راهی برای رسیدن به موفقیت فردی

با ما در مسیر موفقیت حرکت کنید

راهی برای رسیدن به موفقیت فردی

با ما در مسیر موفقیت حرکت کنید

بایگانی

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «موفقیت در تجارت» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

قصه‌ی آدم‌هایی که یک‌شبه به موفقیت می‌رسند، قصه‌‌های جذابی هستند که ما همیشه دوست داریم بشنویم و از آنها انگیزه بگیریم. اما موفقیت چیزی نیست که همیشه بشود در یک چشم‌برهم‌زدن به آن رسید. بعضی‌ها هرگز به موفقیت نمی‌رسند در حالی‌که بعضی‌ها، مانند سیزیف (او قهرمانی در اساطیر یونان است که می‌بایست سنگ بزرگی را بر روی شیبی ناهموار تا بالای قله‌ای می‌غلتاند و همیشه لحظه‌ای پیش از آن که به انتهای مسیر برسد، سنگ از دستش خارج می‌شد و او باید کارش را از ابتدا شروع می‌کرد)، باید از کوهی بالا بروند و در مقابل شکست‌ها هم تسلیم نشوند.

بعضی مشاورین و مربیان خودشناسی، اغلب موفقیت را به یک کار توصیف می‌کنند، که درست مانند هر کاری، گاهی با اشکالات، شکست‌ها، اشتباهات و موارد این‌چنینی روبرو می‌شود. امروز ما با ۱۰ شخص معروف (و شاید بتوان گفت فوق‌العاده معروف) روبرو می‌شویم، که بارها به آنها گفته بودند هرگز به مقصدشان نخواهند رسید. اشخاصی که قبل از رسیدن به مقصدشان در زندگی، شکست‌های بسیاری را تجربه کرده بودند. اما این اشخاص شخصیتی جهانی یافتند و امروز که به گذشته‌اشان نگاه می‌کنیم، درس صبر، پشتکار و شجاعت دنبال کردنِ رویاها را به ما می‌دهند.

پس بیایید به داستان آنها گوش کنیم:

فهرست مطالب

  • 1 ۱. جی. کی. رولینگ، نویسنده مجموعه رمان های هری پاتر
  • 2 ۲. والت دیزنی، بنیانگذار دیزنی
  • 3 ۳. آلبرت انیشتن، فیزیکدان و برنده جایزه نوبل
  • 4 ۴. استیون هاوکینگ، فیزیکدان نظری و کیهان‌شناس
  • 5 ۵. وینسنت ون گوگ، نقاش
  • 6 ۶. استیون اسپیلبرگ، فیلمساز
  • 7 ۷. کلنل ساندرز، بنیانگذار KFC
  • 8 ۸. گروه بیتلز، گروه پرآوازه موسیقی
  • 9 ۹. مایکل جردن، بسکتبالیست اسطوره ای
  • 10 ۱۰. توماس ادیسون، مخترع و مبدع
  • 11 نوبت شماست:
  • 12 مطالب مرتبط

۱. جی. کی. رولینگ، نویسنده مجموعه رمان های هری پاتر

01_J K Rowling

نویسنده‌ای که به معرفی نیاز ندارد و امروزه از ملکه‌ی انگلستان هم ثروتمندتر است. رولینگ در حالی اولین رمان هری پاتر را با ماشین تحریر می‌نوشت که به تازگی طلاق گرفته بود، آهی در بساط نداشت، و مجبور بود فرزندش را به تنهایی بزرگ کند؛ اما او در دل، رویای ستاره‌شدن داشت. دوازده ویراستار داستانِ او را رد کردند، تا اینکه یک ویراستار مهربان دست‌نوشته‌ی او را قبول کرد و البته به او توصیه کرد به دنبال کار دیگری باشد؛ چرا که کتاب‌های کودکان، چندان فروش خوبی ندارند. در مقایسه با رولینگ، رمان «کری» استفان کینگ، تقریباً سی بار رد شد. از زندگی جی. کی . رولینگ چه درسی می‌گیریم؟ برای رسیدن به رویاهایت بجنگ. یک زمانی، بالاخره به حقیقت می‌پیوندند.

۲. والت دیزنی، بنیانگذار دیزنی

02_Walt Disney

او در میان شکست‌خورده‌ها یک افسانه است. آن‌طور که شایعات می‌گویند، قبل از آنکه بتواند کسی را برای سرمایه‌گذاری روی پروژه‌ی «دنیای دیزنی» متقاعد کند، ۳۰۲ بار پیشنهادش رد شده بود. شاید باور نکنید که والت از کار قبلی‌اش، به علّتِ فقدان تخیل کافی اخراج شده بود! او اکنون و برای همیشه، یکی از بزرگترین هنرمندان جهان است و میراث گرانبهایش، نسل به نسل به آیندگان منتقل می‌شود. دیزنی یک رویا در سر داشت؛ رویایی که اکنون همه‌ی ما از آن لذت می‌بریم. همانطور که او، برای ما آرزو کرده بود.

۳. آلبرت انیشتن، فیزیکدان و برنده جایزه نوبل

03_Albert Enistien

تا چهار سالگی اصلاً صحبت نمی‌کرد و از آنجایی که تا هفت سالگی حتی یک کلمه هم نمی‌خواند، مشکوک به معلولیت ذهنی بود. خب بالاخره چه شد؟ او امروز دانشمندی است که جهان را برای ما تغییر داده. بعضی وقت‌ها لازم نیست که شما یک کودک نابغه باشید تا در بزرگسالی هم یک نابغه شوید. شاید نبوغ قبل از آنکه جهان را دربربگیرد، مدتی نیاز به آرامش دارد!

تبلیغات توسط خوشفکری

چگونه محصولات و خدمات کاربردی طراحی کنید، و بر اساس آن ها برندهای با ارزش و غیرقابل رقابت بسازید؟

در این دوره آموزشی شرکت کنید و از رقبایتان جلو بزنید

همین حالا شروع کنید

۴. استیون هاوکینگ، فیزیکدان نظری و کیهان‌شناس

04_Steven Hawking

بزرگترین موفقیت او چیست؟ زندگی! زندگی کردن برخلاف همه‌ی تناقض‌های موجود، هشدارها و پیش‌بینی‌های پزشکی، برخلاف طبیعت بدن انسان و برخلاف سرنوشت. قدرت اراده‌‌ی او برای زندگی و نفس‌کشیدن، و آن چیزی که امروز هست، این مرد را به نمادی تبدیل می‌کند برای بیان جمله‌ی: «هیچ چیز غیرممکن نیست.» یکی از بزرگترین دانشمندان همه اعصار. اگر هاوکینگ تسلیم می‌شد و به ارگانیسم خود اجازه می‌داد شکستش دهد، ما امروز در این مرتبه‌ی علمی نبودیم.

۵. وینسنت ون گوگ، نقاش

05_Vincent Van Gogh

در حالِ حاضر یکی از تقریباً هشتصد نقاشی او، ارزشی معادل ۳۵۰ میلیارد تومان دارد. متاسفانه این هنرمند بزرگ، فرصت این را نداشت که مزه‌ی موفقیت و شکوه را در مدت عمرش بچشد. زمانی که او هنوز زنده بود، تنها یک تابلو را به یک دوست فروخت. با بیماری، فقر، و انزوا دست‌وپنجه نرم کرد. البته از آنجایی که همه ما می‌خواهیم تا زمانی که می‌توانیم از موفقیت لذت ببریم، آن را به دست بیاوریم، ونگوگ نمونه‌ی چندان دلنشینی نیست، ولی او درس تسلیم‌ناپذیری به ما می‌دهد. وینسنت شاهکارهایش را امضا کرد و اتفاقاً همان نقاشی‌های امضا‌شده هستند که به گنج‌هایی جهانی بدل شدند.

۶. استیون اسپیلبرگ، فیلمساز

06_Steven Spielberg

فکر می‌کنید این کارگردان معروف شکستی رو متحمل نشده؟ او می‌خواست فیلم‌سازی را یاد بگیرد. بنابراین برای دانشگاه فیلم کالیفرنیای جنوبی درخواست فرستاد. و البته رد شد. دوبار! آیا این مسئله او را متوقف کرد؟ آیا او را مجبور کرد که تسلیم شود و به دنبال شغلی در رستوران مرغ سوخاری کنتاکی برود؟ هرگز. برای یک مدرسه فیلم‌سازی دیگر درخواست فرستاد و حالا شما می‌توانید موفقیتش را ببینید.

۷. کلنل ساندرز، بنیانگذار KFC

07_Colonel Sanders

صحبت از مرغ سوخاری کنتاکی شد… شما مرغ سوخاری دوست دارید. نه؟ او هم همینطور. در شصت‌و‌پنج سالگی، بعد از اینکه (بنابر قانون کشورش) یک چک صد دلاری تحت عنوان حمایت اجتماعی به او دادند، آقای ساندرز فکر کرد باید به جهان نشان دهد که او صدقه‌بگیر نیست. او می‌توانست راه دیگری را انتخاب کند اما تصمیم گرفت برای ایده‌اش بجنگد. ایده‌ی جدیدی برای پخت مرغ. گروه هدفش چه کسانی بودند؟ رستوران‌هایی که مرغ او را درست کنند، مشتری جذب کنند، بفروشند و درصدی هم به او بدهند. تعداد دفعات ردشدن؟ بیش از هزار بار در همه‌ی کشور! تنها یک بار، یک فرصت یافت. و همه‌ی آنچه بعد از آن اتفاق افتاد، ببشتر شبیه به افسانه بود.

۸. گروه بیتلز، گروه پرآوازه موسیقی

08_Beatles

نامه‌ی ردی که آنها از یک تهیه‌کننده دریافت کردند، به اندازه‌ی خود گروه معروف شد. در آن نامه، چیزی شبیه به این نوشته شده بود: «بیتلز، آینده‌ای در دنیای موسیقی ندارد.» اوممم… اما حالا میشه گفت آنها به نوعی دنیای موسیقی را دوباره پایه‌گذاری کردند. بیتلز، میلیون‌ها نفر را با ضرب‌آهنگ، کاریزما و ترانه‌هایشان که خون را در وجود طرفدارانشان به قلیان در می‌آوردند، هیپنوتیزم کردند.

۹. مایکل جردن، بسکتبالیست اسطوره ای

09_Michael Jordan

درس مایکل به ما، ساده و زیباست. تو تیمِ بسکتبالِ دبیرستان قبولت نکردن؟ مشکلی نیست. بهترین و معروف‌ترین بازیکن بسکتبال همه‌ی اعصار شو. آسونِ. اینطور نیست؟

۱۰. توماس ادیسون، مخترع و مبدع

10_Thomas Edison

اگر ادیسون در یکی از ۹۹۹۹ بار تلاشش برای ساخت لامپ تسلیم میشد، امروز زندگی ما چگونه بود؟ شاید تیره‌تر! اما این مخترع بزرگ دنیای ما نایستاد، نامید نشد، کارش را ترک نکرد. او مطمئناً به این لیست تعلق دارد، چرا که یکی از آن افراد ثابت‌قدمی است که ثابت می‌کنند موفقیت تنها یک فرآیند و یا نردبانی برای بالارفتن نیست، بلکه چیزی است که با صبر و پشتکار به دست می‌آید.

این نوشته ترجمه ای آزاد است از این مطلب

نوبت شماست:

الگوی شما در زندگی کیست؟ داستان زندگی کدامیک از این افراد موفق بر روی شما بیشترین تاثیر را گذاشته است؟



منبع: خوش فکری

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

راز موفقیت چیست؟ سوالی که به یکی از مهم ترین دغدغه های ما انسان ها تبدیل شده است. می دانیم که رسیدن به موفقیت قوانین خاص خودش را دارد. اما بیشتر ما به دنبال یک فرمول سری و منحصر به فرد برای رسیدن به موفقیت می گردیم. اگر یک فرمول ساده و سریع نیاز دارید، این فرمول را به خاطر داشته باشید:شکست هایتان را دو برابر کنید. ما معمولا به شکست به عنوان نقطه مقابل موفقیت نگاه می کنیم، اما رمز موفقیت در همین شکست ها نهفته است. از شکست هایتان یاد بگیرید و آنقدر این کار را ادامه بدهید تا جایی که موفقیت را پیدا کنید. اما چه رازهای نگفته ای برای موفقیت باقی مانده است؟

در زندگی شلوغ امروزی، همه ی ما لحظاتی را داشته ایم که با خودمان فکر کردیم که می خواهیم به کجا برسیم. آیا زندگی که الان داریم همان چیزی است که همیشه می خواستیم؟ می توانیم بگوییم که زندگی موفقی داریم یا برای رسیدن به آن در حال قدم برداشتن هستیم؟ برداشت ما از موفقیت چیست؟ یک شغل پردرآمد، یک ازدواج خوب و یا هر چیز دیگری؟ اگر کمی بیشتر فکر کنیم، یک شغل پردرآمد بیشتر اوقات با استرس بالا، مسئولیت های سنگین، کار کردن تا دیروقت و نداشتن وقت برای خود و خانواده همراه است. آیا با این وجود می شود داشتن شغلی پردرآمد را رسیدن به موفقیت دانست؟ یک ازدواج خوب هم لحظات سخت خودش را دارد. لحظاتی که باید با واقعیت های ازدواج و زندگی با فرد دیگر و روی بد قضایا کنار بیاییم. آیا در این لحظه از زندگی، می توانید خودتان را فرد موفقی بنامید؟

راز موفقیت چیست؟

رسیدن به موفقیت در وهله ی اول بستگی به این دارد که برداشت ما از موفقیت چه باشد. در واقع داشتن شغلی پردرآمد و یا به دست آوردن عشق زندگی مان، برای رسیدن به موفقیت کافی نیست. موفقیت از نظر هر کسی می تواند تعریف متفاوتی داشته باشد. اما اگر تعریفی کلی بخواهید، موفقیت را می شود رسیدن به صلح درونی و آرامش ذهنی و داشتن یک زندگی پر معنا دانست. دلیل اینکه بسیاری از افراد از زندگی خود لذت نمی برند و احساس شادی نمی کنند، عدم وجود هدفی در زندگی شان است. بعد از اتمام دوره ی ۱۲ ساله ی تحصیل، ما تلاش می کنیم تا در دانشگاه خوبی قبول بشویم، بعد به دنبال یافتن کار خوب هستیم، بعد سعی می کنیم خودمان را با انتظارات کار تطبیق بدهیم، پس از آن هم به دنبال راهی هستیم تا بتوانیم بین زندگی شخصی و حرفه ای مان تعادل برقرار کنیم و درنهایت با افکاری درگیر می شویم که وادارمان می کنند از خود بپرسیم آیا زندگی موفقی داریم یا نه؟ بنابراین مهم ترین رمز موفقیت را می توان شناخت و درک درست نسبت به مفهوم موفقیت دانست.

برای به دست آوردن زندگی نکنید

چرا این عنوان را انتخاب کردم؟ بسیاری از افراد راز موفقیت را در پیدا کردن شغلی با درآمد بالا می دانند. اگر از این افراد بپرسی راز موفقیت چیست؟ بدون شک اولین پاسخی که به تو می دهند داشتن پول و ثروت بیشتر است. اما چیزی که اکثر ما فراموش کرده ایم این است که داشتن یک شغل برای این است که بتوانیم زندگی راحت تری داشته باشیم. نه برای اینکه فراموش کنیم چگونه زندگی کنیم. فایده ی کسب درآمد بالا چیست اگر نتوانید فرصتی را برای وقت گذرانی با عزیزانتان پیدا کنید؟ در نهایت شما برای آسایش و راحتی خودتان و عزیزانتان می خواهید درآمد داشته باشید، پس نگذارید که زندگی تان وقف به دست آوردن بشود. بلکه به دست بیاورید تا زندگی کنید.

شاید این مطلب برای شما مفید باشد!  10 کار متفاوت افراد با اعتماد به نفس را یاد بگیرید

صلح درونی و رضایت

عامل دیگری که به کمک آن می توانید بفهمید تا چه اندازه در زندگی تان موفق هستید، این است که متوجه بشوید چه میزان از زندگی تان رضایت دارید. زمان هایی که احساس سردرگمی و غم می کنیم، نگاه کردن به عزیزانمان می تواند حال ما را خوب کند. چرا که به یادمان می آورند زندگی چقدر می تواند زیبا باشد. به همین دلیل انتخاب یک شریک زندگی مناسب، شخصی که همیشه حامی تان باشد اهمیت زیادی دارد. من به شما قول می دهم که اگر کار پردرآمدی نداشته باشید اما خانواده و دوستان مهم و بسیار عزیزی در زندگی تان داشته باشید، بیش از هر زمان دیگر احساس خوشبختی، شادی و موفقیت را تجربه خواهید کرد. در نهایت پاسخ به سوال راز موفقیت چیست برایتان بسیار ساده خواهد شد: عشق.

رمز موفقیت در داشتن حال خوب است. در حس رضایت و شادی است. در زندگی کردن تک تک لحظه ها و در حضور بودن است. لذت بردن راز موفقیت است. فارغ از اینکه چه شرایطی دارید، در کجای مسیر اهدافتان قرار گرفتید و چه مقدار ثروت دارید، اگر عشق به زندگی و لذت بردن از تک تک لحظه های آن را یاد بگیرید، بدون شک موفق ترین انسان روی زمین خواهید بود. رمز موفقیت در زندگی برای افراد مختلف متفاوت است، اما در نهایت لذت بردن از مسیر است که حس موفقیت را در شما ایجاد می کند، نه رسیدن به مقصد.




منبع: self made

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

مطالعات نشان می دهد که موفقیت و توسعه کشورها به وجود افراد موفق در آن کشورها بستگی دارد.

اگر زندگی را به مسابقه ای تشبیه کنیم، می توان افراد بشر را که در این مسابقه شرکت دارند به سه گروه تقسیم کرد:

اکثریت در گروه اول یعنی تماشاچیان هستند که تنها نظاره کنندگان حوادثند و از بیم ضربه های احتمالی خود را کنار می کشند. بیشتر این تماشاچیان از موفقیت بیم دارند، زیرا مطمئنند که اگر موفق شوند، بار وظایفی بر دوش آنان گذاشته می شود. آنان از این که از عهده وظایفی که بر دوششان گذاشته می شود برنیایند می ترسند.

گروه دوم بازندگان این مسابقه اند. در این گروه تنها انسان های فقیر قرار ندارند. بلکه کسانی که از رفاه اجتماعی نسبی برخوردارند هم می توانند از بازندگان محسوب شوند. زیرا به گذراندن روزمره زندگی و خانه و درآمد متوسط قانعند. آنان اهداف بلند ندارند و اگر هم داشته باشند به آن نمی رسند.

گروه سوم را برندگان و افراد موفق تشکیل می دهند. این افراد که تعدادشان هم نسبتاً کم است، آنچه را که در زندگی اراده کنند به دست می آورند. این گروه هدف های مهمی برای خود تعیین کرده و به آن هدف ها می رسند.

تعاریف زیادی برای موفقیت وجود دارد. یک تعریف "بالفعل کردن استعدادهای نهانی است". تعریف دیگر "دست یابی به هدفی است که در نظر انسان می باشد و با رسیدن به آن هدف برای خود موقعیت و اعتباری کسب می کند".

پس، فرد موفق کسی است که به آرزوهایش می رسد و احساس رضایت خاطر می کند که این امر، خود حاصل تلاش و کوشش مداوم در زندگی است.

با توجه به این که موفقیت، حوزه گسترده ای دارد می توان آن را از دو بعد بررسی کرد:

یکی بعد فردی است که در آن موفقیت به تلاش و کوشش خود فرد بر می گردد. مثل موفقیت یک دانش آموز در مسابقه علمی.

بعد دیگر که کمی هم پیچیده تر است موفقیت سازمانی است. عامل این نوع موفقیت تنها تلاش خود فرد نیست، بلکه اطرافیان و همکاران هم در موفقیت سهیمند و موفقیت تنها به خود فرد برنمی گردد بلکه متوجه همکاران یا سازمان او نیز می شود. مثل انتخاب شدن یک شرکت در زمره شرکت های برتر.

اگر رسیدن به هدف یکی از معیارهای اصلی موفقیت باشد، می خواهیم بدانیم که هدف چیست و چگونه باید در زندگی برای خود هدف تعیین کنیم.

هدف، همان نقطه و موقعیتی است که می خواهیم به آن برسیم. کسی که هدف روشنی در زندگی دارد، پس از رسیدن به کامیابی، احساس خوشبختی و آرامش می کند. پس، پیش شرط هر اقدامی تشخیص هدف و آگاهی از آن است. پس از تعیین هدف نیز طراحی یا برنامه ریزی برای رسیدن به آن لازم است. برنامه ریزی به این معنی است که راه ها و روش های ممکن را برای رسیدن به اهداف مشخص کرده و بدانید که در این راه به چه ابزار یا امکاناتی نیاز دارید.

الگو برداری از افراد موفق: شما هم می توانید با پیروی از الگوها و روش های افراد موفقی که در اطرافتان هستند، برای موفقیت خودتان برنامه ریزی کنید.

تعیین اهداف بزرگ: شما باید بدانید که می خواهید چه کسی باشید و چه کاری بکنید. اگر باور داشته باشید که به هر چیزی که اراده کنید، می رسید، برای خود اهداف بزرگی انتخاب خواهید کرد.

به نظر متخصصان برنامه ریزی، اهداف بلندمدت و مهم را باید به اهداف کوتاه مدت و ریز تقسیم کرد تا به راحتی بتوان به آنها دست یافت.

پرورش خلاقیت: یکی از توانایی هایی که به ما در راه رسیدن به اهدافمان شتاب بیشتری می دهد خلاقیت است. افراد خلاق، به مسایل ساده نیز با دید انتقادی نگاه می کنند و به دنبال راه های تازه ای برای به انجام رسانیدن کارها هستند.

حداکثر استفاده از زمان: موفقیت هر کسی در تحقق اهداف و آرزوهایش، تا حدود زیادی به استفاده مؤثر از وقت بستگی دارد. پس، با کنترل وقت خویش می توان رسیدن به اهداف را سرعت بخشید.

اشتیاق: اشتیاق شرط لازم برای موفقیت است. چون هدف آن قدر مهم می شود که فرد حاضر است برای آن هر کوششی بکند. اشتیاق برای به انجام رساندن، نقطه ای است که باید صاحب رؤیا از آن شروع کند. اگر کاری که می خواهید بکنید درست باشد و به آن باور داشته باشید درنگ نکنید.

پشتکار: برای موفقیت باید همه نیروهای خود را صرف اهدافمان کنیم. چنانچه ادیسون گفته است: "90 درصد نبوغ ناشی از داشتن پشتکار در کار است".

اعتماد به نفس: خود باوری مثبت، نیروی سازنده ای است که موجب شکوفایی و پیشروی انسان در مسیر اهدافش می شود. شما با فهرست کردن توانایی ها و مهارت های خود می توانید اعتماد به نفس لازم را کسب کرده و آن را پرورش دهید. افراد موفق از شکست نمی ترسند.

نهایت استفاده از هوش و استعداد: به کار گیری درست هوش و استعداد راه موفقیت را برایمان هموار خواهد کرد. حتی فقدان استعداد نیز با مقاومت، سخت کوشی، نظم، دقت و صبر جبران می شود.

استفاده از فرصت ها: موفقیت می تواند حاصل از استفاده از فرصت ها باشد نه شانس. چنانچه بزرگمهر حکیم گفته: "کوشش قضا را سبب می شود".

خواستن، رمز موفقیت: خواستن واقعی آن است که به تصمیم قطعی منجر شود و تصمیم قطعی آن است که به عمل بینجامد و تنها عمل صحیح است که ما را به نتیجه و هدفمان می رساند.

راضی نبودن به وضع موجود: زندگی افراد موفق نشان می دهد که نارضایتی آنان از وضع موجود، باعث حرکت و گام برداشتن آنان به سوی موفقیت شده است.

برگرفته از فصل نخست کتاب کارآفرینی تالیف دکتر محمود احمدپور داریانی و محمود عزیزی




منبع: صفر بیست

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

در این مطلب آسمونی قصد داریم ویژگی های یک تجارت خوب که هم در آغازو هم درحین فعالیت اصولی است را برایتان بیان کنیم زیرا تمامی شرکتها و تجارتها به نحوی شروع به فعالیت می کنند اما چه عامل یا عواملی وجود دارد که تضمین کننده شروع و بقایی سالم است ؟

عامل موفقیت بستگی به عوامل زیادی دارد که ما به ۱۰ مورد از مهمترین آنها اشاره خواهیم کرد.

با پیروی از این اصول سعی کنید میزان موفقیت خود را چند برابر نماید.

 ۱۰ ویژگی کلیدی و قابل اجرا که خیلی ساده و راحت قابل انجام هستند را برایتان بیان کنیم تا بنای فعالیت خود، که همان شروع تجارت است را قوت بخشیده و بهتر بتوانید در بازار رقابت از رقبا به طرز سالم پیشی بگیرید، و یکه تاز بازار رقابت سالم باشید.

۱- آن چیزی را که به آن علاقه دارید انجام دهید .

شما برای شروع و ادامه یک تجارت تمام وقت و انرژی خود را صرف آن رشته می کنید، بنابراین شما باید کاری را شروع کنید که واقعا” به آن علاقه مندید زیرا اگربه کاری که هیچ علاقه ای به آن ندارید دست بزنید، بعداز مدتی از آن خسته خواهید شد و دست از کار خواهید کشید .
بنابراین آن مدتی نیز که صرف آن تجارت یا کار کرده اید، به هدرخواهید داد . اما اگر کاری را که به آن علاقه دارید آغاز کنید اگر در آن کار نیزهرچقدر جلو تر روید با انگیزه تر خواهید شد و پیشرفت های زیادی خواهید کرد . 
پس آن کار را که واقعا” از ته دل می خواهید، انجام دهید . تا به پیشرفت های مالی و موقعیتی برسید .

2- وقتی که کارمندید، شروع به تجارت کنید .

البته این به این معنی نیست که شما برای تجارت باید استخدام باشید . و اگر استخدام نباشید نمی توانید شروع به تجارت کنید . این بدین معنی است که برای شروع تجارت باید یک تکیه گاه مالی داشته باشید و بعداز آن اقدام کنید . این طور نباشد که اصلا” پول نداشته باشید . و در این حین به یک کار تجاری خیلی بزرگ اقدام نمایید . پس حتما” برای شروع یک تجارت که منجر به موفقیت شود شما نیازمند یک پشتوانه مالی هستید تا شما را در آغاز ودر طول مدت تجارت ساپورت و حمایت نماید .

3- تنهایی انجام ندهید .

شما حتما” به یک حمایت کننده که ممکن است یک فرد یا یک تیم یا یک گروه باشد نیاز خواهید داشت . البته فقط در آغاز نیست بلکه در طول مدت تجارت نیز نیازمند خواهید بود اما برای شروع بیشتر نیازمندید یک دوست صمیمی یا یکی از اعضای فامیل یا خانواده که بتوان به راحتی و بدون دغدغه در مورد امور تجارت با او صحبت کرد و او هم با دلسوزی به حرفهای شما گوش کند و شما را آرام نماید خیلی بهتر می تواند در رفع استرسها و فشارهای آغازین تجارت موفق موثر واقع شود . پس یک دوست صمیمی و واقعی را هیچ وقت از دست ندهید . اگر هم ممکن باشد او را به استخدام شرکت خود در آورید .

4- مشتریاتنتان را قبلا” پیدا کنید .

قبل از اینکه تجارتتان را آغاز کنید حتما” مشتریان را پیدا کنید . این طور نباشد که با خود فکر کنید که اول باید شرکت را تاسیس کنیم و فعالیت آن را شروع کنیم ، . بعد اقدام به جذب مشتری کنیم بلکه باید سعی شود مشتری را در هر حالت جذب کرد حتی اگر قبل از تاسیس باشد . زیرا که سیستم تجارت شما وابستگی تام و تمام به مشتری دارد و خواهد داشت . پس جزء جدا نشدنی تجارت خود (مشتری) را از دست ندهید آگهی های متفاوت و متنوع به شبکه های مختلف مثل اینترنت بدهید.

همیشه انتظار نداشته باشید که به این زودی مشتری یا بی خواهید کرد ، شاید گاها” خیلی زمان بر باشد .

Success in Business1 اصول موفقیت در تجارت

5- طرح تجاری برای خود بنویسید.

طرح تجاری باعث خواهد شد که شما تمامی مراحل تجاری خود را روی کاغذ بیاورید و از دوباره کاری ها و هدر دادن وقت و زمان خود جلوگیری خواهید کرد. 
اولین فایده یک طرح تجاری این است که شما را به یک تجارتی که به موفقیت ختم می شود رهنمود می سازد .

6- تحقیق کنید .

شما برای شروع یک تجارت از هر کس که می تواند شما را یاری کند پرس و جو کنید تا یک تجارت موفق را بنا نهید . و قدم در بازار تجارت بگذارید اما این فقط شروع کار است و نقش تحقیق گر را به شما می دهد . در حالیکه شما باید در صنعت و حرفه ای که می خواهید به آن پا گذارید باید حرفه ای و کارشناس باشید به همین دلیل خود را در حرفه ای که می خواهید شروع کنید، حرفه ای کنید .

مثلا” با عضو شدن در انجمنهای تخصصی رشته خود یا عضویت در ماهنامه ها و سایتهای مرتبط .

7- از افراد حرفه ای کمک بگیرید .

اگر شما یک شرکت تجاری کوچک را مدیریت می کنید و در آن موفق هستید به شما تبریک می گوییم اما حتما” به یاد داشته باشید که نباید فکر کنید چون یک شرکت کوچک را می توانید به طور فردی و تنها مدیریت کنید پس حتما” یک شرکت بزرگ را نیز به تنهایی می توانید مدیریت کنید .

شما در یک شرکت بزرگ ،افراد متخصصص و حرفه ای، مثلا” یک حسابدار ، بایگان ، وکیل ، و…. نیاز دارید . که یک سری حرفه های تخصصی هستند و شاید شما در این حرفه ها مهارت و تخصص لازم را ندارید پس هیچوقت سعی نکنید که به تنهایی همه این کارها را انجام دهید . زیرا هم زمان بر است و هم ممکن است کیفیت لازم را نداشته باشد .

پس حتما” از سایر افراد متخصص و مجرب استفاده کنید تا در مدیریت شرکتهای بزرگ نیز موفق تر عمل کنید .

Success in Business اصول موفقیت در تجارت

8- پول پس انداز کنید .

برای شروع یک تجارت که منجر به موفقیت شود ، شما باید پول پس اندازداشته باشید . نکته مهمتر اینکه شما برای شروع یک تجارت باید قبل از شروع، پول کافی داشته باشید، نه اینکه تجارت را شروع کنید و بعد به بانک در خواست وام دهید . 
پس سعی کنید پول مورد نیاز خود را اول تهیه کنید و بعد ا” به شروع اقدام کنید، تا در وسط فعالیت تجارت یا حتی در ابتدای آن دچار ضعف و شکست نشوید . 
این نکته خیلی مهم است . دلیل اکثرافراد ی که شروع به تجارت می کنند اما بعد از مدتی شکست می خورند نیز همین مورد است .

9- حرفه ای عمل کنید .

تمام افرادی که می خواهند از شما خرید کنند یا اینکه وارد تجارت با شما شوند یا حتی سهام شرکت شما را بخرند، دوست دارند شما را به عنوان یک شرکت حرفه ای پندارند . 
به عنوان مثال یک خط تلفن مجزای تجاری یا یک E-mail تجاری یا یک شماره فکس تجاری و….داشته باشید.
اینها به تجارت شما رسمیت و اعتبار می بخشند.

10- کارهای خود را از همان ابتدا قانونی آغاز کنید .

همواره سعی کنید کارهای خود را قانونی انجام دهید . به عنوان مثال حتما” پروانه و مجوز شروع را بگیرید یا خود را به اداره مالیات و ارگانهای مربوط از قبل معرفی کنید اینها باعث می شود که هم وجهه شما در پیش ادارات مربوطه بالا رود و هم باعث می شود که دیگر شما مجبور نباشید که در وسط تجارت فعالیتتان را متوقف کنید و دوباره به همان نقطه اول شروع برگردید وکارهایی که باید در ابتدا انجام می دادید در وسط فعالیت خود، انجام دهید.

● نتیجه گیری :

اصولی که در بالا با عنوان” نکته هایی عملی و کاربردی برای مدیریت شروع یک تجارت موفق” اشاره شد نتیجه تحقیقاتی بوده است که از تجارب شرکتهای موفقی که با پیروی از این اصول امروزه به عنوان چند شرکت برتر از آنها یاد می شود می باشد.
پس با پیروی و الگو برداری از این اصول، موفقیت خود را درشروع کار تجارت تضمین نمائید.




منبع: آسمونی

  • مهدی وفایی