به آن علاقه مندید زیرا اگربه کاری که هیچ علاقه ای به آن ندارید دست بزنید، بعداز مدتی از آن خسته خواهید شد و دست از کار خواهید کشید .
بنابراین آن مدتی نیز که صرف آن تجارت یا کار کرده اید، به هدرخواهید داد . اما اگر کاری را که به آن علاقه دارید آغاز کنید اگر در آن کار نیزهرچقدر جلو تر روید با انگیزه تر خواهید شد و پیشرفت های زیادی خواهید کرد . 
پس آن کار را که واقعا” از ته دل می خواهید، انجام دهید . تا به پیشرفت های مالی و موقعیتی برسید .

2- وقتی که کارمندید، شروع به تجارت کنید .

البته این به این معنی نیست که شما برای تجارت باید استخدام باشید . و اگر استخدام نباشید نمی توانید شروع به تجارت کنید . این بدین معنی است که برای شروع تجارت باید یک تکیه گاه مالی داشته باشید و بعداز آن اقدام کنید . این طور نباشد که اصلا” پول نداشته باشید . و در این حین به یک کار تجاری خیلی بزرگ اقدام نمایید . پس حتما” برای شروع یک تجارت که منجر به موفقیت شود شما نیازمند یک پشتوانه مالی هستید تا شما را در آغاز ودر طول مدت تجارت ساپورت و حمایت نماید .

3- تنهایی انجام ندهید .

شما حتما” به یک حمایت کننده که ممکن است یک فرد یا یک تیم یا یک گروه باشد نیاز خواهید داشت . البته فقط در آغاز نیست بلکه در طول مدت تجارت نیز نیازمند خواهید بود اما برای شروع بیشتر نیازمندید یک دوست صمیمی یا یکی از اعضای فامیل یا خانواده که بتوان به راحتی و بدون دغدغه در مورد امور تجارت با او صحبت کرد و او هم با دلسوزی به حرفهای شما گوش کند و شما را آرام نماید خیلی بهتر می تواند در رفع استرسها و فشارهای آغازین تجارت موفق موثر واقع شود . پس یک دوست صمیمی و واقعی را هیچ وقت از دست ندهید . اگر هم ممکن باشد او را به استخدام شرکت خود در آورید .

4- مشتریاتنتان را قبلا” پیدا کنید .

قبل از اینکه تجارتتان را آغاز کنید حتما” مشتریان را پیدا کنید . این طور نباشد که با خود فکر کنید که اول باید شرکت را تاسیس کنیم و فعالیت آن را شروع کنیم ، . بعد اقدام به جذب مشتری کنیم بلکه باید سعی شود مشتری را در هر حالت جذب کرد حتی اگر قبل از تاسیس باشد . زیرا که سیستم تجارت شما وابستگی تام و تمام به مشتری دارد و خواهد داشت . پس جزء جدا نشدنی تجارت خود (مشتری) را از دست ندهید آگهی های متفاوت و متنوع به شبکه های مختلف مثل اینترنت بدهید.

همیشه انتظار نداشته باشید که به این زودی مشتری یا بی خواهید کرد ، شاید گاها” خیلی زمان بر باشد .

Success in Business1 اصول موفقیت در تجارت

5- طرح تجاری برای خود بنویسید.

طرح تجاری باعث خواهد شد که شما تمامی مراحل تجاری خود را روی کاغذ بیاورید و از دوباره کاری ها و هدر دادن وقت و زمان خود جلوگیری خواهید کرد. 
اولین فایده یک طرح تجاری این است که شما را به یک تجارتی که به موفقیت ختم می شود رهنمود می سازد .

6- تحقیق کنید .

شما برای شروع یک تجارت از هر کس که می تواند شما را یاری کند پرس و جو کنید تا یک تجارت موفق را بنا نهید . و قدم در بازار تجارت بگذارید اما این فقط شروع کار است و نقش تحقیق گر را به شما می دهد . در حالیکه شما باید در صنعت و حرفه ای که می خواهید به آن پا گذارید باید حرفه ای و کارشناس باشید به همین دلیل خود را در حرفه ای که می خواهید شروع کنید، حرفه ای کنید .

مثلا” با عضو شدن در انجمنهای تخصصی رشته خود یا عضویت در ماهنامه ها و سایتهای مرتبط .

7- از افراد حرفه ای کمک بگیرید .

اگر شما یک شرکت تجاری کوچک را مدیریت می کنید و در آن موفق هستید به شما تبریک می گوییم اما حتما” به یاد داشته باشید که نباید فکر کنید چون یک شرکت کوچک را می توانید به طور فردی و تنها مدیریت کنید پس حتما” یک شرکت بزرگ را نیز به تنهایی می توانید مدیریت کنید .

شما در یک شرکت بزرگ ،افراد متخصصص و حرفه ای، مثلا” یک حسابدار ، بایگان ، وکیل ، و…. نیاز دارید . که یک سری حرفه های تخصصی هستند و شاید شما در این حرفه ها مهارت و تخصص لازم را ندارید پس هیچوقت سعی نکنید که به تنهایی همه این کارها را انجام دهید . زیرا هم زمان بر است و هم ممکن است کیفیت لازم را نداشته باشد .

پس حتما” از سایر افراد متخصص و مجرب استفاده کنید تا در مدیریت شرکتهای بزرگ نیز موفق تر عمل کنید .

Success in Business اصول موفقیت در تجارت

8- پول پس انداز کنید .

برای شروع یک تجارت که منجر به موفقیت شود ، شما باید پول پس اندازداشته باشید . نکته مهمتر اینکه شما برای شروع یک تجارت باید قبل از شروع، پول کافی داشته باشید، نه اینکه تجارت را شروع کنید و بعد به بانک در خواست وام دهید . 
پس سعی کنید پول مورد نیاز خود را اول تهیه کنید و بعد ا” به شروع اقدام کنید، تا در وسط فعالیت تجارت یا حتی در ابتدای آن دچار ضعف و شکست نشوید . 
این نکته خیلی مهم است . دلیل اکثرافراد ی که شروع به تجارت می کنند اما بعد از مدتی شکست می خورند نیز همین مورد است .

9- حرفه ای عمل کنید .

تمام افرادی که می خواهند از شما خرید کنند یا اینکه وارد تجارت با شما شوند یا حتی سهام شرکت شما را بخرند، دوست دارند شما را به عنوان یک شرکت حرفه ای پندارند . 
به عنوان مثال یک خط تلفن مجزای تجاری یا یک E-mail تجاری یا یک شماره فکس تجاری و….داشته باشید.
اینها به تجارت شما رسمیت و اعتبار می بخشند.

10- کارهای خود را از همان ابتدا قانونی آغاز کنید .

همواره سعی کنید کارهای خود را قانونی انجام دهید . به عنوان مثال حتما” پروانه و مجوز شروع را بگیرید یا خود را به اداره مالیات و ارگانهای مربوط از قبل معرفی کنید اینها باعث می شود که هم وجهه شما در پیش ادارات مربوطه بالا رود و هم باعث می شود که دیگر شما مجبور نباشید که در وسط تجارت فعالیتتان را متوقف کنید و دوباره به همان نقطه اول شروع برگردید وکارهایی که باید در ابتدا انجام می دادید در وسط فعالیت خود، انجام دهید.

● نتیجه گیری :

اصولی که در بالا با عنوان” نکته هایی عملی و کاربردی برای مدیریت شروع یک تجارت موفق” اشاره شد نتیجه تحقیقاتی بوده است که از تجارب شرکتهای موفقی که با پیروی از این اصول امروزه به عنوان چند شرکت برتر از آنها یاد می شود می باشد.
پس با پیروی و الگو برداری از این اصول، موفقیت خود را درشروع کار تجارت تضمین نمائید.




منبع: آسمونی

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

«ریچارد برانسون» در 16 سالگی تحصیل را رها کرد و با کمک یکی از دوستانش مجله "دانش‌آموز" را راه انداخت. او بعدها، در دهه ۱۹۷۰، کمپانی "ویرجین رکوردز" را تاسیس کرد و مؤسس شرکت "ویرجین گروپ" هم هست. او در دهه ۱۹۸۰ شرکت هوایی "ویرجین آتلانتیک" را به وجود آورد و دهه ۱۹۹۰ شاهد "ویرجین موبایل" و "ویرجین ترین" نیز بود.

به گزارش شفاف نیوز، سایت بی‌بی سی با انتشار مطلبی درباره او افزوده است:

او یکی از موفق‌ترین بازرگانان در انگلستان و نمادی از کارآفرینی است. جدیدترین پروژه او "ویرجین گلکتیک" است که امیدوار است روزی به یک شرکت گردشگری فضایی بدل شود.

این شما و این 10 درس برتر او برای موفق بودن:

۱ - رویاهایتان را دنبال کنید و به خود شک نکنید

رؤیاهای خود را دنبال کنید، درگیر زندگی و چیزهای جدیدی شوید که برایتان جالب است. اگر می‌خواهید کار و کسبی به راه بیاندازید، مطمئن شوید که درباره سرگرمی مورد علاقه یا موضوعی باشد که برایتان جذاب است.

این‌طوری زندگی بهتری خواهید داشت. هدفتان انجام کاری، صرفاً برای پول درآوردن، نباشد.

برانسون برای مجله خود برای افراد و مشاهیر بسیاری نامه فرستاد و بسیاری از آن‌ها دعوت او برای مصاحبه را پذیرفتند

فکر می‌کنم خیلی از افراد ایده‌های خیلی خوبی در ذهن دارند، ولی افراد اندکی می‌روند و واقعاً ایده‌هایشان را اجرا می‌کنند.

خیلی افراد هستند که به این فکر می‌کنند که حتماً فرد دیگری قبلاً این کار را کرده، یا هیچ وقت نمی‌توانی پول لازم برای این کار را فراهم کنی و یا اینکه در زندگی نباید خطر کرد.

دست آخر کسانی شانس یک زندگی هیجان‌انگیز و پر ارزش را خواهند داشت که می‌گویند همین الان می‌روم و این کار را می‌کنم.

۲ – یک تغییر مثبت بوجود بیاورید و یک کار خوب بکنید

اگر می‌خواهید یک کارآفرین بشوید، اولین چیز لازم این است که ایده‌ای داشته باشید که بتواند تغییری مثبت در زندگی دیگران ایجاد کند. کسب و کار یعنی همین.

اگر صاحب کار و کسبی باشید، در موقعیتی هستید که بتوانید تغییرات بزرگی در این دنیا ایجاد کنید.

به نظر من این برای کارمندان یک شرکت هم خوب است، که از کار کردن در شرکتی که می‌دانند در دنیا کارهای خوبی انجام می‌دهد لذت ببرند.

۳ – به ایده‌هایتان ایمان داشته باشید و در کار خود از همه بهتر باشید

شما قطعاً باید به ایده‌های خود ایمان داشته باشید. اگر شخص احساس خوبی نسبت به کاری که می‌کند نداشته باشد و به آن افتخار نکند، انگیزه‌ای برای هیچ کاری نمی‌ماند. باید علاقه شدیدی به کاری که می‌خواهید بکنید داشته باشید و بتوانید دیگران را هم به آن علاقه‌مند کنید.

اگر یک ایده، ایده خوبی باشد، باید بتوانید آن را در دو یا سه جمله توضیح دهید و دو سه جمله خیلی راحت پشت یک پاکت نامه جا می‌شود.

اگر بنا نبود خط هوایی من از همه خطوط هوایی بهتر باشد، دلیلی برای راه اندازی آن نداشتم. باید اطمینان کنید که همه جنبه‌های کاری که می‌خواهید بکنید، از رقیب‌هایتان بهتر باشد.

۴ – لذت ببرید و هوای تیم‌تان را داشته باشید

من صددرصد معتقدم لذت بردن از کار بسیار مهم است، و اگر از کاری لذت نمی‌برید یعنی وقت آن رسیده که به سراغ کار دیگری بروید. از راس تا پایین چرخه اداری باید از کارشان لذت ببرند تا فضای کاری دلچسبی ایجاد شود.

اطمینان حاصل کنید که کسانی شرکت شما را اداره می‌کنند که عمیقاً به مردم اهمیت می‌دهند، به بهترین جنبه افراد دقت می‌کنند و در عوض انتقادکردن، تشویق می‌کنند.

انسان‌ها چندان هم با گل‌ها فرق نمی‌کنند. اگر به یک گل آب بدهید شکوفا می‌شود و اگر آب ندهید، می‌خشکد و می‌میرد، من معتقدم که انسان‌ها هم همین گونه‌اند.

۵ – بیخیال نشوید

بیخیال نشدن اهمیت بسیار زیادی دارد. در ماجراهایی که من داشته‌ام، مثلاً وقتی می‌خواستم با بالن از اقیانوس آرام بگذرم، موقعیتهای بسیاری بوده که در آن‌ها فکر کنم احتمال زنده ماندنم ناچیز است.

برانسون در سال ۱۹۸۹، آویزان به پایین یک هلیکوپتر وارد جزیره نکر شد تا با همسرش جون تمپلتن ازدواج کند

کارآفرینی بی‌شباهت به ماجراجویی نیست. شما با موقعیتهای بسیاری روبرو خواهید شد که راه پس و پیش ندارید و باید روز و شب کار کنید تا به مشکلات مختلفی که سر راه یک شرکت قرار می‌گیرد غلبه کنید. روز بعد خود را جمع و جور کنید و سراغ کارهای دیگر بروید.

فکر می‌کنم من نسبتاً در مواجهه با شکست موفق باشم؛ معمولاً نمی‌گذارم ذهنم را برای بیش از یکی دو ساعت مشغول کند و هر آنچه در توانم باشد را صرف پرهیز از اشتباهات گذشته می‌کنم.

۶ – لیست های متعدد درست کنید و برای خود چالش های جدید ایجاد کنید

من لیست‌های بسیاری برای خودم تهیه می‌کنم، چون فکر می‌کنم توجه به جزئیات کوچک است که یک شرکت استثنایی را از یک شرکت متوسط متمایز می‌کند. جزئیات خیلی مهم است و من فکر می‌کنم تعیین چالش‌ها و اهداف جدید برای خود هم مهم است.

معتقدم که ابتدای سال زمان خوبی است برای اینکه اهداف پیش روی خود در طول سال را بنویسید. اگر خود را سازماندهی نکنید و آنچه را می‌خواهید بدست بیاورید ننویسید، خطر آن وجود دارد که زمان از چنگتان برود و چیزی زیادی به دست نیاورده باشید.

۷ – برای خانواده‌تان زمان بگذارید و سپردن کارها به دیگران را بیاموزید

یکی از اولین کارهایی که به عنوان یک کارآفرین باید کرد، آموختن هنر سپردن کارها به دیگران است. کسانی را پیدا کنید که در اداره روزانه یک شرکت از شما بهتر باشند و با این کار وقت خود را، برای فکر کردن به موضوعات مهم‌تر و وقت گذراندن با خانواده، آزاد کنید.

این کار، مخصوصاً اگر فرزند دارید، خیلی مهم است. آنها تنها چیزی هستند که وقتی شما بروید از شما باقی می‌ماند.

من می‌دانم که کارآفرین موفقی‌ هستم ، ولی مطمئن نیستم که می‌توانستم مدیر خیلی موفقی هم باشم. ذهن من همیشه به آینده فکر می‌کند و به ساختن چیزهای جدید فکر می‌کنم.

فکر می‌کنم بهتر است به مجرد اینکه چیزی را راه انداختم، فرمان آن را به فرد دیگری بسپارم. می‌توانم بروم و بیایم و کمی دردسر هم برای کارمندانم ایجاد کنم، ولی بهتر است کسب و کار روزانه را به فرد دیگری محول کنم.

۸ – تلویزیون را خاموش کنید، بروید بیرون و کاری بکنید

مادرم، ما را طوری تربیت کرد که برویم بیرون و برای خودمان کاری بکنیم، نه اینکه بنشینیم و کارهای دیگران را تماشا و تلویزیون نگاه کنیم. به نظرم این روش تربیتی خوبی بود. من زمان زیادی را با فرزندانم در جزایر کارائیب گذرانده‌ام و در آنجا هیچ وقت تلویزیون نگاه نمی‌کنیم.

جزیره نکر (در جزایر ویرجین بریتانیا) جایی است که در آن خود را از دنیای بیرون جدا می‌کنم و می‌توانم دغدغه‌هایم را فراموش کنم. ولی کارهایی که می‌کنم آن‌قدر به نظرم جذاب، با‌ارزش و هیجان انگیز است که هیچ وقت نمی‌خواهم کامل فراموششان کنم. چون خود را در جایگاه قدرتمند و چالش برانگیزی می‌بینم و نمی‌خواهم این موقعیت را هدر بدهم.

۹ – وقتی از شما بد می‌گویند، نشان دهید که اشتباه می‌کنند

افرادی هستند که به لباس افراد موفق آویزان می‌شوند و سعی می‌کنند با استفاده از نام آن‌ها چند کتاب بفروشند. چندان دلچسب نیست، ولی می‌دانید که اگر از آنها شکایت کنید و سر و صدا براه بیندازید، فقط فروش کتابشان را بیشتر خواهید کرد. برای همین من هنر نادیده گرفتن چنین افرادی را آموخته‌ام.

به نظرم بهترین کار این است که به هر شکلی که می‌شود، اشتباه بودن گفته‌های آنان را نشان دهید. مثلاً کتاب خاصی ("برانسون: پشت نقاب" اثر تام باور)، می‌گوید که برنامه فضایی ما عملی نیست، در سال جاری اشتباه بودن ادعای آنها را ثابت خواهیم کرد.

۱۰ – کاری را بکنید که به آن عشق می ورزید و در آشپزخانه‌تان یک مبل داشته باشید

شما فقط یک بار زندگی می‌کنید، پس اگر من بودم، کاری را می‌کردم که بتوانم از آن لذت ببرم. شاید گفتنش از سوی من که مالک یک جزیره کوچک در کارائیب هستم کمی باور‌نکردنی باشد، ولی وقتی به آن جزیره می‌رویم، بیشتر وقت‌مان را در آشپزخانه می‌گذرانیم.

حقیقت این است که تا وقتی که آشپزخانه شما جای کافی برای یک مبل داشته باشد و شریکی در زندگی داشته باشید که به او عشق می ورزید، لزوماً به دیگر ملحقات زندگی احتیاجی ندارید.

پس اگر مشغول کاری هستید که به آن شدیداً علاقهمندید، زندگی بسیار لذت‌بخش‌تری را برای شما به ارمغان می‌آورد تا اینکه صرفاً برای پول کار کنید.




منبع: تابناک

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

چگونه زندگی بهتری داشته باشیم؟ پرسشی که همه‌ی ما مدام و چه بسا هرلحظه در حال فکر کردن به آن هستیم! شما زندگیتان را دوست ندارید؟ خب عوضش کنید! زندگیتان را به بهترین نحو تغییر دهید. آیا راهکاری برای انجام چنین تغییری دارید؟ در این مقاله لیستی شامل ۱۰۰ راهکار برای انجام این تغییر به شما ارائه خواهد شد. با ما همراه باشید.


هر آنچه برای موفقیت نیاز دارید تا بیاموزید را در دکتر مجازی بخوانید


۱. اشتباهات خود را قبول کنید

شما انسان هستید. همه‌ی ما انسان‌ها دچار اشتباه می‌شویم؛ پس بهتر است اشتباه‌هایتان را قبول کرده و سعی کنید در زمان‌ها و فرصت‌های بعدی درصدد جبران این اشتباه برآیید. هرگز نیازی به تنبیه کردن خودتان وجود ندارد. در واقع قبول کردن اشتباه تنها روشی است که می‌توانید اشتباهاتتان را جبران کنید.

۲. اشتباهات دوستانتان را قبول کنید

شاید شما توسط کسی صدمه دیده باشید. ایرادی ندارد اتفاق می‌افتد! مردم مسلما دچار اشتباه می‌شوند و اگر بتوانید این مورد را در رابطه با خودتان قبول کنید، در مورد دوستانتان نیز می‌توانید چنین دیدگاهی داشته باشید. به عنوان یک نکته‌، هر آنچه که شما از اطرافیانتان انتظار دارید فقط عشق آن‌هاست.

۳. عادات جدیدی ایجاد کنید

ما به طور خودکار در حال انجام بسیاری از عادات روتین خود می‌باشیم. سعی کنید در مجموعه‌ برنامه‌هایتان، چیزهای جدیدی را که مایلید در زندگی خود جذب کنید بگنجانید. عادت‌ها بسیار قدرتمند هستند. انرژی این عادات در زندگی شما بسیار تاثیرگذار می‌باشد. کار را با تغییر عادات در ۱۵ روز آغاز کنید.


حتما بخوانید: روشی آسان و جدید برای ترک عادات بد


۴. انضباط خود را شکل دهید

منتظر دیگران نباشید تا نظم و انضباط را بر زندگی شما اعمال کنند. هرچه سریع‌تر شروع کنید. نظم و انضباط شخصی خود را ایجاد کنید. اگرچه در ظاهر کمی سخت به نظر می‌رسد اما این را بدانید که همین نظم و انضباط شخصی، تسهیل کننده‌ی بسیاری از چیزها در زندگی شما است! رسیدن به آن دشوار است اما مطمئن باشید ارزشش را دارد.

۵. پیدا کردن دوستان جدید

بدون ترس و واهمه شروع کنید. ارتباطات جدیدی را شکل دهید. بدترین چیزی که ممکن است در زندگی برایتان پیش بیاید طرد شدن توسط دیگران است. پس اگر چنین حالتی در زندگی شما پیش آمده، در جهت تغییر آن برآیید. داشتن رابطه‌ی دوستی واقعی و طولانی مدت، ارزش هرگونه پتانسیلی را داراست.

۶. شغل خوبی را بدست بیاورید

تعیین جایگاه در زندگی ارزش زیادی دارد. اگر از کار خود راضی نیستید، فقط کافیست به سراغ یک مورد جدید بروید.  شغل‌هایی که بدست آوردن پول زیادی را در مدت زمان کوتاهی عنوان می‌کنند مانند تله هستند. مراقب چنین دام‌هایی باشید.

۷. رژیم غذایی جدیدی را شروع کنید

شما در تناسب چیزهایی می‌باشید که می‌خورید. تلاش برای داشتن رژیم غذایی جدید می‌تواند اغلب تنها تغییر مورد نیاز شما برای افزایش چشمگیر سلامت و انرژیتان باشد. لزوما نباید غذای خام بخورید و یا گیاه‌خوار باشید. هرآنچه که برای شما موثر و مفید است امتحان کنید.


حتما بخوانید: چگونه لاغر شویم؟


۸. یادداشت کنید

احساسات، ایده‌ها و هدف‌های خود را یادداشت کنید. یادداشت‌های روزانه به مراتب، یکی از مفیدترین چیزهایی است که می‌تواند زندگی را به بهترین وجه خود تغییر دهد. انجام این کار بسیار موثر است و تنها چیزی که شما نیاز دارید تنها یه مداد و یک برگه است!

۹. جملات انگیزشی برای خود داشته باشید

هر آنچه را که صبح هنگام به خود می‌گویید، احتمالا می‌تواند مصداقی از تمام آن روزِ شما باشد. پس چرا از این مزیت استفاده نکنیم؟! جملات انگیزشی برای خودتان انتخاب کنید و اولین کاری که در صبح انجام می‌دهید گفتن این عبارات به خود باشد. کار ساده‌ای است؛ نه؟!

۱۰. به مسافرت بروید

مسافرت‌های طولانی، فوق العاده جالب، هیجان انگیز و سرشار از اتفاق‌ها و وقایع ناشناخته هستند. وقتی که به سفر کردن و مسافرت عادت می‌کنید دیگر نمی‌توانید این عادت را کنار بگذارید. فقط فراموش نکنید که همراه خود یک دوربین بردارید تا بتوانید عکس‌های زیبایی را برای ثبت لحظات ناب در گالریتان داشته باشید.

۱۱. یاد بگیرید که ریسک کنید

زندگیتان ممکن است خیلی خسته کننده باشد زیرا …

آیا واقعا چنین زندگی‌ای مدنظرتان بوده است؟! آخرین باری که برای بدست آوردن چیزی خطرناک تلاش کرده و به چالش کشیده شده‌اید را به یاد بیاورید. واقعا برایتان دشوار بود؟!


حتما بخوانید: چقدر ریسک می‌کنید؟


۱۲. کسب و کار خود را شروع کنید

رئیس خودتان باشید و برای خودتان کار کنید. مطمئنا برای شما که از کار خود متنفر هستید، این سخنان می‌تواند مسخره به نظر برسد اما تا کی می‌خواهید برای خرید یک خانه این درو آن در بزنید؟! تا زمانیکه اولین قدم را برای تغییر برندارید هیچ چیز تغییر نخواهد کرد. مطمئنا هم همینطوره است!

۱۳. محیط کاریتان را تغییر دهید

میز کار خود را تمیز کنید، وسایلتان را مرتب کنید و به محیط کاریتان جلوه‌ای رنگی بدهید. انجام این کارها در محیط کاریتان می‌تواند کارکردن را برای شما لذتبخش‌تر کند. این چیزی می‌باشد که حتما دوست دارید به آن برسید.

۱۴. زبان جدید یاد بگیرید

سعی کنید به طور مداوم و پیوسته ذهن خود را به چالش بکشید. اگر قصد مسافرت به کشورهای دیگر را داسته باشید حتما مجبور خواهید بود که زبان جدیدی را یاد بگیرید. یادگیری یک زبان جدید، می‌تواند در تقویت ذهن فوق ‌العاده عمل کند.


حتما بخوانید: دلیل تشابهات زبانی چیست؟


۱۵. دلیلی برای تایید کردن پیدا کنید

هر کدام از ما یک ذهنیت رقابتی با یکدیگر داریم که باعث می‌شود دائما در مورد برخی چیزها با یکدیگر بحث کنیم. این کار را متوقف کنید. شما مجبور نیستید به زور و اجبار با چیزی موافقت کنید اما اگر تایید کردن چیزی را مناسب نمی‌دانید، با ارائه‌ی دلایلی قانع کننده به طرف مقابل او را قانع کنید.

۱۶. ابتدا از خود شروع کنید

شما نمی‌توانید چیزی را به کسی ببخشید جز اینکه صاحب و دارای آن باشید، شما نمی‌توانید از خود نوری ساطع کنید جز اینکه نوری در درونتان متبلور باشد. شما نمی‌توانید ثروتی به دیگران ببخشید مگر اینکه ابتدا خود صاحب آن ثروت و دارایی باشید. برای بخشیدن چیزی به دیگران، ابتدا خود را غنی از آن کنید.

۱۷. زودتر از خواب برخیزید

این یک عادت نیست، بلکه شیوه‌ای از سبک زندگانی‌ است. هدف فقط زود بیدار شدن شما نیست بلکه آنچه مهم می‌باشد این است که این بیدارشدن سر صبح، بخاطر انگیزه‌ای که دارید باشد. قبل از دیگران از خواب برخیزید و به دنبال فرصت‌ها بگردید،  آن‌ها را در آغوش بگیرید. زود بیدار شدن به معنی گشودن چشم به روی فرصت‌های زندگی‌ است. آن را به سادگی از دست ندهید.

۱۸. تمرکز کردن را تمرین کنید

نمایانگر واقعیت و موجودیت شما، طرز تمرکز شماست. از آن عاقلانه استفاده کنید. تمرین تمرکز به طور پیوسته توانایی‌های شما را به طور غیرقابل باوری افزایش خواهد داد. تمرکز خود را به عنوان یک تیغ برنده، تیز کنید و آماده باشید تا زندگی را با شکل و رنگ فوق العاده‌اش تجربه کنید.

۱۹. وبلاگ نویسی کنید

بر روی هر موضوعی که می‌خواهید این کار را آغاز کنید. این کار نه تنها فرصتی ارزشمند در اختیار شما می‌گذارد بلکه افراد جدیدی را نیز به زندگی شما وارد می‌کند. در واقع وبلاگ نویسی در قالب ابزاری برای توسعه‌ی شخصی بسیار مناسب است.

۲۰. کتاب الکترونیکی بنویسید

ممکن است فکر کنید که استعداد کافی برای این کار ندارید، اما این کاملا اشتباه است. ساده‌ترین راه اثباتِ توانایی‌های شما، نوشتن یک کتاب الکترونیکی است. یک موضوع انتخاب کنید. این موضوع می‌تواند مربوط به چیزی باشد که شما اطلاعات کافی در آن رابطه دارید یا اینکه دوست دارید در رابطه با آن بیشتر بدانید و یاد بگیرید.

۲۱. خوب باشید اما نه عالی!

تلاش بیش از حد برای دستیابی به کمال می‌تواند زندگی شما را تخریب کند. چراکه تمام نواقص و عیب‌هایتان که عاملی در اثبات انسان بودنتان است پاک خواهد کرد. خوب باشید! به عبارت دیگر نسبت به دیروز به خود بگویید: من بهتر هستم!

۲۲. خرابکاری‌ها را متوقف کنید

ممکن است از این که چه اندازه مسئولیت بر روی شما قرار داده شده بسیار تعجب کنید. گاهی نتیجه‌ی این حجم از کارها چیزی جز خرابکاری کردن نیست! بسیاری از این‌ها نیز به صورت کاملا ناخودآگاه رخ می‌دهند. اگر سابقه‌ی طولانی شکست‌های پی در پی را دارید، این بدان معناست که خود شما بدترین دشمن خودتان هستید! پس بیشتر دقت کنید.

۲۳. دلیلی برای دوست داشتن زندگیتان پیدا کنید

شاید زندگی با شما عادل نبود. بله درست است اما زندگی هرگز عادلانه نیست اما فوق العاده و تکرار نشدنی است. زیبایی، سادگی، تلاش، شیرینی و سختی آن بسته به زندگی هر شخص متفاوت است. فقط کافیست چند قدم به عقب بردارید تا دلیلی برای دوست داشتن زندگی خود را پیدا کنید.

۲۴. چیزهای جدید را امتحان کنید

شاید دلیل ناراحتی شما، کسالت و خستگی بوده باشد. تابحال به این موضوع فکر کرده‌اید؟ کافیست سعی کنید چیزهای جدید را امتحان کنید. به عنوان یک چالش، ورزش جدیدی یاد بگیرید، با ابزار آلات موسیقی کار کنید، رستوران جدیدی را برای صرف غذا انتخاب کنید یا به تماشای یک فیلم جدید بروید. فقط چیزهای جدید را امتحان کنید.

۲۵. از مبارزه اجتناب کنید

جنگیدن بزرگترین کاهنده‌ی انرژی وجود شماست. تلاش برای اثبات اشتباه فردی دیگر، عملی کاملا مخالف با ماهیت و ذات واقعی شماست. شما به این جهان پا گذاشته‌اید تا شگفتی و زیبایی‌هایش را نظاره‌گر باشید نه اشتباهات افراد دیگر را به آن‌ها گوشزد کنید. آن‌ها درواقع اشتباه نمی‌کنند بلکه تنها نظرات متفاوتی با شما دارند. این مسئله را به عنوان بخشی از زندگی پذیرا باشید.

۲۶. جلوی اتلاف انرژی خود را بگیرید

آیا مشغول به انجام کاری هستید که فکر می‌کنید هیچ لزومی به انجام دادن آن نیست؟ بسیار خب. انجام این کارها مسلما به اتلاف انرژی شما منجر می‌شود. در زندگی همه‌ی ما، کارها و چیزهای پوچ و بی‌معنی بسیاری وجود دارد که بخشی از زندگی ما تلقی می‌شود. تا کی می‌خواهید به انجام دادن این کارها مبادرت ورزید و انرژیتان را تمام کنید؟

۲۷. یاد بگیرید که نادیده بگیرید

چه خوب می‌شد که این موضوع به عنوان یک اصل مهم در مدارس آموزش داده می‌شد. چه بسیار موضوعاتی بی‌اهمیتی که ما روی آن‌ها تمرکز می‌کنیم. زندگی ما به معنای واقعی کلمه با انجام بسیاری از کارها عجین شده است. خوب است که برخی از کارها را انجام دهیم اما بهتر است تا یاد بگیریم که از کنار کارهای پوچ و بی‌مفهوم به سادگی گذر کنیم.

۲۸. قدردانی کردن را بیاموزید

آخرین بار کی گفته‌اید متشکرم؟ آیا با تمام قلبتان این را گفته‌اید؟ همه می‌دانند که دیدگاه قدردانی و سپاسگزاری داشتن کلید موفقیت است اما می‌توان گفت تقریبا هیچ کس از آن استفاده نمی‌کند. قدم اول در این راه، این است که قدردانی و سپاسگزاری کردن را یاد بگیرید.


حتما بخوانید: در دنیای امروز، شادی را چگونه بیابیم؟


۲۹. معقولانه از وسایل استفاده کنید

وسایل را دور نیندازید بلکه آ‌ن‌ها را برای زمانی که واقعا به آن‌ها نیاز خواهید داشت نگه دارید. از نیروهای نهفته‌ی درونتان بهره گیرید و آن‌ها را به کار ببرید. تنوع طلبی بخشی از وجود شما است، بنابراین سعی نکنید آن را رد کنید. از آن عاقلانه استفاده کنید.

۳۰. راحت باشید

به آن دست نزنید! آن را نخورید! آنجا نروید!

این‌ها جملاتی هستند که ممکن است وقتی کاری را که واقعا می‌خواهید انجام دهید از اطرافیانتان می‌شنوید. این‌ عبارات مانند نگهبانانی هستند که شما را محدود می‌کنند. این نوع طرز فکر در جهت حفاظت شما عمل می‌کند. مطمئن باشید که اگر به آن‌ها بی‌توجه باشید و به کار خودتان ادامه دهید چیزهای بسیاری عوض خواهد شد.

۳۱. خانه‌تان را تمیز کنید

برایتان جالب خواهد بود. سعی کنید این تمیز کردن خانه را به عادتی تبدیل کنید که با شادی انجام می‌دهید. ظاهر هر چیز، نمایی از درون آن به بیرون محسوب می‌شود. اگر خانه‌ی شما در حجمی از آشفتگی بوده باشد به احتمال زیاد در زندگی شخصیتان نیز دارای مشکلاتی خواهید بود. شست شو و مرتب کردن وسایل کار بسیار راحتی است. حتما امتحان کنید!

۳۲. لیست کارهای شخصی خود را بنویسید

مهم نیست که دیگران چه کار می‌کنند، شما برای خود اهدافی دارید. زمانی را برای نوشتن کارهایی که باید برای رسیدن به هدف‌هایتان انجام دهید اختصاص دهید.

۳۳. درباره‌ی خودتان تفاسیر منفی ایجاد نکنید

هرآنچه را که  فکر کنید می‌توانید انجام دهید، نیمی از آنچه واقعا می‌توانید انجام دهید را نشان می‌دهد. داشتن افکار منفی در رابطه با خود، مانع پیشترفت و انجام دادن کارها می‌باشد. افکار منفی را دور بریزید. قبول کنید که گریز از چنین افکاری راحت نیست اما تا می‌توانید آن‌ها را از ذهن خود دور کنید.

۳۴. مهارت‌های مختلفی کسب کنید

یادگیری را متوقف نکنید. خود را به یک حرفه محدود نکنید چراکه می‌تواند بسیار کسل کننده و خسته آور باشد. مهارت‌های مختلفی از زمینه‌های غیرمرتبط با فعالیتتان را یاد بگیرید. نباید تنها به یک بعد زندگی پرداخت. گذشته از همه‌ی این‌ها، انجام چنین کارهایی می‌تواند برایتان بسیار سرگرم کننده باشد.

۳۵. زمانتان را نیز همانند پولتان مدیریت کنید

آیا تا به حال فکر کرده‌اید که اگر وقت خود را همانطور که پول خود را نظارت می‌کنید مدیریت می‎کردید چه اتفاقی می‌افتاد؟ این کار را امتحان کنید تا ببینید کجاها بیشتر وقت خود را صرف می‌کنید. بازده‌ی خود را مشخص کنید تا بتوانید زمان زیادی را در اختیار داشته باشید.

۳۶. ورزش کنید

شما لازم نیست که رکورد جهانی یا چیز دیگری را بشکنید.  فقط از اینکه به طور مداوم ورزش می‌کنید مطمئن شوید. ورزش کردن بدنتان را سالم و و ذهنتان را از افکار آشفته پاک می‌کند. ورزش کردن هنوز که هنوز است به عنوان ساده‌ترین و مقرون به صرفه‌ترین راه برای بهبود زندگی شما می‌باشد.

۳۷. پدر و یا مادر شوید

بچه‌دار شدن لزوما به این معنی نیست که شما پدر و مادر هستید. پدر و مادر شدن قطعا زندگی شما را برای همیشه تغییر خواهند داد؛ به گونه‌ای که هیچ چیز نمی‌تواند جای این احساس را بگیرد. در زندگی احساسات‌اند که پابرجا می‌مانند. پس از احساسات خود بخوبی مراقبت کنید. شما در جهانی پر از عشق زندگی می‌کنید. پس عشق ورزیدن را بیاموزید!

۳۸. ببخشید

احتمال دارد زندگی شما بسیار شلوغ باشد، چراکه با موضوعات و چیزهای گوناگونی پر شده است. آن‌ها را به خیریه ببخشید یا به سادگی آن‌ها را دور بیندازید اما اجازه ندهید تا باعث آشفتگی زندگیتان شود. آن‌ها چیزهایی نیستند که شما نیاز دارید.


حتما بخوانید: چرا برخی افراد کینه جو هستند؟


۳۹. در هفته یک کتاب بخوانید

در هفته یک کتاب بخوانید یا در عوض، وبلاگ‌های خوبی را برای خواندن مطالب برگزینید. انجام این کار ذهن شما را نسبت به موضوعات اطرافتان هشیار نگه می‌دارد. کتاب خواندن به منزله‌ی دادن تغذیه به ذهن عمل می‌کند. درصورتیکه کتاب نخوانید تنبلی و بی مسئولیتی به بار می‌آید. هر ورق کتاب می‌تواند بهترین دوست شما باشد.

۴۰. یک چالش ماهانه انجام دهید

این کار می‌تواند فیزیکی، ذهنی یا اجتماعی باشد. سعی کنید در یک ماه چیزهای جدیدی بدست بیاورید. مثلا سلامت خود را با استفاده از روش‌های جدید تقویت کنید و یا روابط اجتماعی خود را  بهبود بخشید.

۴۱. با یک دوست قدیمی تماس بگیرید

چقدر خوب است با کسی که سالیان سال از او خبری نداشته‌اید ملاقات داشته باشید. پس اکنون یکراست به سمت گوشی بروید و با دوست یا آشنای قدیمی خود تماس بگیرید. شما با انجام این کار فرصتی برای مرور خاطرات یکدیگر می‌آفرینید. اجازه ندهید تا گرد و غبار بر روی روابطتان بنشیند.

۴۲. از یک رخداد تصادفی پیروی کنید

هیچ اتفاقی تصادفی نمی‌افتد؛ در واقع همه چیز هدفدار است. اگر شاهدی بر تصادفی بودن رخدادی یافتید بسیار خوش شانس هستید. این یک علامت است. آن‌را دنبال کنید شاید نتایج خوبی برای شما به ارمغان بیاورد.

۴۳. بازی کنید

هر بازی! مهم این است که فقط بازی کنید. گاهی اوقات به خودتان این اجازه را بدهید که برخی از کارها را صرفا بخاطر سرگرمی خودتان و بدون هیچگونه هدفی انجام دهید. شاید همین بازی کردن ساده این نکته‌ی مهم را به شما متذکر شود که همه چیز یک بازی است اما شاید اندکی سخت‌تر.. اما بهرحال زندگی یک بازی است!

۴۴. افراد را ببخشید

بخاطر مسائل گذشته کینه‌ای به دل نداشته باشید. کینه داشتن شروع زندگی جدید را اندکی با دشواری مواجه می‌سازد. هر چه بیشتر این کینه را در دل داشته باشید بیشتر برایتان عذاب‌آور خواهد بود و چه بسا دیگر نمی‌توانید آن رخداد را فراموش کنید. تنها راه رهایی شما بخشیدن است.

۴۵. مشکلات اشتباهی را حل نکنید

شما به این دنیا نیامده‌اید که شاهد چیزهای بدی در زندگی خود باشید، بلکه به این دنیا آمده‌اید تا از این سفر هیجان‌انگیز لذت ببرید. برای آگاهی و برای رشدکردن خودتان سعی نکنید مشکلات اشتباهی را حل کنید و بجای آن سعی کنید تمرکزتان را بر روی آن چیزی که واقعا برایتان مهم است متمرکز کنید.

۴۶. ​​با دشمنان قدیمی خود صلح برقرار کنید

این کار بیشتر از بخشش ارزشمند است؛ درواقع روند واقعی تغییر وضعیت است. با انجام این کار آن شخص مورد نظر را به دوست خود تبدیل می‌کنیم. این کار اصلا آسان نیست درواقع در ابتدا اندکی با دشواری همراه است اما اگر ادامه دهید نتیجه‌ی لذتبخش آن‌ را خواهید دید.

۴۷. به یک فرد نزدیک خود وعده‌ای بدهید و به آن عمل کنید

لازم نیست فرد بزرگی باشیم یا برای فردی خاص باشیم. به کسی وعده‌ای بدهید و به آن عمل کنید. از احساسی که در وجودتان ایجاد خواهد شد لذت کافی ببرید.

۴۸. ارتباطتان را با کسی که دوستش ندارید کم کنید

ممکن است شما با دوست یا اطرافیانتان بر حسب یک عادت ارتباط داشته باشید. اگر دوست ندارید این رابطه را ادامه ندهید. با طرف مقابلتان این موضوع را در میان بگذارید. شاید این کار نتیجه‌ی چندان مناسبی برای ما نداشته باشد اما نتیجه‌ی مهمی که از آن یاد خواهیم گرفت چیزی جز شجاعت و جرات نخواهد بود.

۴۹. چیزی را که مدت‌ها طول می‌کشید به آن برسید به دست آورید

ممکن است زمانی، وقت و پول کافی برای دستیابی و رسیدن به چیزی را نداشته‌اید. حال زمان آن فرا رسیده که تمام تلاش خود را برای رسیدن به آن بکار گیرید. انجام این کار نه تنها عزت نفس شما را افزایش می‌دهد بلکه هدفی را نیز محقق خواهد کرد که روزی رسیدن به آن تمام آرزویتان بود!

۵۰. قضاوت نکنید

نکوهش بیش از اندازه، نابود کننده‎ی شور و اشتیاق شماست. پس نه خودتان و نه دیگران را قضاوت نکنید.

۵۱. لباس‌های کمدتان را تغییر دهید

شما نمی‌دانید چقدر به چیزی که می‌پوشید وابسته می‌شوید. اگر به رنگ خاکستری علاقه داشته باشید کمدتان پر از این رنگ خواهد بود، اگر رنگ‌های سیاه و سفید را دوست داشته باشید هم منوال به همین ترتیب خواهد بود. البته که لباس‌ها خیلی راحت‌تر از شما تغییر می‌کنند. چنین نیست؟!

۵۲. حداقل ۱۰ بار در روز لبخند بزنید

با هر بار که می‌خندید، شمارش خنده‌هایتان را هم دردست داشته باشید. لبخند زدن نشانه‌ای از صداقت و قدرت است. همه می‌توانند بعد از یک فاجعه گریه کنند اما تنها قدرتمندترین افرادند که می‌توانند با لبخند از تلخی عبور کنند. لبخند زدن را تمرین کنید تا بتوانید روزی ۲۰ بار بخندید.


حتما بخوانید: جادوی لبخند شما!


۵۳. برخی از خاطرات قدیمی را نابود کنید

آیا نوشته‌ای از کلاس هفتمان را نگه داشته‌اید؟ آیا شما هم مطالب بی معنی و پوچی در دوران نوجوانی می‌نوشتید؟ هرآنچه شبیه به این مطالب را از بین ببرید. شاید وجود این خاطرات عاملی باشد که دیگر نتوانید در زندگی خود پیشرفت کنید.

۵۴. درخت بکارید

و یا از یک گل مراقبت کنید! این کار را برای حداقل چند ماه انجام دهید. این کار به شما احساس فوق العاده‌ای خواهد داد. دیدن رشد یک درخت یا گل به شما حس اعتماد به نفس نیز خواهد داد؛ اگر یک گل می‌تواند، پس چرا من نتوانم؟! البته که شما هم می‌توانید. پس شروع کنید.

۵۵. به شهر یا کشور دیگر نقل مکان کنید

آیا وقت آن نرسیده که محیط را عوض کنیم؟ حرکت کنید. یک شهر یا حتی یک کشور دیگر را انتخاب کنید. مثل شروع هر کار دیگر در ابتدا شاید کمی سخت باشد اما بعدا خواهید دید که همه چیز عالی خواهد شد.

۵۶. در یک گروه جدید عضو شوید

وارد گروه دوچرخه سواران شوید و یا اگر دوچرخه دوست ندارید گروه‌های دیگری را مد نظرتان قرار دهید. با ورود به گروه سعی کنید فردی شایسته در آن گروه باشید. این کار کمک خواهد کرد تا مهارت‌های اجتماعی خود را آشکار کنید.

۵۷. تماشای تلویزیون را متوقف کنید

فقط برای یک هفته تماشای آن را متوقف کنید. سپس برای یک ماه و … در همین حال، پیشرفت روانشناختی خود را ارزیابی کنید. ممکن است شگفت زده شوید.

۵۸. سرگرمی کاملاً غیرمنتظره‌ای را آغاز کنید

هرآن کاری که بتواند فکر و ذهن شما را لحظه‌ای از مشکلات دورکند انجام دهید. اگر می‌توانید چنین کاری را انجام دهید پس چرا منتظرید؟!

۵۹. به طور اتفاقی یک غریبه را در خیابان به آغوش بکشید

بله، این ممکن است کمی خطرناک باشد اما اگر شما اینکار را انجام بدهید، شانس این که آن فرد هم برگردد و شما را بغل کند بسیار زیاد است. انجام این کار می‌تواند سطح آدرنالین خون شما را تاحدی بالا ببرد که شاید چنین تجربه‌ای را هرگز نکرده‌اید.

۶۰. یک جشن شگفت‌انگیز تدارک ببینید

این کار را می‌توانید برای خودتان یا دوستانتان انجام دهید. جشن گرفتن در روحیه‌ی شما تاثیر فوق العاده‌ای دارد؛ حتی اگر از چیزی ناراحت باشید! دوستان خود را دعوت کنید و به آن‌ها بگویید که اگر دوست داشتند دوستان خودشان را هم بیاورند. سپس برای دیدن افراد جدید و خوش گذرانی با آنان آماده باشید.

۶۱. به پیاده روی بروید

انجام این کار را به آخر هفته موکول کنید. طبیعت قدرتمندتر از محیط انسانی ما است. ما خودمان نمی‌دانیم که چگونه انرژی را به زیستگاه‌های مصنوعی‌مان هدایت می‌کنیم. اگر می‌خواهید شارژ شوید، بیرون بروید و در ارتباط با بیابان و محیط‌های آرامش بخش قرار گیرید.

۶۲. حیوان خانگی نگهداری کنید

هرآنچه را که دوست دارید: کبوتر، سگ، گربه، خوکچه‌ی هندی و… انجام چنین کاری شما را هشیار نگه می‌دارد و می‌تواند مواقعی که انرژیتان پایین می‌آید شما را تشویق کند. مراقبت از یک حیوان خانگی آسان است اما درصورتیکه با آن غرق در تعاملات انسانی شوید. حتی نوازش کردن یک حیوان خانگی نیز می‌تواند عشق را در وجود شما بیدار کند.

۶۳. نامه‌ی تشکر بنویسید

می توانید این نامه را ارسال کنید یا نکنید اما آنچه مهم است این می‌باشد که آن را بنویسید. کسی را انتخاب کنید که در گذشته به شما کمک بسیاری کرده است. شروع به نوشتن نامه کنید و هرآنچه را که می‌خواهید به آن شخص بگویید در این نامه بنویسید. این کار باعث خواهد شد که درک کنید در زندگی خود واقعا سپاسگزار چه چیزهایی هستید.

۶۴. مراقبه‌ی روزانه

این ساده‌ترین کاری است که می‌توانید انجام دهید. یک مراقبه‌ی صحیح می‌تواند ذهن شما را از افکار توخالی و پوچ رها کند؛ در عین حالی که پنجره‌ای به تمام جریان‌های احساسی و تجربیاتی که قبلا نادیده می‌گرفتید می‌گشاید. شما حتی به تکنیک پیچیده‌ای هم برای انجام آن نیاز ندارید!

۶۵. سخنان خوشایند به اطرافیانتان بگوید

این کار را می‌توانید در مورد اشخاص غریبه نیز انجام دهید. بعد از تعجب اولیه، شما با شادی و قدردانی که آن‌ها ابراز می‌کنند شگفت زده خواهید شد. شما هم بدتان نمی‌آید که این کار را بکنید؛ نه؟!

۶۶. سخنان خوبی به خودتان بگویید

خب اگر هیچ کس پیدا نمی‌شود که به شما سخنان خوبی بزند چرا خودتان این کار را نکنید؟! در هر فرصتی که دوست دارید این کار را به هر شکلی که فکر می‌کنید مناسب است انجام دهید. به خودتان ایمیل بزنید، روی تقویم یا روی میز کار خود سخنان مثبتی بنویسید.

۶۷. شک و تردید نکنید

وقتی شروع به انجام کاری کردید، ممکن است احساساتی همچون ترس و شک در انجام آن بر شما غلبه کند. همه‌ی ما چنین تجربه‌ای را داشته‌ایم. ذهن ناخوداگاه خود را از هرگونه ترسی مبرا کنید. این به نفع شماست!

۶۸. بحث نکنید؛ یا برنده شوید یا ببازید

تحقق این امر با اجتناب از جنگ کردن همراه است اما با اندکی تفاوت! اگر شما در یک مناظره گرفتار شده‌اید، قبول کنید که می‌توانید تنها دو نتیجه از آن داشته باشید: پیروزی یا شکست. با یکی کنار بیایید و فقط در جهت آن حرکت کنید.

۶۹. در زندگی دورو نباشید

بسیار آسان است که شما هم در جریان ریاکاری قرار گیرید. شاید نقش جامعه نیز در این میان این باشد که بخواهد ما را به گفتن مودبانه‌ی دروغ سوق دهد که شما هم مطمئنا گهگاهی به گفتن آن نیاز دارید. اصلا فکرش را هم نکنید. قابل اعتماد بودن از همه چیز مهم‌تر است. نیازی نیست که غم و شادی‌های خود را پنهان کنید؛ هر دو بخشی از این زندگی هستند.

۷۰. اهدافتان را مشخص کنید

باز هم اهداف خود را با نوشتن کارهایی که باید برای رسیدن به آن‌ها انجام دهید مرور کنید. اهداف خود را به وضوح روشن سازید و درباره‌ی آن‌ها تصمیم بگیرید. به کجا می‌خواهید بروید؟ آیا اصلا هدفی در زندگیتان دارید؟! اگر دارید پس با اشتیاق فراوان آن‌ها را دنبال کنید.


حتما بخوانید: چگونه انگیزه‌ی خود را حفظ کنیم؟!


۷۱. به دیگران کمک کنید

لازم نیست که شما تبدیل به فردی شوید که فقط بیرون می‌رود و قصدش تنها کمک به دیگران است. رمز کمک کردن به دیگران واقعا تعجب آور است؛ اگر چه به نظر می رسد که شما دارید به دیگران کمک می‌کنید اما درواقع خود شما خیلی بیشتر کمک دریافت می‌کنید!

۷۲. اجتماعی باشید

با افراد جدید معاشرت کنید و این کار را به عادت تبدیل کنید. به زودی نیز چیزهای جدیدی را یاد خواهید گرفت. هدف این نیست که بهترین معاشرت کننده در جهان باشید بلکه مهم این است که با منابع انرژی زیادی که در درونتان نهفته است وارد عمل شوید.

۷۳. زمانی را صرف تنهاییتان کنید

مطمئنا باید زمان کافی برای خودتان اختصاص دهید. در این زمان شما لزوما نیاز به شارژ شدن و بازیابی انرژی ندارید اما برای این که به یک دیدگاه جدیدی دست پیدا کنید، به این زمان نیاز دارید. لحظه ای درنگ کنید و به اطرافتان نگاه کنید. شما در کجا قرار دارید؟ میخواهید چه کنید؟!

۷۴. اشیای شکسته را خودتان ترمیم کنید

پنجره‌ی شکسته یا شکستگی صندلی ماشین را خود درست کنید.  با متخصص این کارها تماس نگیرید. خودتان را درگیر این فعالیت‌ها کنید تاببینید آیا خودتان می‌توانید بر روی آن‌ها تاثیر بگذارید یا خیر. با دستان خود کار کنید و برای عرق کردن آماده شوید! انجام این کار می‌تواند احساس خوبی به شما القا کند.

۷۵. ارزش گذاری کنید

چیزهایی را که دیگران نیاز دارند انجام دهید. از تعهداتی که واقعا باعث تغییر در محیط شما می‌شود اجتناب نکنید، برای هر فعالیتی که انجام می‌دهید ارزشی قائل شوید. این تنها چیزی است که واقعا باید برای آن تلاش کنید.

۷۶. به طور تصادفی مهربانی کنید

هیچ لزومی وجود ندارد که شما این کار را به بهترین وجه انجام دهید حتی نیازی به ارتباط با آن فرد مورد نظر نیز ندارد. فقط یک سرویس ناشناس برای کسی انجام می‌دهید تا ببینید انجام این کار چه حسی را در شما پدید می آورد. بعدا خودتان به انجام این کار بیشتر ترغیب می‌شوید.

۷۷. عجله نکنید

عادت نگاه کردن بیشتر از چند ثانیه به اطرافتان را در خود ایجاد کنید (مخصوصا قبل از اینکه تصمیم بگیرید). صرف زمان بیشتر می‌تواند فرصت‌های زیادی را پیش روی شما بگذارد. پس برای تصمیم‌های خود زمان بیشتری اختصاص دهید.

۷۸. بدانید که مردم از شما چه می‌خواهند

آنچه شما می‌توانید انجام دهید همیشه چیزی نیست که مردم از شما انتظار دارند. درک این تفاوت‌ها می‌تواند در زندگی شما تاثیر زیادی داشته باشد. شما مجبور نیستید که بلافاصله آنچه را که از شما می‌خواهند انجام دهید اما اگر این کار را انجام دهید، ممکن است تعجب بسیاری را به خود جلب کنید.

۷۹. عادت‌های بد قدیمی خود را ترک کنید

ترک یک عادت بسیار دشوار است اما این کار می‌تواند فرصت‌های بسیاری را در زندگی شما ایجاد کند و در زمانتان نیز صرفه جویی کند. به طور مثال عادت‌هایی چون سیگار کشیدن و صحبت کردن طولانی با تلفن را ترک کنید. هر عادت بدی که ترک می‌کنید زندگیتان را به بهترین صورت ممکن تغییر می‌دهد.

۸۰. از زمین و زمان شکایت نکنید

شکایت کردن به منزله‌ی دعوتنامه‌ای برای رخدادن مشکلات است. هرچه بیشتر از چیزی شکایت کنید، بیشتر آن را به زندگی خود دعوت می‌کنید. پس شکایت کردن را تمام کنید.

۸۱. هرگز چیزی را که دوست ندارید قبول نکنید

این کار خیلی ساده است اما با این حال خیلی نادیده گرفته می‌شود. گاهی جامعه از ما می‌خواهد نسبت به چیزهایی را که دوست نداریم ابراز احساس کنیم؛ مثل اینکه ما را مجبور به لبخند می‌کند وقتی که چیزی خنده‌دار نیست! به خودتان این اجازه را بدهید تا از چیزی‌هایی که دوست ندارید دور شوید. حتما این کار را انجام دهید!

۸۲. بودن بهتر از داشتن است

گاهی اوقات ما در زندگی خود در راه رسیدن به هدف‌هایمان بسیار تلاش می‌کنیم و چه بسا ممکن است به آن‌ها نیز برسیم اما اغلب اوقات در طی این مسیر نسبت به خود بی تفاوت می‌شویم. در چنین حالتی آنچه در نهایت برای ما می‌ماند جز ناراحتی و افسوس نخواهد بود. گاهی خودمان و بودنمان اولویت زیادی نسبت به رسیدن اهداف دارد. ما باید باشیم تا هدف‌هایمان را خلق کنیم.

۸۳. به منتقدانتان گوش فرا دهید

ممکن است در ابتدا دشوار باشد اما هنگامی که این کار را انجام می‌دهید در نظر شما بسیار هیجان‌انگیز خواهد بود. ممکن است چیزهای زیادی در مورد خودتان بفهمید که قبلا نمی‌دانستید. شما یک نوع طرز فکری درباره‌ی خودتان دارید اما ممکن است دیگران اصلا با شما موافق نباشند.

۸۴. خود را به دیگران اثبات نکنید

هرگز! دنیای شما از واکنش شما نسبت به چیزهای اطرافتان شکل می‌گیرد نه بخودی خود! ناراحت نباشید، به فکر تایید خود از دیگران نباشید. نظر آن‌ها را بشنوید و به راه خود ادامه دهید.

۸۵. خندیدن

این تیتر دیگر درمورد لبخند نیست! بلکه در مورد خندیدن است. آیا تا به حال فرصتی را صرف خندیدنتان کرده‌اید؟  هیچ فرصتی را برای خندیدن از دست ندهید.

۸۶. با شور و اشتیاق به جلو حرکت کنید

اجازه ندهید ذهن عقلانی شما در مقابل اشتیاق شما قرار گیرد. گهگاهی این اتفاق برای همه‌ی ما رخ داده اما شما از هیچکس نیازی برای تأیید این شور و هیجان نداشته باشید. با اشتیاق به راه خود ادامه دهید.

۸۷. به احساسات خود اعتماد کنید

احساسات خود را دست کم نگیرید. آن‌ها را بیش از حد ارزیابی کنید. احساسات شما سیستم پشتیبانی شما هستند و که بسیار مهم است. تلاش شما برای نادیده گرفتن احساساتتان مانند فرار از نور در هنگام رانندگی در شب است.

۸۸. مثل روزهای تعطیلات زندگی کنید

حتما متوجه شده‌اید که در روزهای تعطیل چقدر احساس خوبی دارید؟! چقدر شاد و خوشحال هستید؟! همه چیز فوق‌العاده است. فکر کنید که در تعطیلات پی در پی هستید. زمانبندی این تعطیلات با تولد شما شروع و با مرگ شما پایان می‌یابد. زندگی مانند تعطیلات است!

۸۹. از زندگی خود داستانی فوق العاده بسازید

آیا یک داستان خوب شنیده‌اید که آن را بسیار دوست داشته باشید؟ همه چیز را در داستان زندگی خود وارد کنید. آن را به عنوان یک سفر فوق العاده مهیج بدانید که در آن همیشه شما در نقش شاهد، راوی و قهرمان  داستان قراردارید. داستان زندگی خود را خود تان بسازید.

۹۰. پیروی کردن را متوقف کنید

تحسین کردن خوب است اما تحسین برانگیز بودن بسیار بهتر است. پا توی کفش دیگران کردن را تمام کنید و سعی کنید مسیر زندگی خودتان را بیابید. اگراین بدان معنی باشد که زندگی خود را به طور کامل از بین ببرید، حتما این کار را بکنید! اگر دیگران را بیش از اندازه الگوی خود قرار بدهید دیگر نمی‌توانید خودتان باشید.

۹۱. تغییر باورها

اعتقادات شما به طور مداوم زندگی شما را شکل می‌دهند. شما توانایی تغییر آن‌ها را در هر نقطه از زندگی دارید اما برای انجام این کار، ابتدا باید آن‌ها را بشناسید تا بتوانید آن‌ها را از بین ببرید.

۹۲. دروغ نگویید

هرگز برای تسکین دادن افراد و بهبود وضعیت نابه سامان دروغ نگویید. دروغ گفتن در دراز مدت اصلا خوب نیست. با دروغ گفتن شما واقعیت را تحریف می‌کنید و مدیریت یک واقعیت تحریف شده غیرممکن خواهد بود.


حتما بخوانید: اثر دروغ بر مغز و سلامتی


۹۳. با طوفان مقابله کنید

همیشه و در انجام هرکاری سعی کنید وقوع اتفاقات را از قبل پیش بینی کنید و متناسب آن برنامه‌ریزی کنید تا احتمال شکستتان را پایین بیاورید.

۹۴. امروز را زندگی کنید

نه دیروز، نه فردا! آنچه را که امروز قادر به انجام آن هستید انجام دهید. دیروز را هم در همان دیروز برجای بگذارید. دیروز دیگر اینجا نیست و فردا هم هنوز وجود ندارد، پس چرا مضطرب هستید؟ شما امروز را دارید. آن را از دست ندهید.

۹۵. انتظار چیزهای غیر منتظره

اگر چیزی غیر عادی برای شما اتفاق می‌افتد، به دنبال آن بروید. غیر منتظره بودن چیزی نشانه‌ای از ایجاد یک فرصت است. این غیر منتظره بودن همیشه هم خوب نیست اما ممکن است چیزهای جادویی در اطرافتان رخ دهد. پس مراقب باشید.

۹۶. لذت ببرید

از هر شرایطی که دارید برای لذت بردن استفاده کنید حتی شرایط بد! شادی در همه جا وجود دارد. این شما هستید که به این شادی و لذت اجازه‌ی ورود می‌دهید. در برابر شادی مقاومت نکنید و آن را بدست آورید.

۹۷. قوانین و اصول خود را دنبال کنید

به اصول خود پایبند باشید. به دنبال راه‌ها و مسیرهایی باشید که برای شما موثرند نه دیگران! در مسیری قدم بگذارید که می‌خواهید، نه صرفا در جهت خواسته‌های دیگران! روش خود را بنیان بنهید و به آن افتخار کنید. ممکن است در طی این مسیر از حرف‌های اطرافیانتان ناراحت شوید اما این یک زندگی است…

۹۸. عشق

عشق بدون قید و شرط، پیوسته و بی سر و صدا تنها چیزی است که زندگی شما را حفظ می‌کند. شما از عشق متولد شده ‌اید و این عشق را در عمق وجود خود دارید. این عشق نهفته در وجود خود شماست.

۹۹. از برچسب زدن‌ها پرهیز کنید

هرگز از برچسب ها در مورد دیگران و خودتان استاده نکنید. این کلمات را درست و بجای خود استفاده کنید. در واقع مفهوم “درست” و “اشتباه” چیزی جز برچسب نیست. در کشورهای دیگر “درست” شما ممکن است “اشتباه” آن‌ها تلقی شود. فکر نکنید خودتان بی عیب و نقص هستید.

۱۰۰. حسرت نخورید

پشیمانی درواقع به نوعی پذیرش واقعیت است. پشیمانی و حسرت خوردن هیچ فایده‌ای ندارد همه چیز تمام شده است. بهتر است بر آنچه که می‌توانید تغییرش دهید تمرکز کنید؛ همین لحظه‌ی کنونی! نه دیروز، نه فردا. اکنون را زندگی کنید.





منبع: دکتر مجازی

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

به نظر شما چرا بعضی از افراد موفق تر از بقیه هستند؟ آیا این یک توانایی درونی است که از هنگام تولد با آنهاست و یا اینکه رفتاری است که در طول زندگی یاد گرفته اند؟ ویژگیهایی که موفقیت یک تجارت آفرین را رقم میزنند کدام ها هستند؟

با استناد بر گفته های دکتر سانگیتا بدل ” به نظر میرسد استعداد ذاتی باعث میشود که برخی از افراد در یافتن موقعیت های تجاری بهتر عمل کنند و در شبکه سازی های اجتماعی مهارت بیشتری داشته باشند. اینها همان ویژگیهایی هستند که موتور موفقیت کارآفرینان است.”

سانگیتا ۲۵۰۰ تجارت آفرین امریکایی را مورد بررسی و مصاحبه قرار داد تا متوجه شود که چه اعمال و انتخابهایی آنها را به سمت بناکردن یک تجارت و رشد آن هدایت میکند. در خلال این تحقیق او و هم تیمیانش بصورت مکرر ۱۰ خصوصیت رفتاری را در این افراد مشاهده و کشف کردند که همۀ آنها از این استعدادهایشان برای رشد کسب و کارشان استفاده کرده اند.

سانگیتا بدل و همکارانش یافته هایشان را در کتابی به نام توانایی یابی تجارت آفرینی منتشر کردند و در این کتاب به این ۱۰ استعداد تجارت آفرینان موفق اشاره کردند.

 

۱. تمرکز بر روی تجارت یا کسب و کار

تصمیم ها بر مبنای تأثیر آنها بر سود آوری و رشد تجارت گرفته میشود چه تصمیم هایی که بر پایۀ مشاهده گرفته میشود و چه تصمیماتی که مبنای آنها پیش بینی آینده است.

 

۲. اعتماد بنفس

تجارت آفرینان خودشان را میشناسند و از دیگران نیز شناخت مناسبی دارند. آنها اعتماد بنفس خود را همه جا به نمایش میگذارند.

 

۳. فکر خلاق

افرادی که در این تحقیق مورد مطالعه قرار گرفتند دربارۀ محصولات موجود و تبدیل آنها به محصول بهتر خلاقیت های جالبی از خود نشان دادند.

 

۴. تفویذ اختیار

تجارت آفرینان موفق از اینکه به دیگران اجازه دهند تا به آنها کمک کنند هیچ ترسی ندارند. آنها میدانند که نمیتوانند به تنهایی همۀ کارها را انجام دهند و هم میخواهند و هم میتوانند که کنترل کارها را به دیگران واگذار کنند.

۵. مصمم بودن

همۀ تجارت آفرینان زمانهای مشکلی را سپری کرده اند. تمام آنها در کاری که انجام میدهند بسیار پشت کار دارند و تقریباً چیزی نمیتواند آنها را از ادامۀ راه باز نگه دارد.

 

۶. مستقل بودن

مستقل بودن لازماً به معنی به تنهایی کار کردن نیست، زیرا این چیزی است که تجارت آفرینان از خود بروز میدهند. آنها میتوانند هر کاری که لازم باشد را برای موفقیت طرح خود و ایدۀ انجام دهند.

 

۷. جویای دانش بودن

آنهائیکه موفق میشوند همیشه به دنبال کسب دانش مربوط برای کمک به کسب و کارشان هستند. تقریباً همه افراد مورد تحقیق به شدت تمایل به کتاب خواندن و مطالعه کردن داشتند.

 

۸. مبلغین خوب بودن

هیچ کسی به اندازۀ صاحب یک تجارت نمیتواند آن را خوب تبلیغ کند. این فرد به خوبی میتواند ماهیت تجارت را به دیگران انتقال دهد و آنها را از ارزش های موجود در کسب و کارش آگاه سازد. تجارت آفرینان این استعداد را در خود دارند.

 

۹. رابطه برقرار کردن

تجارت آفرینان میدانند که ارتباط برقرار کردن بسیار مهم است. آنها میدانند که این افرادِ دور و بر آنها هستند که میتوانند به آنها کمک کنند تا رابطۀ بهتری با افراد خارج سازمان داشته باشند. آنها روابط را صحیح برقرار میکنند تا باعث رشد و بقای سازمانشان شوند.

 

۱۰. ریسک پذیر بودن

هر معامله و ترقی ای نیازمند قبول ریسک است. تجارت آفرینان موفق دانش و استعدادی غریضی برای مدیریت، کاهش و پذیرشِ ریسک موجود در تصمیماتشان دارند.

با توجه به این تحقیق، تجارت آفرینان زمانی که از توانایی های ذاتی خود استفاده میکنند میتوانند بهترین عملکرد را داشته باشند. با اینکه آموزش و تمرین میتواند بسیار کمک کند ولی داشتن توانایی ذاتی و درونی کار را بسیار آسان تر میکند. بنابراین کارآفرینان میبایست توانایی های خود را بشناسند و برای پرورش آنها تمام تلاش خود را بکار گیرند تا بتوانند آنها را شکوفا سازند.

شما چه چیزی را بعنوان استعداد خود میبینید؟ فروش ؟ سازماندهی ؟ تولید ایده ؟ به محض اینکه توانایی های اصلی خود را شناسایی کردید، انرژی خود را برروی ارتقای هرچه بیشتر آنها بگذارید. برای آن بخش های کسب و کارتان که استعدادی در آن ندارید و یا تمایلی برای انجامش را ندارید، افراد با استعداد دیگری را استخدام کنید و مسئولیتش را به آنها واگذار کنید. با تمرکز کردن برروی استعداد های خود میتوانید تجارت خود را در مسیر موفقیت قرار دهید.




منبع: تجارت آفرین

  • مهدی وفایی