راهی برای رسیدن به موفقیت فردی

با ما در مسیر موفقیت حرکت کنید

راهی برای رسیدن به موفقیت فردی

با ما در مسیر موفقیت حرکت کنید

بایگانی

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تجارت موفق» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

همه انسانها در زندگی در جستجوی موفقیت در زندگی میباشند و در بیشتر آنها این امر به تحقق نمی پیوندد. در واقع نه به این خاطر که نمیخواهند ، بلکه به این دلیل که از شکست و تلاش برای موفقیت وحشت دارند. همچنین بیشتر افراد اصلا نمیدانند که چگونه باید خود را در مسیر موفقیت قرار دهند. همچنین گاهی موفقیت افراد را در موفقیت های بزرگ مالی میدانند، ولی واقعیت این است که ، موفقیت ریشه در احساس خوشبختی دارد و بیشتر مردم تصور میکنند که تا وقتی پول زیادی نداشته باشند به موفقیت هم نخواهند رسید. در واقع موفقیت از پیامدهای موفقیت است و برای موفقیت نیاز به پول زیاد نیست بلکه نیاز به شادمانی و حس خوشبختی است که شما باید در هر لحظه زندگی خود ایجاد کنید. در واقع یک کار ساده مانند کاشتن یک درخت و یا گوش دادن یه یک تصنیف کوتاه و زیبا نیز میتواند در مسیر موفقیت به شما کمک کند. رازهای موفقیت راز نیستند، بلکه در واقع همه آنرا میدانند و از اینرو است که بسیاری از افراد بی سواد در سراسر دنیا وجود دارند که به موفقیتهای مالی بزرگ میرسند. ولی عده ای از مردم از شکستهای پیاپی که باید در مسیر موفقیت تحمل کنند وحشت دارند و یا اصولا خود را شایسته موفقیت نمیدانند و از اینکه موفق باشند میترسند ،چرا که موفقیت برای آنها ترس از دست دادن ثروتی را که فراهم کرده اند به همراه دارد و البته همه خانواده و کارکنان ما به او، برای پول او احترام میگذارند. در اینجا ما میخواهیم به 7 اصل اصلی و مهمتر برای موفقیت بپردازیم.

اصول اصلی برای موفقیت

موفقیت یک اصل مهم دارد و آن اینکه کاری را که دوست دارید و در آن ماهر هستید انجام بدهید. تمام افراد موفق در دنیا روی همین اصل یا 2 اصل که در واقع یکی هستند کار کرده اند. بسیار لازم است که آنچه در آن خوب هستید را بهتر و بهتر کنید و از رتبه 1000 به 100 و از رتبه 100 به 1 تبدیل شوید. زیرا در آن صورت هر که به دنبال بهترین است باید به سراغ شما بیاید و شما میتوانید دستمزد بسیار بالایی را برای آن دریافت کنید. میتوانید یک تاجر، یک جراح، یک فروشنده، یک مدیر، یک پیمانکار ساختمان، یک تاجر و ... باشید. ولی الزاما باید بهترین باشید و یا حداقل در 10 نفر اول باشید. علاوه بر این باید آماده شکستهای بسیار باشید. مطالب و تجارب بسیار بسیار زیادی را باید در زمینه کار خود بیاموزید. در این مسیر بی شک بسیاری از چیزهایی را که قبلا جمع کرده بودید ممکن است از دست بدهید. ولی این مسیر از این زیر و بم ها بسیار دارد. در این قسمت به 7 اصل از مهمترین اصول موفقیت اشاره میکنیم.
1- شکستهای بزرگ را تجربه کنید
2- سعی کنید همواره با افرادی همانند خودتان گروهی هایی را برای ایجاد یک استارت اپ تشکیل دهید
3- از تجربه دیگران که قبل از شما، در راه شما بوده اند استفاده کنید
4- بسیار در مورد کار خود بیاموزید و تجربه کسب کنید
5- از کارهای کوچک شروع کنید که ریسک شکست را کاهش دهید
6- به تنهایی وارد مسیر موفقیت شوید و از کمک دوستانتان استفاده کنید
7- حسابگر باشید و 50% درآمد موفقیتهای خود را برای رشد تجارت خود و 50% آنرا برای مواقع سخت ذخیره کنید.


7 راز موفقیت در زندگی

نحوه شروع در مسیر موفقیت

در مورد کاری که میخواهید انجام دهید اطلاعات بسیاری جمع آوری کنید. اطلاعاتی که باید آنها را دسته بندی و بررسی و تجزیه و تحلیل کنید، تا متوجه شوید که در چه کاری خوب هستید. این کار مشکلترین و مهمترین بخش قضیه است. باید ماه ها وقت خود را در مورد کارهای مختلف و مردان و زنان موفق بررسی کنید و اطلاعات جمع آوری کنید. در ادامه باید ببینید آیا امکانات و ابزار لازم و سرمایه مالی و انسانی لازم برای شروع را در دست دارید و یا باید آنها را جمع آوری کنید؟ باید اولین قدم را با شجاعت بردارید و میزان موفقیت خود را هر روز اندازه گیری نمایید. بخش عمده کار در موفقیت، روبرو شدن با شکستهای بزرگ و بلند شدن دوباره است و این کاری است که اغلب مردم بعد از 2 یا 3 شکست اول آنرا رها میکنند. بنابراین بطور خلاصه مراحل موفقیت را به شرح زیر معرفی مینماییم.
1- جمع آوری اطلاعات و مطالعه کتب مختلف در زمینه موفقیت
2- دسته بندی اطلاعات در انتخاب 2 یا 3 مسیر که بنظر مناسب می آید
3- ارزیابی منابع مالی و انسانی لازم برای شروع کار
4- تهیه برنامه زمانی برای انجام مراحل مختلف کار
5- ارزیابی بدترین سناریو احتمال شکست در کار و برآورد سود حداقل و زیان حداکثر
6- شروع اول و برداشتن اولین قدم برای شروع کار
7- ارزیابی روزانه، هفتگی و ماهانه و سالانه پیشرفت
8- اصلاح مجدد برنامه بطور دقیقتر
9- شروع دوم و ...

اصول موفقیت کاربردی در عرصه های مختلف

اصول موفقیت که در بالا اشاره شد در واقع برای هر نوع موفقیتی در کار ،تحصیل و زندگی مشترک مفید است و فرد میتواند با استفاده از این اصول اخلاق موفقیت را در خود پرورش دهد. هوشیاری از وضعیت حال و آینده و جمع آوری اطلاعات در کنار شجاعت و روبرو شدن بارها و بارها با شکست میتواند ریشه شما را در موفقیت در زمینه مورد نظر عمیق کند. اصل اساسی موفقیت صبر است. در زندگی زناشویی و مشترک نیز بررسی دقیق در مورد همه مسائل و صبر و تحمل بسیار در پیش بردن امور و اهداف زندگی مشترک به نتیجه ای حیرت انگیز منجر میشود. برنامه ریزی برای آینده فرزندان و محاسبه دقیق حساب هزینه و درآمد در خانوار ، میتواند خود به تنهایی به یک موفقیت مالی خوب در بلند مدت منجر شود. بنابراین برنامه ریزی بلند مدت داشته باشید. با یک درآمد کم، ولی حسابگری دقیق میتوانید به اهداف بلندی در زمینه مالی برای خرید خانه دست پیدا کنید. همچنین میتوانید برای راه اندازی کسب و کار برای فرزندان خود در 20 تا 30 سال آینده برنامه پس انداز بیمه عمر داشته باشید. بنابراین مهمترین اصل موفقیت کاربردی در همه زمینه ها صبر و برنامه ریزی بلند مدت است.



منبع: هنرزندگی
  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

آنقدر امروزه برای ما از راز موفقیت و موفق شدن گفته اند که شاید در ذهن ما این سوال ایجاد شده که؛ آیا این موفقیت اصلا شدنی است؟  راز موفقیت در زندگی امروز چیست؟

راز موفقیت در زندگی، هدف گذاری است و تمام. مابقی داستان هایی که گفته می شوند چیزی جز بازارگرمی و توهم آفرینی نیست. انسان موفق در زندگی و کسب و کار امروزی فردی است به شدت هدف گذار و فوق العاده پایبند به این هدف ها. انسان موفق امروز کسی است که:

  1.  کاملا دقیق می داند از زندگی چه می خواهد.
  2. هدف های نوشته شده دارد.
  3. هر لحظه به هدف های خود فکر می کند.
  4. همواره از خود سوال می کند که چطور می تواند به این هدف نزدیک تر شود!
  5. برای رسیدن به هدفش برنامه ریزی می کند و قیمت رسیدن به آن را می پردازد.

عینا می توانم منظورم را در این داستان زیبا و معروف بیان کنم:
روزی جوانی از پیری پرسید که چطور می توانم در زندگی موفق باشم. پیر او را به میان رودخانه برد، سرِ جوان را زیر آب برده و نگه داشت. بعد از تلاش بسیار جوان، پیرمرد اجازه داد تا سرش را از آب بیرون بیاورد و نفسی بکشد. از جوان پرسید؛ زیر آب به دنبال چه چیزی بودی؟ جوان پاسخ داد؛ می خواستم تا نفس بکشم. پیر به او گفت؛ هروقت به اندازه نفس کشیدن، به دنبالِ موفقیت باشی، موفق خواهی شد!

از دست ندهید :   چقدر برای موفقیت وقت داریم؟

راز موفقیت در زندگی امروز این است. برای موفق شدن باید اینگونه به دنبالش بود. فکر می کنم چیزی که سال ها جلوی پیشرفت افراد بسیاری را گرفته، زندگی در وسط است! نه خیلی پولدارند و نه خیلی فقیر. همین آب باریکه لا مصب نمی گذارد آنقدر سخت بگذرد که قِید همه چیز را بزنیم و کاری بکنیم تا شرایط تغییر کند. همین بی تصمیمی و بی معنایی زندگی است که نمی گذارد تکان بخوریم.

داشتن هدف، راز موفقیت در زندگی امروز است!

راز موفقیت در زندگی امروز، هدف گذاری است. اهدف، چیزی است که به زندگی ما معنا می دهد. به تک تک تصمیماتمان به تک تک رفتارها و کارهایی که می کنیم.

داشتن هدف، راز موفقیت در زندگی امروز

داشتن هدف، راز موفقیت در زندگی امروز

وقتی هدف دارم؛ می دانم برای رسیدن به کجا دارم این کار را می کنم، چرا این کار را می کنم و پیدا کردن جواب چرا برای انجام کارهاست که دشوار ترین کارها را ساده می کند!

از دست ندهید :   جملات انرژی دهنده مثبت برای صبح

انسانِ بی هدف است که با کوچکترین دشواری ها قید ادامه راه را می زند و این مهارتِ ما در هدف گذاری است که تعیین کننده میزان موفقیت ما در زندگی است.

با نوشتن اهداف؛

  • با سرعت به سمتشان حرکت خواهیم کرد.
  • ذهنمان شروع به دادن راه حل های خلاقانه برای رسیدن به آن هدف می کند.
  • تمام انگیزه و انرژی های مثبتمان آزاد می شوند.

داشتن عزت نفس بالا، راز موفقیت در زندگی امروز

هر موفقیتی که به دست می آوریم هر چقدر هم کوچک باشد باعث بالاتر رفتن عزت نفس ما می شود و هرچه عزت نفس بالاتری داشته باشیم، در نهایت احساس ارزشمندی بیشتری خواهیم داشت و می توانیم به موفقیت های بیشتری برسیم و با موفقیت های بیشتر مجددا عزت نفس ما بالا تر خواهد رفت و این چرخه ادامه خواهد داشت. پیشنهاد می کنم برای آشنایی بیشتر با مفهوم عزت نفس مقاله بی نظیر “عزت نفس چیست” را مطالعه کنید.

عزت نفس شاید مفهومی است که تا امروز در جامعه ایرانی مظلوم واقع شده و کمتر به آن پراخته شده. شاید نام آن را در کتاب های برایان تریسی دیده باشید. برایان تریسی برای آن ارزش خاصی قایل بوده و هست. عزت نفس بالا را می توان تا حد زیادی با خوشبختی مترادف دانست. پیشنهاد می کنم برای رسیدن به درک بهتر از این مفهوم، به کتاب بی نظیر “سطل شما چقدر پر است؟” مراجعه کنید.



منبع: خودباور

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

همان‌گونه که عوامل بسیاری در کسب موفقیت شغلی به شما کمک می‌کنند، برخی رفتارها و عادات هم هستند که به‌راحتی می‌توانند شما را از مسیر رسیدن به موفقیت شغلی بازدارند؛ اگر موفقیت در شغل برایتان مهم است، باید از این رفتارها، فارغ از اینکه تعمدی باشند یا از روی عادت، اجتناب کنید.
برای موفقیت در شغل راه‌های بسیاری از سختکوشی گرفته تا ریسک‌پذیری و افزایش مهارت وجود دارد و بسیاری از افراد یافتن موقعیت بهتر شغلی، اهداف قدرتمندی را دنبال می‌کنند. بااین‌حال گاهی ‌اوقات، برخی عادات شخصی و رفتارها، شما را از پیشرفت بازمی‌دارند و شاید هم به‌طور تعمدی تمام تلاش خود را نکنید یا تنبلی در شما نهادینه شده‌باشد.

به هرحال، تلاش اندک یا ادامه برخی عادت‌ها، می‌تواند به قیمت عدم موفقیت شغلی شما تمام شود. این اتفاق در نهایت می‌تواند منجر به اخراج یا گذشتن از کنار نامتان در هنگام گزینش شغلی شود. فارغ از اینکه به‌طور به عمد از کنار این مسایل می‌گذرید یا خیر، مصلحت شما در این است که برای موفقیت در کار، نهایت سعی خود را بکنید. در این گزارش به نقل از چیت‌شیت، به مضرترین رفتارها و عاداتی که باید برای موفقیت شغلی از آنها دوری کرد، اشاره می‌کنیم.

خیلی تنبل هستید؟
تنبلی در کار یک پدیده فراگیر و متداول است. خیلی راحت می شود خسته شد و در تلاش کوتاهی کرد. این وضعیت به‌خصوص وقتی بیشتر بروز می‌کند که شما احساس کنید هیچکس به نحوه کار شما اهمیت نمی‌دهد و اگر از شما نمی‌خواهند پاسخگو باشید، پس کارتان خیلی هم مهم نیست. بااین‌حال، در اغلب موارد، رییس یا کارگرانتان، وقتی که کوتاهی و اهمال کاری کنید، به‌خوبی متوجه آن می‌شوند؛ حتی اگر این مساله را در همان ابتدا به شما گوشزد نکنند. همچنین، شما ممکن است خودبه‌خود دچار توهم و عادت از خودراضی بودن شوید، به‌خصوص اگر فکر کنید کارتان از همکارانتان بهتر است. اما باید بدانید که یکی از عوامل مهم موفقیت در شغل، آموختن چیزهای جدید و ارتقای همیشگی مهارت‌هایتان است.

یکی دیگر از نشانه‌های تنبلی، بدقولی به‌خصوص دیر رسیدن به محل کار و جلسات یا ترک محل کار زودتر از اتمام ساعت کاری است. برای دور کردن تنبلی از خود در محل کار می‌توانید از عواملی که حواستان را پرت می‌کند و به‌دوش گرفتن وظایف سخت دوری کنید و درباره توانایی‌هایتان، توقعات واقعی داشته باشید.

وقت خود را تلف می‌کنید؟
پایگاه اینترنتی salary.com به تازگی یک نظرسنجی انجام داده که طی آن، 89 درصد از شرکت‌کنندگان، به وقت‌کشی روزانه در سر کار اعتراف کرده‌اند. اگر شما هم جزو افرادی هستید که در محل کار وقت خود را به بطالت می‌گذرانید، خطر انجام عجولانه کار و کم‌کاری را تقویت می‌کنید. همه ما، گاهی اوقات وقت خود را به بطالت می‌گذرانیم، اما باید سعی کنیم تا حد امکان از سرزدن مدام به شبکه‌های اجتماعی، چت کردن بی‌هدف و غیرضروری ، رفتن مکرر به بالکن و سرویس بهداشتی یا استفاده بیش از اندازه از تلفن دوری کنیم. همچنین همه کارهای خود را به دقیقه 90 موکول نکنید و حتی اگر برای انجام آنها هفته ها فرصت دارید باید هرچه زودتر تا وقتی زمان کافی دارید آنها را به اتمام برسانید. اگر زمان بیشتری برای انجام آنها اختصاص دهید، درواقع بیشتر از کارتان خسته می‌شوید.

در تعامل با دیگران ناتوانید؟
اگر از رییس یا همکارانتان خوشتان نمی‌آید، احتمال اینکه این مساله بر کار و فضای فضای کارتان تاثیر منفی بگذارد، زیاد است. اذیت‌های همکاران دیگر به‌راحتی می‌تواند روی کیفیت کارتان اثر سوء بگذارد؛ زیرا احساسات و استیصال می‌تواند شما را از انجام حداکثر تلاشتان باز دارد. علاوه‌بر این، اگر نتوانید با همکارانتان تعامل خوبی داشته‌باشید، در دراز مدت نمی‌توانید در کارتان موفق شوید. همه مدیران به نیروهایی نیاز دارند که تلاش می‌کنند با هم تعامل خوبی داشته‌باشند. داشتن تعامل خوب، یک توانایی ضروری است. زیرا شما ناچار هستید اغلب و به‌مدت زیاد با همکارانتان روی یک پروژه خاص کار کنید بنابراین هرروز باید باهم تعامل داشته باشید. شما باید با خودتان صادق باشید؛ اگر فردی در محل کار اعصاب شما را به هم می‌ریزد و آزارتان می‌دهد، سعی کنید به خصوصیات خوب او توجه کنید و درنهایت اگر مجبور شدید، رفتارهای بد او را به رییستان گزارش کنید.

مثبت‌اندیش نیستید؟
منفی‌گرایی نه تنها بر راندمان کاری و توانایی‌های شما اثر سوء می‌گذارد، بلکه اطرافیانتان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. منفی‌گرایی و داشتن روحیات منفی در محل کار (اعم از شایعه‌پراکنی، شکایت و غر زدن یا حتی بدبینی) قطعا شانس موفقیت شما را کاهش می‌دهد. روحیات منفی، احساس کلی شما نسبت به محل کار را نیز خراب می‌کند. یک فرد بدبین و منفی، می‌تواند تعداد زیادی از اطرافیانش را نیز به دام اندازد و هرچه تعداد کارمندان و کارگران منفی و بدبین بیشتر شود، محیط کار مسموم‌تر خواهد شد. منفی‌گرایی، علاوه بر اینکه دیگران را نیز تحت‌تاثیر قرار می‌دهد، همچنین می‌تواند شما را از رسیدن به موفقیت بازدارد. اگر هیچ‌وقت نسبت به کارتان حس خوشایندی ندارید، هرگز قادر نخواهید بود به مزایای جنبی حقوقتان فکر کنید. درنهایت، منفی‌گرایی و بدبینی، شمارا از ریسک کردن برای کسب شغلی که واقعا از آن لذت می‌برید یا کسب مهارت‌هایی که به افزایش راندمان کاری‌تان کمک می‌کند، باز می‌دارد.

کارتان از توان شما خارج است؟
درحالی‌که اغلب ناتوانی شما در دستیابی به موفقیت، از اشتباهات خودتان ناشی می‌شود، برخی مواقع نیز دلایل دیگری هستند که شمارا از موفقیت بازمی‌دارند. بعضی وقت‌ها، شغل صرفا یک شغل است و تبدیل به حرفه نمی‌شود که ممکن است این مساله ناشی از اشتباهات شما باشد اما ازسویی امکان دارد این مسایل از اراده شما خارج باشد.

اگر شرکتی که برای آن کار می‌کنید، خیلی کوچک است، شاید موفقیت در آنجا زمان زیادی ببرد تا از شغل به یک حرفه برسید. اگر هم به صرف داشتن یک شغل، راضی هستید، شاید برای شما اهمیتی نداشته باشد که بخواهید ارتقا پیدا کنید؛ اما اگر اهداف بلندمدت دارید، شاید جاه‌طلب‌تر باشید. همچنین این احتمال نیز وجود دارد که شما به‌دلیل مشکلات کمپانی محل کارتان، به موفقیت نرسید که در چنین مواردی خیلی کاری از دست شما برنمی‌آید.


منبع: خبرآنلاین


  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

آیا می‌دانید ویژگی افراد خیلی موفق چیست؟ افراد خیلی موفق معمولا چه رفتارهایی از خود نشان می‌دهند؟ ما در این نوشتار از ۱۰ رفتار افراد خیلی موفق برای‌تان می‌گوییم که دانستن‌شان خالی از لطف نیست. با ما همراه باشید.

ما در دوره‌ی عجیب و غریبی زندگی می‌کنیم. آدم‌ها می‌توانند خودشان را هر چه دوست دارند بنامند و قِسِر در بروند. اگر قرار باشد آن‌چه را آدم‌ها درباره‌ی خودشان می‌نویسند، باور کنیم، پس بیشتر آدم‌ها مدیرعامل، کارآفرین، رهبر، بنیانگذار کسب‌وکارهای نوپا، سخنران اصلیِ برنده‌ی جایزه، نویسنده‌ی آثار پرفروش یا یک میلیونر خودساخته هستند!

۱۰ رفتار افراد خیلی موفق

به هر حال اوضاع این‌طور به نظر می‌رسد. در واقعیت، تنها آدم‌هایی که گول این متظاهرها را می‌خورند، نادان‌ها هستند! مسلما بی‌خردان زیادی دور و برمان وجود دارند، اما شما مجبور نیستید یکی از آنها باشید.

نگاه کنید، جهان پر از آدم‌های موفق است. من به عنوان کارآزموده‌ی یک صنعت دارای فناوری بالا، در سیلیکون ولی زندگی و کار می‌کنم. امکان ندارد که خیابان دانشگاه را در پالو آلتو به سمت پایین پیاده بروید و حداقل چهار یا پنج مدیرعامل و نایب رییس نبینید- البته نه نوع تقلبی آن، بلکه از آن مدیران درست و حسابی! متاسفانه هرگز متوجه راست و دروغ بودن ادعای آنها نخواهید شد. تشخیص آنها کار آسانی نیست.

سوال این است که چه‌طور می‌توانید مدیران و رهبران واقعی را که چیزی برای آموختن به شما دارند از بی‌وجدان‌هایی که همه جور چرندی را درباره‌ی وب‌گاه‌های شخصی، رسانه‌های گروهی و کتاب‌های خودآموز کسب‌وکار می‌گویند و تصور می‌کنند با این مدل حرف زدن، واقعا تبدیل به مدیر می‌شوند، تشخیص دهید؟ خیلی ساده. از روی رفتار آن‌ها! افراد خیلی موفق به این صورت رفتار می‌کنند:

۱. آنها شرکت‌های واقعی را اداره می‌کنند.

آن‌ها یک زندگی حرفه‌ای واقعی دارند و شرکت‌های واقعیِ دارای محصولات و مشتری‌های واقعی را اداره می‌کنند. آنها تجربه‌ی واقعی در زمینه‌ی مدیریت کسب‌وکار و هدایت سازمان‌هایی که احتمالا نام آنها را شنیده‌اید، دارند. اگر کسی دائم درباره‌ی کتاب، سمینار و سخنرانی صحبت کند، یک مدیر واقعی نیست!


۲. آنها عاشق کارشان هستند.

اگر شما از تیم کوک، مارک زوکربرگ یا ساتیا نادلا بپرسید که آنها از چه راهی برای گذراندن زندگی‌شان پول درمی‌آورند، پاسخ آنها غیر از اپل، فیس‌بوک و مایکروسافت نخواهد بود. آنها عاشق کارشان هستند و به محصولات و موفقیت‌های شرکت‌شان افتخار می‌کنند. با چنین علاقه‌ای موفقیت شاید قابل پیش‌بینی باشد، اما عامل محرک برای آنها نیست.

۳. آنها کارها را به شیوه‌ی خودشان انجام می‌دهند.

شیوه‌ی رهبری آنها و فرهنگی که ایجاد می‌کنند هرگز از جای دیگری کپی نشده‌است. قطعا آنها هم پیش‌کسوت‌هایی دارند و گاهی روی شانه‌های غول می‌ایستند (کشف بر پایه اکتشافات پیشین-م) اما همچنان کارها را به شیوه‌ی خودشان انجام می‌دهند، از استعداد درونی خودشان پیروی می‌کنند، و در برابر وضع موجود شکیبایی کمی دارند.

۴. آنها نسبت به آن‌چه که نمی‌دانند، آگاهی دارند.

اکثر قریب به اتفاق آدم‌های هوشمند خضوع و فروتنی دارند. آن‌هایی که فروتن نیستند، دیر یا زود بهای غرور خود را می‌پردازند. البته موضوع این نیست که مدیرعامل‌ها عزت نفس ندارند، بلکه وقتی کسی باهوش و باتجربه باشد، می‌داند که پاسخ همه‌ی سوال‌ها را ندارد… و این‌که اگر کسی طوری رفتار کند که انگار پاسخ همه‌ی سوال‌ها را می‌داند، کاملا در اشتباه است!

مطلب مرتبط: ۱۴ فرق آدم های موفق با دیگران

۵. آنها عقل و درایت دارند.

اگر چیزی خوب‌تر از آنی به نظر می‌رسد که واقعی باشد، واقعی است، اگر ایده‌آل به نظر برسد، واقعی نیست و اگر مانند خواب و خیال باشد چیزی جز مهمل‌گویی نیست! صحبت‌هایی در رابطه با یک راه‌حل سریع، داروی جدید و بسیار موثر، یک درمان معجزه‌آسا و عادات شخصی یک مد زودگذر است. آدم‌های موفق دانا هستند. آنها به فکر خودشان هستند، عقل و درایت دارند. و بوی لاف و گزافه‌گویی را از یک کیلومتر دورتر حس می‌کنند.

۶. آنها هرگز از دستاوردهای خود ارضا نمی‌شوند.

همه‌ی مدیرعامل‌ها و نائب رییس‌ها آدم‌های کمال‌گرایی هستند که هرگز از دستاوردهای خود ارضا نمی‌شوند. آنها همیشه به دنبال انجام بهتر کارها هستند- مثلا ایجاد علاقه در مشتریان نسبت به محصول جدید یا سرمایه‌گذاری برای یک شروع جدید و فوق‌العاده. آنها می‌دانند که موفقیت در کسب‌وکار با پیشرفت مرتبط است؛ مسابقه‌ی دوی ماراتونی که خط پایان ندارد.

۷. آنها خیلی مشهور نیستند.

البته آدم‌های موفقی وجود دارند که بسیار مشهور هستند- مثلا مارک کوبان و دونالد ترامپ – اما آنها نادر هستند. بیش‌تر آنها حتی به معروف شدن ذره‌ای علاقه ندارند. اگر شهرت و ثروت چیزهایی هستند که به شما انگیزه می‌دهند، احتمالا به شدت بابت نتیجه‌ای که کسب می‌کنید، سرخورده خواهید شد.

مطلب مرتبط: ۵ کار مهم آدم های موفق قبل از ۸ صبح

۸. آنها تلاش نمی‌کنند شما را ترغیب به انجام کاری کنند.

مدیران واقعی و رهبران کسب‌وکار ممکن است یک کتاب یا بلاگ بنویسند، و بعد از بازنشستگی یکی دو سخنرانی ارائه بدهند، اما به طور کلی، تمام فعالیت‌شان در حیطه‌ی ادراه و گسترش شرکت‌شان و فروش محصولات‌شان است؛ آنها قصد ندارند شما را ترغیب کنند کیف پول‌تان را جهت شنیدن “مروارید خرَدشان” خالی کنید.

۹. آنها اهل خودستایی نیستند.

اصلا مجبور به انجام چنین کاری نیستند. زندگی حرفه‌ای آن‌ها، دستاوردهای‌شان و موفقیت شرکت‌‌شان خود گویای همه چیز است. شما هرگز درباره‌ی این‌که چه‌قدر پول دارند یا چه‌قدر پول‌سازی می‌کنند، کلمه‌ای از آنها نمی‌شنوید. آنها بسیار ساده و فروتن هستند. البته چند مورد استثناءِ که اهل خودنمایی هستند نیز وجود دارد اما این موارد کم و نادر هستند.

۱۰. آنها موعظه نمی‌کنند.

آن‌ها به طور کلی چندان الهام‌بخش‌ و انگیزه‌دهنده نیستند- مگر این‌که شما یکی از کارمندان یا مشتریان آنها باشید. آنها فکر نمی‌کنند که کلید موفقیت، شادی، بهره‌وری یا چیزهایی از این قبیل تحت تملک‌شان است. ممکن است درس‌هایی را که از تجربیان واقعی‌شان آموخته‌اند ارائه بدهند، اما هیچ کاری برای جلب توجه انجام نمی‌دهند. اگر رفتار کسی طوری باشد که انگار قصد جلب توجه دارد، حتما اهل فریب و نیرنگ است.

موضوع را از این زاویه نگاه کنید: این‌که چه‌قدر در زندگی‌تان موفق هستید بستگی دارد به کاری که انجام می‌دهید، تصمیماتی که می‌گیرید و اقداماتی که اتخاذ می‌کنید. وقتی همه‌ی گفتنی‌ها گفته شد و کارها صورت پذیرفت، دوست دارید به عقب برشد و به آن‌چه انجام داده‌اید، افتخار کنید. شما دوست دارید حس خوبی داشته باشید، نسبت به حیاتی که پیش بردید و تاثیری که بر سایرین گذاشتید. و دوست دارید مطمئن شوید که زندگی را مطابق با شرایط خودتان سپری کرده‌اید.



منبع: بازده
  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

موفقیت مالی

   موفقیت مالی یکی از مهم ترین هدف هایی است که هر انسانی در ز ندگی خود دارد. راز دستیابی به موفقیت مالی چیزی است که بسیاری از انسان ها طی زندگی خود در جستجوی آن بوده و یا حتی از آن اجتناب کرده اند. با این حال، افراد زیادی وجود دارند که به واسطه موفقیت مالی خود از زندگی خوبی برخوردارند و از ان لذت می برند. بررسی شرایط این افراد حاکی از این است که بسیاری از افراد موفق دارای عاداتی مشترک هستند. عاداتی که تکرار روزانه آن ها موجب برخورداری از آرامش و لذت امروزی آن ها شده است. موفقیت چه در زمینه مالی و چه در سایر زمینه ها به تفکر و نگرش شما به زندگی بستگی دارد. از زندگی چه میخواهید و اهداف شما چیست؟ این سوال به خوبی می تواند تعیین کننده مسیر موفقیت برای هر انسانی باشد. برای برخورداری از موفقیت مالی باید نکاتی را رعایت کنید. موفق ترین افراد جهان معتقدند که شما هرگز نمی توانید بدون آزادی مالی به آزادی حقیقی دست یابید. آزادی ممکن است ظاهراً رایگان باشد اما به هر حال بهایی دارد. در ادامه سعی داریم مطالبی راجع به موفقیت مالی و رازهای دستیابی به آن را به شما آموزش دهیم.

- اهداف مالی خود را تعیین کنید!
   برای بعضی افراد، چیزی لذت بخش تر از پول پس انداز کردن برای یک خانه سه خوابه با حیاط بزرگ نیست. بعضی دیگر هم رویای سفر به دور دنیا یا مرخصی یک ساله از کارشان را دارند. انتخاب اهداف مالی برای خود، رسیدن به آنها را برایتان آسانتر می کند.
- برای کمک به اعضای خانواده به دنبال روش های غیرمالی باشید!
   توصیه های کاری، پیشنهادات شبکه سازی و غذا درست کردن در منزل برای دانشجویان مشابه پول نقد است. جوانانی که در منزل با پدر و مادرشان زندگی می کنند با انجام کارهای خانه و آموزش دادن به آنها در مورد کامپیوتر و تکنولوژی می توانند به والدین خود کمک کنند.
- یک برنامه برای خرج و برج خود بریزید!
   اغلب افراد حدود دو سوم درآمد خود را روی سه مورد اصلی خرج می کنند: غذا، مسک و حمل و نقل. البته پرداخت بدهی و اقساط، پس انداز، هزینه های خانه، و آیتم های اختیاری از جمله تفریح هم وجود دارد. با تخصیص اهداف خرج و مخارج در هر دسته، یک بودجه سالانه تعیین کنید.
- زاد و پاد!
   اغلب ما شنیده ایم که رموز افراد بسیار ثروتمند این است که:
زاد: زمان افراد دیگر
پاد: پول افراد دیگر
زاد و پاد در ربع دایره های "ت" و "س" یافت می شوند. از بسیاری جهات افراد دیگر هستند که در ربع دایره های "ک" و "ش" کار می کنند که زمان و پولشان مورد استفاده قرار می گیرد. به این معنی که دسته دوم برای موفقیت دسته اول کار می کنند.





منبع: من میتونم

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

صفات افراد کارآفرین موفق:
افراد کار آفرین دارای ویژگی هایی هستند که آنها را از افراد عادی برجسته می نماید این خصوصیات است که سبب می شود آنها دید متفاوتی داشته باشند و با وجود همه ریسک ها و تردید ها حرکت کنند و گاه موفقیت های بزرگ که قبلا دست نیافتنی به نظر می رسید را لمس کنند. در این مقاله می خواهیم برخی از این صفات و البته مهمترین آنها را که بین کارافرینان موفق مشترک است را بیان کنیم. تا اگر شما هم به کارآفرینی علاقه مند هستید سعی کنید این صفات را در خود تقویت کنید.

 


صبر

کار آفرینی یعنی برای خود کار کردن و این بدان معناست که باید از خود مایه بگذارید و قدم در راه کسب تجربه بگذارید و احتمالاً اشتباهات و بدفهمی های زیادی درباره بازار و کار جدید  گریبان گیر شما خواهد شد که فقط با تجربه می توان بسیاری از آنها را دریافت. یعنی در ابتدای کار باید با هزینه کمتر و ریسک کمتر و البته درآمد کمتر و گاه از صفر شروع کرد یکی از ویژگی های یک کسب و کار جدید بازدهی دیر هنگام آنست پس نمی توانید بدون صبر و تحمل یک کار آفرین موفق باشید. باید زیاد زحمت بکشید و در عین حال بی پولی را تحمل کنید آنقدر صبور باشید تا از سختی ها بگذرید و با تجربه بیشتر بتوانید لذت رونق کسب و کار خود را بچشید.

یک اصل درباره کسب ثروت وجود دارد وقتی در کار خود مداومت می کنید و با تلاش و صبر ادامه می دهید به مرحله ای  می رسید که درهای نعمت و ثروت را به روی خود خواهید گشود آنگاه  آنقدر پول بدست خواهید آورد که در گذشته خواب آنرا هم نمی دید. ولی اکثر افراد آنقدر صبر نمی کنند تا این مرحله را لمس کنند و از آن لذت ببرند. شاید فقط تا دو قدمی این در رفته اند و آنرا باز نکرده اند چون فکر می کرده اند لابد اینهم مانند درهای دیگر است فراموش نکنید تا در را باز نکنید نمی دانید پشت آن چیست! هر مانع یکی از این در هاست پس باید صبور باشید.

 

خوش بینی
خوب این بدیهی است که وقتی سخن از احتمالات و خطر کردن پیش می آید با بدبینی نمی توان کاری از پیش برد. فرد کار آفرین می خواهد خطر کند قرار است سختی ها را پشت سر بگذارد سال ها زحمت بکشد سرمایه خود را به خطر بیندازد از فرصت های کوچکتر چشم پوشی کند از عمر خودش مایه بگذارد تا طعم خوش موفقیت را بچشد ولی در ابتدای راه و در کل این مسیر همیشه می تواند از آن کار دست بکشد حال با این توضیحات به نظر شما آیا با بدون خوش بینی می توان موفق بود فراموش نکنید افراد موفق و ثروتمند باهوش ترین افراد جامعه نیستند کاری را که آنها انجام داده اند بسیاری از افراد هم می توانسته اند انجام دهند ولی شاید بدبینی آنها مانع از حرکت آنها شده باشد.

خوش بینی به ما کمک می کند در میان سختی ها و مشکلات با امید و اطمینان به جلو پیش برویم چون اگر خوش بین باشیم با سعی و تلاش همیشه راهی پیدا خواهیم کرد.

 

جاه طلبی
فرد کار آفرین باید به اندازه کافی جاه طلب باشد و بتواند در آینده خود را در اوج ببیند و به عبارت دیگر باید یک رویای بزرگ داشته باشد تا این رویا انگیزه ای باشد برای رشد هر چه بیشتر. شاید اگر به اندازه کافی جاه طلب نباشید اصلا شروع به حرکت نکنید تا چه برسد به اینکه برای ادامه را ه با مشکلات آن دست و پنجه نرم کنید و از حل مشکلات لذت ببرید چون یک قدم به هدف بزرگ خود نزدیکتر شده اید.

 

جسارت
فرد کار آفرین علاوه بر اینکه به اندازه کافی جاه طلب است، جسارت خطر کردن و خارج شدن از حصار امنی که در آن گیر کرده است را دارد البته این دیوار بیشتر در ذهن ما وجود دارد و بیرون آمدن از آن احتیاج به انگیزه و جسارت هر دو را دارد. این جسارت فقط برای خارج شدن از حصار امن لازم است پس از آن متوجه می شوید که آن ناحیه امنی که در ذهن خود ساخته بودید خیالاتی بیش نبوده است خواهید فهمید که امنیت واقعی از کارو تلاش، صداقت، افزایش مهارت ها و... بوجود خواهد آمد.

 

پر تلاش و سخت کوش
یک کار آفرین علاوه بر اینکه رویایی بزرگ دارد و فردی خوش بین است پر تلاش و سخت کوش هم هست چون لازمه موفقیت سخت کار کردن است اگر شما از جمله افرادی هستید که بیش از 10 ساعت در روز کار می کنند یکی از صفات مهم افراد موفق را دارید بدون تلاش یک هدف بزرگ فقط رویایی روی آب است کارآفرین ها باید بتوانند خود را در بازاری که رقابتی شدید بین غول ها در میان است مطرح کنند یا محصولی جدید وارد بازار کنند که اگر اکنون رقیب جدی ندارد در آینده ای نزدیک رقبای قدرتمند زیادی پیدا خواهد کرد آنها باید بتوانند در کمترین زمان بهترین کیفیت را ارائه دهند تا برای خود در بازار به عنوان یک تازه وارد جایی باز کنند و خود را به مشتریان بشناسانند و ثابت کنند. و این ممکن نیست مگر با کار و تلاش زیاد و جمع آوری نتایج و سپس بهینه سازی و این روند باید مرتب تکرار شود. در چنین شرایطی شما همیشه از رقبا جلوتر هستید و هر حرکتی که انجام می دهید تبدیل به الگویی برای آنها می شود.

 

آینده نگری
دوستی داشتم که با او به پیاده روی می رفتم در مسیر از جاهایی عبور می کردیم که خارزار بود ولی هیچوقت ندیدم در پای او خاری فرو رود یا بیاستد و کفش هایش را از خار و سنگریزه خالی کند ولی من همیشه در کفش هایم پر از خار و شنریزه بود وقتی خوب دقت کردم دیدم او به پاهای خود حتی نگاه هم نمی کند! وقتی بیشتر دقت کردم دیدم نگاه او به جلوتر بود و از خیلی جلوتر مسیر خود را انتخاب می کرد و بهترین مسیر را انتخاب می کرد. در کسب و کار هم چنین است فرد کار آفرین موفق درباره هدف و ایده خود تحقیق می کند شرایط بازار را می سنجد و آنگاه در جهت صحیح حرکت می کند. تا در خار و خاشاک آن گیر نیفتد یا حداقل کمتر زمین گیر شود. افراد کار آفرین افرادی هستند که شغل جدیدی را با موفقیت راه اندازی کرده اند و آنرا به جایی رسانده اند که هزینه زندگی خود و چند خانواده دیگر را تامین می کنند. و این امکان پذیر نیست مگر با پیش بینی هزینه ها، بازار، حداقل و حداکثر درآمد، مشکلات احتمالی، فرصت ها و.... پس سعی کنید آینده را ببینید تا فرصت ها را ببینید.

 

فعال و  کنشی
افراد یا واکنشی هستند یا کنشی افراد کار آفرین جزو دسته دوم هستند. آنها منتظر نمی شوند تا فرصت ها بدنبال آنها بیایند بلکه خود بدنبال ایجاد فرصت هستند و برای خود و دیگران فرصت های جدید خلق می کنند ولی افراد واکنشی منتظر هستند فرصت های جدید بدنبال انها بیایند و تازه وقتی این فرصت ها به آنها رو می کنند چون برای آن زحمتی نکشیده اند ارزشی هم برای فرصت های پیش آمده قائل نیستند. این افراد مدام از جامعه اطرافیان حتی پدر و مادر خود شکایت می کنند.  و در مقابل افراد کنشی بدنبال فرصت های جدید می گردند آنها به خود متکی هستند به دیگران کمک می کنند از اعتماد به نفس خوبی برخوردارند و موفقیت را برای خود و دیگران به ارمغان می آورند.

این افراد کار های پشت میز نشینی و روزمرگی را دوست ندارند. افراد کار آفرین حس ماجراجویی قدرتمندی دارند و از مواجهه با کار های بزرگ لذت می برند. آنها علاقه دارند در رقابت های مختلف شرکت کنند.

 

علاقه مند به یاد گیری
کار آفرینان عطش شدیدی به یادگیری دارند آنها رازی بزرگ را دریافته اند و آن قدرت مطالعه و دانش است یک کارآفرین پیشرو همیشه از تجربیات دیگران حداکثر استفاده را می کند تا آزمایشات انجام شده را دوباره تکرار نکند و بتواند از کوتاهترین راه مسیر موفقیت را طی کند.

 

نگرش متفاوت
کارآفرینان کسانی هستند که سعی می کنند کار ها را به شیوه ای متفاوت امتحان کنند حتی گاه این موضوع را در نحوه لباس پوشیدن آنها متوجه می شوید. این همان صفتی است که نه تنها برای شروع یک کار جدید لازم و مفید است بلکه اگر چنین شخصی مدیر یک سازمان باشد این نگرش او خونی تازه در رگهای آن سازمان جاری خواهد کرد. این نگرش سبب می شود که آنها سرسری دنباله روی دیگران نباشند بلکه اعتقاد داشته باشند همیشه راهی برای صلاح وجود دارد همیشه می توان کار ها را به روشی بهتر انجام داد و این فرایندی پایان ناپذیر و لذت بخش است.

 


اعتماد به توانایی های اطرافیان
کارآفرینان کسانی هستند که همه کار ها را خود انجام نمی دهند بلکه مسئولیت ها و کار ها را به درستی بین افراد لایق تقسیم می کنند به شدت به برون سپاری اعتقاد دارند آنها تا آنجا که کیفیت کار خود را فدا نکنند کار خود را به افراد یا شرکت های دیگر می سپارند و به این ترتیب بازدهی و سرعت عمل کسب و کار خود را بالا می برند. آنها بهترین ها را انتخاب می کنند تا بهترین کالا را راهی بازار کنند.





منبع: بانکی
  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰


درونگرایی و برونگرایی جزو مشخصه های اثرگذاری می باشند که به طور معمول نحوه ی اولویت بندی فرد را در گذراندن زمان خود تعیین می کنند. درونگراها تمایل به تجربیات ساکن، در انزوا و باطن گرا دارند، در حالی که برون گراها محیط های پرانرژی، مشارکتی و اجتماعی را ترجیح می دهند. به طور مشخص هیچ کدام ماهیتا بهتر از دیگری نیست، امّا برای درونگراها، کارآفرینی به طور ویژه ای می تواند چالش برانگیز باشد. آیا این به معنای عدم امکان کارآفرینی توسط درونگراها می باشد؟ قطعاً اینطور نیست. در حقیقت، تعدادی از مثال های سنت شکنی وجود دارند که تبدیل به موفق ترین کارآفرینان در تاریخ شده اند.

تعهدات یک درونگرا

چرا درونگراها با شروع موقعیت خود به عنوان کارآفرین دچار چالش می شوند؟

برای تازه کارها، وقتی که آنها دارای گیرایی معنوی می باشند کارآفرینی مناسب تر میباشد، مشخصه ای که معمولاً مرتبط با برونگرایی است. جذبه ی معنوی به شما کمک می کند تا ارتباطات بیشتری ایجاد نموده، الهام بخش کارمندان خود باشید، و به سرعت اعتمادها را جلب نموده و مخاطبین خود را گسترش ببخشید. اجتماعی و برونگرا بودن همینطور به شما کمک می کند تا با افراد جدید در رویدادهای شبکه ای آشنا شوید (یا حتی مشتاق به دیدار حضوری آنها برای نخستین بار باشید)؛ و زندگی به سبک کارآفرینان در کل پر هرج و مرج و سر و صدا است، چیزی که درونگراهای بسیار کمی از آن لذت می برند. پس چگونه است که درونگراها نه تنها از این مسأله سربلند بیرون می آیند، بلکه پیشرفت نیز می کنند؟ نگاهی به این کارآفرینان بیندازید و ببینید که چگونه قادر به استفاده از ویژگی درونگرای خود جهت موفقیت شده اند:

 

۱- لری پیج

لری پیج یکی از مؤسسان شرکت گوگل به همراه سرگئی برین بود–  و همه ی ما می دانیم که داستان چگونه خاتمه یافت. پیج تا سال ۲۰۰۱ به عنوان مدیرعامل شرکت گوگل خدمت نمود و سپس در سال ۲۰۱۱ جایگاه خود را مجدد به دست آورد (که تا سال ۲۰۱۵، در طول مهاجرت گوگل به الفابت ادامه پیدا نمود).

در این زمان، بسیاری پیج را یک انتخاب عجیب و غریب می دیدند، زیرا که او به شدت محافظه کار، و همینطور که می توانید تصور نمایید “غیراجتماعی” بود. امّا ماهیت ساکت و ذهنی گرایی پیج به او اجازه داد تا یک محصول خلاقانه ی جدید و یک نام تجاری منحصر به فرد ایجاد نماید که هنوز هم به عنوان یکی از بهترین نمونه های کشوری از فرهنگ شرکت باقی است.

 

۲- بیل گیتس

شما حتماً بیل گیتس را به عنوان مؤسس مایکروسافت، و شخصی با ارزش کنونی میلیاردها دلار می شناسید. گیتس به عنوان یک شخص درونگرای منزوی کارش را شروع نمود، امّا از افراد اطراف خود جهت تکمیل نقاط قوت و ضعفش استفاده کرد.

طبق گفته های خود او،” اگر باهوش باشید، می توانید یاد بگیرید که چگونه از مزایای درونگرایی استفاده کنید، که ممکن است این به معنای تعطیل کردن کار برای چندروز و تفکر در مورد یک مشکل اساسی، مطالعه ی هر چیز ممکن، و وادار شدن به فکر در مورد حواشی آن حوزه باشد.

پس اگر مسأله ای را مطرح می کنید–  بهتر است از برونگراها یاد گرفته، تعدادی از اشخاص برونگرا را استخدام نموده و از هردو مجموعه ی مهارت ها بهره بگیرید.

 

۳- واران بافت

واران بافت، مؤسس و مدیرعامل برک شایر هاتاوی، یکی از ثروتمندترین افراد در جهان و یک نماد معروف در سرمایه گذاری می باشد. او همینطور به دارا بودن پیشگامی، پشت کار فکری، و تفکرات عمیق شناخته شده است. او ماهیتا درونگرا است امّا هنوز در حال مدیریت و رهبری یکی ازمعروفترین کسب و کارها در امریکا می باشد. او پیشگامی در پشتکار خود را وارد سبک ارتباطیش می کند که به تمایلات درونگرایش اجازه ی عمل نمودن به عنوان نقاط قوت کارآفرینی می دهد.

 

۴- مارک زاکربرگ

مارک زاکربرگ میلیاردر و مؤسس فیسبوک زمانی توسط مدیرعامل عملیاتی شریل سندبرگ به این صورت توصیف شد “خجالتی و درونگرا است، و او اغلب با افرادی که او را نمی شناسند خیلی صمیمی به نظر نمی رسد، امّا او شخصی صمیمی است.” زاکربرگ قادر بوده است تا از طریق درونگرایی خود به ایجاد جذبه ی معنوی اقدام نماید، که برخلاف چیزی است که ممکن است به نظر برسد. او خود را با رهبران گروهی مکمل نقاط قوتش احاطه نمود، که او را قادر ساخت تا فیسبوک را به شکل کنونی آن ایجاد کند.

 

۵- ایلان ماسک

ممکن است فکرش هم عجیب باشد، مردی که به عنوان استیو جابز بعدی توصیف شده است زمانی یک مهندس محافظه کار درونگرا بوده باشد —  امّا خود ماسک در مورد آن گذشته ی خود گشاده رو است. جایی در طول خط کاری، ماسک قدرتی را که می توانست از طریق ارتباط و اجتماعی شدن به کار گیرد را مشاهده نمود و مجدد محافظه کاری شخصی خود را متعادل کرد تا به شکوفا شدن ایده هایش در یک محیط به طور سنتی مورد علاقه ی برونگراها کمک نماید.

 

درس های کلیدی

چه درس هایی از این رهبران شگفت انگیز برای سایر درونگراها قابل یادگیری است؟

  • درونگرا بودن رفتار شما را تعیین نمی کند. تنها به این دلیل که شما درونگرایید، به معنای عدم امکان پذیرش توسط جامعه نیست. از ایلان ماسک یا واران بافت یاد بگیرید و با بسط شخصیتی خود به عنوان یک شخصیت دارای ارتباط و جذبه ی معنوی بیشتر درونگرایی را پشت سر گذارید.
  • درونگرایی برخی مزایا به همراه دارد. به درونگرا بودن خود هرچه که هست افتخار نمایید. درونگراها متفکران عمیق تر و دقیقتری هستند، بنابراین از این مزیت ها جهت مطرح نمودن راه حل های بهتر برای کسب و کار خود بهره بگیرید.
  • ماهیت شما پیش بینی کننده ی موفقیت یا شکست نمی باشد. نه برونگراها و نه درونگراها هیچ کدام جهت موفقیت در دنیای کسب و کار تضمین نشده اند. موفقیت شما توسط اعمال خودتان تعیین می شود و نه شخصیتی که هستید.
  • شما همیشه قادر به جبران نقاط ضعف خود می باشید. این کار امکان پذیر است، امّا تلاش برای انجام کارها توسط خودتان عاقلانه نیست، به ویژه اگر جزو درونگراها باشید. اگر شما می دانید که برونگرا نیستید و تمایل به مشارکت با دیگران ندارید افراد گروهی بیابید که بتوانند آن تمایلات را در شما جبران نمایند.
  • درونگرا بودن به معنای عدم امکان کارآفرینی و حتی مشکل بودن آن نیست. آن صرفاً به معنای دارا بودن مجموعه ی متفاوتی از مهارت ها و استعدادها است که می بایست هنگام ایجاد گروه و کسب و کار در نظر گرفته شوند.
  • از نقاط قوت و ضعف خود آگاهی پیدا کنید و بر طبق این آگاهی اقدام به سازگار نمودن یا جبران آنها نمایید؛ با این رویکرد، صرف نظر از این که چگونه شروع به کار کرده اید به موفقیت خواهید رسید.


  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

افراد موفق و قدرتمند معمولاً در محل کار خود و در تامل با همکارانشان به حرف هایی که می زنند به شدت توجه دارند و سعی می کنند کلمات و گفتار خود را با دقت انتخاب نمایند.

کریس دیور (Chris Deaver) یکی از شرکای تجاری بخش منابع انسانی در شرکت والت دیزنی بر این باور است بخشی از موفقیت از طریق صحبت های روزانه اشخاص در محل کارشان صورت می پذیرد و انسان های موفق همواره از بیان برخی موارد خود داری کرده و تلاش می کنند ضمن داشتن اعتماد به نفس در گفتار خود متواضع و فروتن باشند.

کریس در پستی بر روی شبکه ی اجتماعی لینکدین به توضیح این موارد پرداخته است که در ادامه ی مطلب می توانید برخی از مهم ترین آنها را مطالعه کنید.

"راستش را بخواهید..."

بسیاری از افراد حرف خود را با این جمله شروع می کنند، "راستش را بخواهید"، و معمولاً زمانی از این عبارت استفاده می کنند که سعی دارند طرف مقابل خود را با عقیده و نظرشان همراه کنند.

اما به کار گیری این جمله ممکن است صداقت شما را برای سایرین زیر سئوال ببرد یا متصور شوند که تلاش می کنید به آنها یک باور غلط را بپذیرانید. دیور می نویسد: "افراد موفق همواره و تحت هر شرایطی واقعیت ها را صادقانه با دیگران به اشتراک می گذارند و به همین خاطر مورد اعتماد و علاقه ی اطرافیان و همکارانشان هستند".

 

"من به تنهایی کار می کنم."

Businessman sitting on concrete steps using digital tablet

دیور می گوید: "در زمانه ای زندگی می کنیم که همه ی افراد با هم در ارتباط هستند و هیچکس خودش را نمی تواند از باقی همکارانش مجزا بداند. برای همگان ثابت شده که موفقیت های بزرگ از طریق کارهای گروهی منسجم به دست می آیند".

او همچنین می افزاید کارمندان و البته مدیران موفق هرگز هراسی برای کمک خواستن از همکارانشان ندارند و به نظرات و بازخوردهای آنها نیز کاملاً توجه می کنند. این افراد معتقدند دچار شدن به غرور مانعی برای پیشرفت است و البته سبب می شود اعتماد سایرین از آنها سلب گردد.

 

"این مشکل من نیست."

افراد موفق معمولاً از مواجه شدن با مشکلات و چالش ها لذت می برند و هرگز آنها نمی گریزند. دیور توضیح می دهد این افراد بخشی از لذت کاریشان در یافتن راه حل برای مشکلات گوناگون خلاصه می شود.

کارمندان و مدیران برجسته هرگز با گفتن عبارت "این مشکل من نیست" از زیر بار مسئولیت شانه خالی نمی کنند و برعکس با بیان عباراتی مانند "این مسئله را به من بسپارید" و یا "من مشکل را حل خواهم کرد" سعی می کنند مسئولیت پذیری و علاقه مندی خود به مشارکت در چالش ها را نشان دهند. امری که سبب می گردد این اشخاص بیشتر به چشم آمده و پیشرفت نمایند.

 

"این غیر ممکن است."

Lighting letters impossible

یکی از شاخصه های موفقیت بدل کردن غیر ممکن به ممکن است. دیور در همین رابطه می گوید: "اگر همه افرادی که ایده هایی بزرگ داشتند به نصحیت هایی مانند "فراموش کن، این غیر ممکن است" توجه می کردند احتمالاً هم اکنون در دنیای بسیار متفاوتی زندگی می کردیم."

افراد موفق همواره به دنبال مواجه با غیر ممکن ها هستند و بر این باورند که می توانند آنها را به ممکن بدل نمایند.

 

"همین که هست."

معمولا این عبارت سه حرفی توسط افرادی مورد استفاده قرار می گیرد که در برابر تغییرات کاری روی خوشی نشان نمی دهند این افراد ماندن در یک شرایط ثابت را ترجیح می دهند و همین مسئله سبب می گردد به ندرت پیشرفت شغلی را تجربه کنند. در عوض افراد موفق همواره این پرسش را مطرح می کنند که اگر شرایط را بدین صورت تغییر دهیم چه خواهد شد؟ و سپس با تجربه ی این تغییرات، پله های موفقیت را طی می کنند.



منبع: دیجیاتو

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰
عادت های یک انسان موفق که شامل 6 عادت اصلی و کلی برای موفقیت در شغل و مدیریت می باشد و به نوعی برگرفته از رفتارها و قوانین مدیران موفق در دنیا است را در این بخش می خوانید.

عادت هایی که یک انسان موفق دارد

عادت های یک انسان موفق در مدیریت در واقع قوانین پیچیده ای ندارد و پیرو یک سری اصول و رفتارهای ساده اما کاربردی است که موفقیت را حاصل می سازد.

به نظر می آید که مدیرعامل های موفق توانایی عجیب و غریبی دارند تا از پس هر کاری بر بیایند، اگر چه  24 ساعت روزانه زندگی آنها نیز همانند هر انسان عادی دیگری می گذرد. با این حال، هیچ کسی نمی تواند مانند آنها پیگیر کارهایش باشد. مدیرعامل های موفق عادت های مشابهی دارند که آنها را تبدیل به موفق ترین مدیران دنیا کرده است.

 1-  سحر خیزی اصل اول موفقیت

سحرخیزی ویژگی مشترک تقریباً تمامی مدیرعامل های موفق است. مدیرعامل تیم بسکتبال نیوجرزی، برت یورمارک ساعت 3:30 بعد از نیمه شب از خواب بیدار می شود. دیوید کاش مدیرعامل ویرجین آمریکا (شرکت حمل و نقل هوایی) کارش را 4:30 صبح شروع می کند. رابرت ایگر مدیرعامل شرکت دیزنی صبح ساعت 4:30 بیدار می شود. و دن آکرسون مدیرعامل سابق جنرال موتورز می گوید به ندرت دیرتر از 4:30 الی 5 صبح از خواب بیدار می شود. این فهرست ادامه دارد. اگر می خواهید که به باشگاه بازیگران بزرگ دنیای تجارت بپیوندید، نباید تا لنگ ظهر در رختخواب بمانید.

2- ورزش پایه ثابت فعالیت های روزانه

ورزش روزانه تقریباً در برنامه روزانه تمام مدیرعمل های سحر خیز قرار دارد. در واقع، ورزش یکی از اولین کارهایی است که بسیاری از مدیران موفق در طی روز انجام می دهند. آندره آ جانگ، مدیرعامل سابق آون (شرکت تولید کننده محصولات آرایشی) همیشه ساعت 5 صبح بیدار می شود و قبل از شروع کار به باشگاه می رود. مدیرعمل یونیلیور (شرکت تولید کننده محصولات بهداشتی- آرایشی) پل پلمن هر روز ساعت 6 صبح بیدار می شود و در دفترش روی تردمیل می دود. او می گوید عادت به ورزش در صبح زود روی  کل روز کاریش موثر است

3- مراقبه  هر روز موثر است

مراقبه راهکار بسیار رایجی برای خالی کردن ذهن و تمرکز کردن است. اپرا وینفری بسیار علاقه مند به تی. ام (نوعی مراقبه) است چنان که مربی های تی. ام استخدام کرده، تا به هر کدام از کارکنانش که علاقه مند به یادگیری مراقبه اند، تی.ام آموزش دهند. او حداقل در روز بیست دقیقه مراقبه می کند و هدفش این است که آن را به دو جلسه ی بیست دقیقه ای در روز افزایش دهد.

اپرا در مقاله ای که در وب سایتش منتشر کرده است به فواید بی شمار مراقبه اشاره کرده است، او بیان کرده « نتیجه مراقبه شگفت انگیز است. خواب بهتر، بهبود روابط زناشویی، بهبود روابط با فرزندان و همکاران از فواید مراقبه است. بعضی از اشخاص که دچار میگرن بوده اند با مراقبه از آن رهایی یافته اند. در مجموع مراقبه موجب بهره وری و خلاقیت بیشتر می شود» 

موفقیت

سبک زندگی انسان های موفق

 

4- جلسات کوتاه بهتر نتیجه می دهند

جلسات زمان و نیروی انسانی را خیلی تلف می کنند چنان که بعضی از مدیرعامل ها آن را به کلی غیر ضروری می دانند. به جای مصرف بودجه برای خرید شیرینی و هله هوله برای جلسات به راهکارهای جایگزین آن فکر کنید و تا جایی که ممکن است برگزاری جلسه را کاهش داده یا حذف کنید

مارک کیوبان کارآفرین ( و همچنین صاحب دالاس ماوریکس) این قضیه را به بهترین شکل بیان کرده است:«جلسات اتلاف وقتهستند مگر رمانی که جوش خوردن یک معامله در میان باشد. روش های بسیاری برای برقراری ارتباط همزمان یا غیر همزمان وجود دارد که می تواند از برگزاری جلسات غیر ضروری جلوگیری کند»        

5- مدیران موفق جامع سازماندهی می کنند

مدیرعامل های پرمشغله برنامه های زیادی دارند، سازماندهی کلید اداره درست این موارد است. دنی مه یر، مدیرعامل گروه «یونیون اسکوئر» یک سیستم یادداشت برداری دارد که به او کمک می کند تا به تمام مسئولیت هایش بدون وقفه های متعدد در طول روز رسیدگی کند. دستیار اجرایی او برای او یک یادداشت روزانه همراه با برنامه ی فردای او می فرستد.

او درباره ی این سیستم برنامه ریزی می گوید:« ما یادداشت کردن را از پارسال شروع کردیم، و من نمی دانم که چطور بدون آن مدیریت می کردم. من به جزئیات اهمیت می دهم. با این روش، من نگران از دست دادن هیچ چیز نیستم.» شما می توانید این راهکار را بوسیله برنامه ریزی جزئی نگر تقلید کنید. 

 6- ترویج خلاقیت داشته باشید

و شاید هیچ کس به اندازه مدیرعامل فقید اپل استیو جابز به روح خلاقیت تجسم نبخشیده است. روش او برای رهبری خلاقانه آن چنان که خودش می گفت اهمیت دادن به طراحی و نوآوری در «وسایل روزمره»  بود. او به خلاقیت می اندیشید، البته ما فطرتاً سهل انگار هستیم، گفته ی مشهور او:« خلاقیت فقط ایجاد ارتباط میان چیزها ست». وقتی از انسان های خلاق می پرسید که چگونه کاری را انجام دادند، احساس حماقت می کنید، زیرا آنها واقعاً آن را انجام نداده اند؛ آنها فقط چیزی را بیان کرده اند که پس از مدتی به نظرشان واضح می آمده است» 

با وجود این، او معیارهای خلاقیت خود را به هرکس که زیر دستش کار می کرد القاء می کرد، و  این امر سرانجام اپل را به قله رقابت رساند. اگر احتیاج دارید که بیش از این قانع شوید، بررسی کنید تا ببینید که مهم ترین عامل رشد سریع این شرکت در پنج سال گذشته خلاقیت بوده است. خواه راهکار جدیدی به کار بگیرید یا تمام راهکارهایی که بیان شد را امتحان کنید، تمام این عادت ها به عنوان ویژگی های مشترک بسیاری از مدیرعامل های موفق اثبات شده هستند.



منبع: نمناک

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

موفقیت یعنی...

موفقیت یعنی از مخروبه های شکست، کاخ پیروزی ساختن.

 

موفقیت یعنی از ناممکن ها، ممکن ساختن.موفقیت یعنی همیشه جانب حق را نگاه داشتن.

 

موفقیت یعنی با آرامش زیستن.

 

موفقیت یعنی ناکامی ها را جدی نگرفتن.

 

موفقیت یعنی از تجارب انسان های موفق درس گرفتن.

 

موفقیت یعنی اشتباه را پذیرفتن و تکرار نکردن آن.

 

موفقیت یعنی با شرایط مخلف خود را وفق دادن.

 

موفقیت یعنی تکیه گاه بودن برای دیگران.

 

موفقیت یعنی قدردان بودن.

 

موفقیت یعنی خسته نشدن از مبارزه با دشواری ها.

 

موفقیت یعنی خندیدن به آنچه دیگران مشکل می پندارند.

 

موفقیت یعنی توانایی دوست داشتن.

 

موفقیت یعنی عاشق زندگی بودن.

 

موفقیت یعنی صبور بودن.

 

موفقیت یعنی حفظ خونسردی در شرایط دشوار.

  • مهدی وفایی