راهی برای رسیدن به موفقیت فردی

با ما در مسیر موفقیت حرکت کنید

راهی برای رسیدن به موفقیت فردی

با ما در مسیر موفقیت حرکت کنید

بایگانی

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «موفقیت در تجارت» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

راهکارهای رسیدن به موفقیت شخصی

همه ما می خواهیم در زندگی موفق شویم، حالا فرقی ندارد که این موفقیت در زمینه عملکرد ورزشی، کسب و کار و یا هر موضوع دیگری باشد. بسیاری از ما همیشه به این مسیر بی پایان می اندیشیم. ولی تعدادی از افراد تلاش لازم را برای به دست آوردن موفقیت انجام نمی دهند. اغلب اوقات ما خودمان مانع پیشرفتمان می شویم. دلیل این اتفاق هم این است که ما راهکارها و نکاتی که برای موفقیت شخصی لازم است را نمی دانیم.

دوستان عزیز سایت آگاه باشیم به همین منظور در اینجا ما یک روش ۷ مرحله ای را که «آنتونی رابینز» بیان کرده است، مطرح کرده ایم.

۱ – همیشه از قدرت شخصی استفاده کنید

منظور از قدرت شخصی چیست؟ قدرت شخصی توانایی لازم برای انجام کارهاست. قدرت شخصی باعث موفقیت شخصی می شود. اما چه مسائلی مانع انجام کارها می شود؟ پاسخ روشن است؛ ترس!
بزرگترین ترس، ترس از شکست است. بنابراین آنچه ما باید دائما با خود تکرار کنیم این است که هیچ شکستی وجود ندارد، فقط هر کار ما یک سری پیامد و نتیجه دارد. شما هرگز در زندگی شکست نخورده اید و همیشه نوعی موفقیت شخصی داشته اید. شما موفق به کسب نتایج مختلفی می شوید. نکته کلیدی چگونگی استفاده از این نتایج است.

در مورد آن فکر کنید. چند نفر از ما همیشه اهدافمان را محقق می کنیم؟ من فکر می کنم تعداد کمی از افراد این کار را انجام می دهند. اما چند نفر از ما به درستی از نتایج و پیامدها استفاده می کنیم؟ تقریبا همه ما! سخنرانان معروف مانند زیگ زیگلار، جیم ران، آنتونی رابینز و بسیاری دیگر این نکته را مطرح می کنند که اتفاقاتی که رخ می دهند بستگی به تلاش شما دارد.

چند نفر از ما هنگام شکست احساس خوبی داریم؟ چند نفر از ما نسبت به یادگیری احساسی مثبت داریم؟ بنابراین تنها راه به دست آوردن موفقیت شخصی این است که ما بدانیم هیچ شکستی وجود ندارد. شما همیشه می توانید از طریق یادگیری و تجربیات خود پیشرفت کنید. چیزی که همیشه سعی کرده ام به دانش آموزان خودم یاد بدهم این است که همیشه باید برای یادگیری مطالب جدید تلاش کنند.

موفقیت شخصی

۲ – برای برخورداری از موفقیت شخصی مسئولیت کارهای خود را بپذیرید

آیا همه ما این کار را می کنیم؟ اعتقاد و باور رایجی که در بین اکثر افراد مشترک است و من با آن به شدت موافق هستم، این است که تمام اتفاقاتی که در طول عمر برای ما رخ می دهد نتیجه کارهای ذهنی و فیزیکی خودمان است. هر چیزی که شما به آن فکر کنید، همان برای شما رخ می دهد. این باور، قانون جذب نام دارد.

شاید شما به این مطلب اعتقاد نداشته باشید. در واقع قبول این موضوع در ابتدا بسیار دشوار است. اما اجازه دهید توضیحات بیشتری درباره این موضوع بیان کنم. اگر شما مسئولیت پذیر نیستید، پس چه کسی قدرت تغییر زندگی شما را دارد؟

وقتی متوجه شدید که در یک دنیای مسالمت آمیز مشکلی دارید، قدرت تغییر آن را دارید! این سیستم اعتقادی به شما نمی گوید که همه چیز تقصیر شماست، اما به شما توانایی می دهد که باور کنید که می توانید شرایط زندگی خود را به هر شرایط دلخواهی تغییر دهید. همچنین این باور شما را در ریل موفقیت شخصی قرار می دهد.

۳ – برای موفقیت شخصی همیشه خود را به چالش بکشید

اگر می خواهید به عنوان یک انسان موفق رشد کنید، ضروری است که خود را به طور ثابت به چالش بکشید. خودتان را در موقعیت هایی قرار دهید که باعث ناراحتی شما می شود. هنگامی که شما خود را در موقعیت های مختلف قرار می دهید متوجه می شوید که می توانید کارهای متفاوتی انجام دهید. انسان ها وقتی می توانند خود را در شرایط مختلف قرار بدهند، می توانند کارهای شگفت انگیزی انجام دهند، آن ها می توانند کاری را انجام دهند که هرگز امکان پذیر نبوده است.

اجازه بدهید از شما بپرسم، چند بار تا به حال مجبور به انجام کاری شده اید؟ بعضی از ما در فشار زیاد بهتر کار می کنیم. با به چالش کشیدن خود، ما بیشتر رشد می کنیم. نکته ای که بسیار طلایی است این است که آن چیزی که باعث عدم پیشرفت مان می شود، افکارمان است نه توانایی هایمان! درک این نکته برای موفقیت شخصی ضروری است.

نکات اساسی برای به چالش کشیدن خود

کاری را که به نظر می رسد فراتر از توانایی فعلی شماست، انجام دهید.

طوری رفتار کنید تا دیگران بتوانند به شما اعتماد کنند.

مانند کسی رفتار کنید که آماده انجام کارهای فراتر از توانایی خودش می باشد.

برای کار خود برنامه ریزی کنید و قدم به قدم پیش بروید. ذهن شما هنگامی که از انجام کاری آگاه باشد آن را راحت تر انجام می دهد و به شما القا می کند که موفق خواهید شد.

۴ – به توانایی های خود ایمان داشته باشید و زیاد به جزییات توجه نکنید

هنگامی که به خود ایمان داشته باشید، تمام کارها را می توانید به نحو احسن انجام دهید و موفقیت شخصی کسب کنید. حالا این که چگونه می توانیم درک درستی از خود به دست بیاوریم و به خود ایمان داشته باشیم، مسئله است و ما را به چالش می کشاند. گاهی اوقات بعضی موضوعات ما را در انجام برخی کارها محدود می کند. نکته دیگری که وجود دارد این است که توجه به جزییات مانع فعالیت درست ما می شود.

«آنتونی رابینز» در کتاب خود درباره این موضوع می گوید: «شما برای انتخاب میوه مورد علاقه خود لازم نیست تمام اطلاعات درباره آن میوه را بدانید. شما فقط باید میوه را انتخاب کنید و تغذیه ای را که لازم دارید دریافت کنید!»

چیزی که می خواهیم به آن توجه کنید این است که شما باید تمام تلاش خود را بکنید ولی به هیچ عنوان نباید درگیر جزییات شوید. به نظر من، یادگیری تجربی بسیار مفیدتر از مطالعه کتاب ها و سخنرانی هاست. این را براساس تجارب شخصی ام بیان می کنم. هنگامی که کار حرفه ای خود را آغاز کردم، مسئول تدریس به دانش آموزانی بد و زیر ۱۴ سال شدم و به من گفته شد که مطالبی را به آنان بیاموزم که قبل از آن فقط به صورت تئوری آن را مطالعه کرده بودم. الان به شما می گویم که تجربه ای که که من در کار عملی ام به دست آوردم، بسیار بیشتر از تجارب سال ها تحصیلم بوده است. سعی کردم که همیشه رو به جلو حرکت کنم و به سمت موفقیت شخصی حرکت کنم. همیشه تمام تلاشم را برای بهتر شدن انجام داده ام.

موفقیت شخصی

۵ – همیشه در اعمال خود یکپارچگی داشته باشید

یکپارچگی به این معنی است که ما مطابق با عقاید خود عمل کنیم. تا زمانی که مطمئن باشید عقایدتان درست است و تا وقتی که اعمالتان با آن ها تطابق داشته باشد، می توانید اطمینان حاصل کنید که به اهدافتان دست پیدا می کنید و موفقیت های فراوانی در زندگی تان خواهید داشت.

کسی که در فعالیت هایش یکپارچگی داشته باشد به عنوان یک مرجع برای دیگران محسوب می شود. فقط برای یک لحظه فکر کنید اگر کسی یکپارچگی نداشته باشد، یعنی اعمالش با اعتقاداتش یکسو نباشد، می تواند برای دیگران به عنوان یک الگو باشد؟ آیا شما به توصیه ها و پیشنهادات این فرد گوش می دهید؟ آیا این فرد در مسیر موفقیت شخصی است؟

۶ – برای موفقیت شخصی حتما با دیگران ارتباط برقرار کنید تا بتوانید بازخورد مناسب دریافت کنید

اگر نتیجه ای را که می خواهید به دست نیاوردید، حتی اگر با تمام قوا برای به دست آوردن آن تلاش کرده اید، چه کاری باید انجام دهید؟ باید تغییر دهید! به خاطر داشته باشید که افراد به وسیله انگیزه ها و محرک هاست که فعالیت می کنند.
اگر نمی توانید ارتباط برقرار کنید به این معنی نیست که طرف مقابل شما آدم اشتباهی است، چرا که ممکن است، سخنان و یا رفتار شما اشتباه باشد. پس باید چه کاری انجام دهید؟ رویکرد خود را تغییر دهید، از کلمات مختلف استفاده کنید، متن خود را تنظیم کنید، زبان بدن خود را تغییر دهید. حتما به این نکته توجه کنید که ارتباطات وسیله ای برای کسب نتایج و رسیدن به موفقیت شخصی است.

۷ – نسبت به انجام کارهای خود تعهد داشته باشید و هر کاری که می توانید را انجام دهید

در انجام کارهایتان به هیچ عنوان به دیگران آسیب نرسانید. این مورد آخر بسیار مهم تر از موارد دیگر است. اگر آرزوی موفقیت دارید، باید تمام تلاش خود را بکنید و هر کاری که از دست تان بر می آید انجام دهید. کلید موفقیت شخصی در زندگی، همین تلاش کردن است.

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

صفات افراد کارآفرین موفق:
افراد کار آفرین دارای ویژگی هایی هستند که آنها را از افراد عادی برجسته می نماید این خصوصیات است که سبب می شود آنها دید متفاوتی داشته باشند و با وجود همه ریسک ها و تردید ها حرکت کنند و گاه موفقیت های بزرگ که قبلا دست نیافتنی به نظر می رسید را لمس کنند. در این مقاله می خواهیم برخی از این صفات و البته مهمترین آنها را که بین کارافرینان موفق مشترک است را بیان کنیم. تا اگر شما هم به کارآفرینی علاقه مند هستید سعی کنید این صفات را در خود تقویت کنید.

 


صبر

کار آفرینی یعنی برای خود کار کردن و این بدان معناست که باید از خود مایه بگذارید و قدم در راه کسب تجربه بگذارید و احتمالاً اشتباهات و بدفهمی های زیادی درباره بازار و کار جدید  گریبان گیر شما خواهد شد که فقط با تجربه می توان بسیاری از آنها را دریافت. یعنی در ابتدای کار باید با هزینه کمتر و ریسک کمتر و البته درآمد کمتر و گاه از صفر شروع کرد یکی از ویژگی های یک کسب و کار جدید بازدهی دیر هنگام آنست پس نمی توانید بدون صبر و تحمل یک کار آفرین موفق باشید. باید زیاد زحمت بکشید و در عین حال بی پولی را تحمل کنید آنقدر صبور باشید تا از سختی ها بگذرید و با تجربه بیشتر بتوانید لذت رونق کسب و کار خود را بچشید.

یک اصل درباره کسب ثروت وجود دارد وقتی در کار خود مداومت می کنید و با تلاش و صبر ادامه می دهید به مرحله ای  می رسید که درهای نعمت و ثروت را به روی خود خواهید گشود آنگاه  آنقدر پول بدست خواهید آورد که در گذشته خواب آنرا هم نمی دید. ولی اکثر افراد آنقدر صبر نمی کنند تا این مرحله را لمس کنند و از آن لذت ببرند. شاید فقط تا دو قدمی این در رفته اند و آنرا باز نکرده اند چون فکر می کرده اند لابد اینهم مانند درهای دیگر است فراموش نکنید تا در را باز نکنید نمی دانید پشت آن چیست! هر مانع یکی از این در هاست پس باید صبور باشید.

 

خوش بینی
خوب این بدیهی است که وقتی سخن از احتمالات و خطر کردن پیش می آید با بدبینی نمی توان کاری از پیش برد. فرد کار آفرین می خواهد خطر کند قرار است سختی ها را پشت سر بگذارد سال ها زحمت بکشد سرمایه خود را به خطر بیندازد از فرصت های کوچکتر چشم پوشی کند از عمر خودش مایه بگذارد تا طعم خوش موفقیت را بچشد ولی در ابتدای راه و در کل این مسیر همیشه می تواند از آن کار دست بکشد حال با این توضیحات به نظر شما آیا با بدون خوش بینی می توان موفق بود فراموش نکنید افراد موفق و ثروتمند باهوش ترین افراد جامعه نیستند کاری را که آنها انجام داده اند بسیاری از افراد هم می توانسته اند انجام دهند ولی شاید بدبینی آنها مانع از حرکت آنها شده باشد.

خوش بینی به ما کمک می کند در میان سختی ها و مشکلات با امید و اطمینان به جلو پیش برویم چون اگر خوش بین باشیم با سعی و تلاش همیشه راهی پیدا خواهیم کرد.

 

جاه طلبی
فرد کار آفرین باید به اندازه کافی جاه طلب باشد و بتواند در آینده خود را در اوج ببیند و به عبارت دیگر باید یک رویای بزرگ داشته باشد تا این رویا انگیزه ای باشد برای رشد هر چه بیشتر. شاید اگر به اندازه کافی جاه طلب نباشید اصلا شروع به حرکت نکنید تا چه برسد به اینکه برای ادامه را ه با مشکلات آن دست و پنجه نرم کنید و از حل مشکلات لذت ببرید چون یک قدم به هدف بزرگ خود نزدیکتر شده اید.

 

جسارت
فرد کار آفرین علاوه بر اینکه به اندازه کافی جاه طلب است، جسارت خطر کردن و خارج شدن از حصار امنی که در آن گیر کرده است را دارد البته این دیوار بیشتر در ذهن ما وجود دارد و بیرون آمدن از آن احتیاج به انگیزه و جسارت هر دو را دارد. این جسارت فقط برای خارج شدن از حصار امن لازم است پس از آن متوجه می شوید که آن ناحیه امنی که در ذهن خود ساخته بودید خیالاتی بیش نبوده است خواهید فهمید که امنیت واقعی از کارو تلاش، صداقت، افزایش مهارت ها و... بوجود خواهد آمد.

 

پر تلاش و سخت کوش
یک کار آفرین علاوه بر اینکه رویایی بزرگ دارد و فردی خوش بین است پر تلاش و سخت کوش هم هست چون لازمه موفقیت سخت کار کردن است اگر شما از جمله افرادی هستید که بیش از 10 ساعت در روز کار می کنند یکی از صفات مهم افراد موفق را دارید بدون تلاش یک هدف بزرگ فقط رویایی روی آب است کارآفرین ها باید بتوانند خود را در بازاری که رقابتی شدید بین غول ها در میان است مطرح کنند یا محصولی جدید وارد بازار کنند که اگر اکنون رقیب جدی ندارد در آینده ای نزدیک رقبای قدرتمند زیادی پیدا خواهد کرد آنها باید بتوانند در کمترین زمان بهترین کیفیت را ارائه دهند تا برای خود در بازار به عنوان یک تازه وارد جایی باز کنند و خود را به مشتریان بشناسانند و ثابت کنند. و این ممکن نیست مگر با کار و تلاش زیاد و جمع آوری نتایج و سپس بهینه سازی و این روند باید مرتب تکرار شود. در چنین شرایطی شما همیشه از رقبا جلوتر هستید و هر حرکتی که انجام می دهید تبدیل به الگویی برای آنها می شود.

 

آینده نگری
دوستی داشتم که با او به پیاده روی می رفتم در مسیر از جاهایی عبور می کردیم که خارزار بود ولی هیچوقت ندیدم در پای او خاری فرو رود یا بیاستد و کفش هایش را از خار و سنگریزه خالی کند ولی من همیشه در کفش هایم پر از خار و شنریزه بود وقتی خوب دقت کردم دیدم او به پاهای خود حتی نگاه هم نمی کند! وقتی بیشتر دقت کردم دیدم نگاه او به جلوتر بود و از خیلی جلوتر مسیر خود را انتخاب می کرد و بهترین مسیر را انتخاب می کرد. در کسب و کار هم چنین است فرد کار آفرین موفق درباره هدف و ایده خود تحقیق می کند شرایط بازار را می سنجد و آنگاه در جهت صحیح حرکت می کند. تا در خار و خاشاک آن گیر نیفتد یا حداقل کمتر زمین گیر شود. افراد کار آفرین افرادی هستند که شغل جدیدی را با موفقیت راه اندازی کرده اند و آنرا به جایی رسانده اند که هزینه زندگی خود و چند خانواده دیگر را تامین می کنند. و این امکان پذیر نیست مگر با پیش بینی هزینه ها، بازار، حداقل و حداکثر درآمد، مشکلات احتمالی، فرصت ها و.... پس سعی کنید آینده را ببینید تا فرصت ها را ببینید.

 

فعال و  کنشی
افراد یا واکنشی هستند یا کنشی افراد کار آفرین جزو دسته دوم هستند. آنها منتظر نمی شوند تا فرصت ها بدنبال آنها بیایند بلکه خود بدنبال ایجاد فرصت هستند و برای خود و دیگران فرصت های جدید خلق می کنند ولی افراد واکنشی منتظر هستند فرصت های جدید بدنبال انها بیایند و تازه وقتی این فرصت ها به آنها رو می کنند چون برای آن زحمتی نکشیده اند ارزشی هم برای فرصت های پیش آمده قائل نیستند. این افراد مدام از جامعه اطرافیان حتی پدر و مادر خود شکایت می کنند.  و در مقابل افراد کنشی بدنبال فرصت های جدید می گردند آنها به خود متکی هستند به دیگران کمک می کنند از اعتماد به نفس خوبی برخوردارند و موفقیت را برای خود و دیگران به ارمغان می آورند.

این افراد کار های پشت میز نشینی و روزمرگی را دوست ندارند. افراد کار آفرین حس ماجراجویی قدرتمندی دارند و از مواجهه با کار های بزرگ لذت می برند. آنها علاقه دارند در رقابت های مختلف شرکت کنند.

 

علاقه مند به یاد گیری
کار آفرینان عطش شدیدی به یادگیری دارند آنها رازی بزرگ را دریافته اند و آن قدرت مطالعه و دانش است یک کارآفرین پیشرو همیشه از تجربیات دیگران حداکثر استفاده را می کند تا آزمایشات انجام شده را دوباره تکرار نکند و بتواند از کوتاهترین راه مسیر موفقیت را طی کند.

 

نگرش متفاوت
کارآفرینان کسانی هستند که سعی می کنند کار ها را به شیوه ای متفاوت امتحان کنند حتی گاه این موضوع را در نحوه لباس پوشیدن آنها متوجه می شوید. این همان صفتی است که نه تنها برای شروع یک کار جدید لازم و مفید است بلکه اگر چنین شخصی مدیر یک سازمان باشد این نگرش او خونی تازه در رگهای آن سازمان جاری خواهد کرد. این نگرش سبب می شود که آنها سرسری دنباله روی دیگران نباشند بلکه اعتقاد داشته باشند همیشه راهی برای صلاح وجود دارد همیشه می توان کار ها را به روشی بهتر انجام داد و این فرایندی پایان ناپذیر و لذت بخش است.

 


اعتماد به توانایی های اطرافیان
کارآفرینان کسانی هستند که همه کار ها را خود انجام نمی دهند بلکه مسئولیت ها و کار ها را به درستی بین افراد لایق تقسیم می کنند به شدت به برون سپاری اعتقاد دارند آنها تا آنجا که کیفیت کار خود را فدا نکنند کار خود را به افراد یا شرکت های دیگر می سپارند و به این ترتیب بازدهی و سرعت عمل کسب و کار خود را بالا می برند. آنها بهترین ها را انتخاب می کنند تا بهترین کالا را راهی بازار کنند.





منبع: بانکی
  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰


درونگرایی و برونگرایی جزو مشخصه های اثرگذاری می باشند که به طور معمول نحوه ی اولویت بندی فرد را در گذراندن زمان خود تعیین می کنند. درونگراها تمایل به تجربیات ساکن، در انزوا و باطن گرا دارند، در حالی که برون گراها محیط های پرانرژی، مشارکتی و اجتماعی را ترجیح می دهند. به طور مشخص هیچ کدام ماهیتا بهتر از دیگری نیست، امّا برای درونگراها، کارآفرینی به طور ویژه ای می تواند چالش برانگیز باشد. آیا این به معنای عدم امکان کارآفرینی توسط درونگراها می باشد؟ قطعاً اینطور نیست. در حقیقت، تعدادی از مثال های سنت شکنی وجود دارند که تبدیل به موفق ترین کارآفرینان در تاریخ شده اند.

تعهدات یک درونگرا

چرا درونگراها با شروع موقعیت خود به عنوان کارآفرین دچار چالش می شوند؟

برای تازه کارها، وقتی که آنها دارای گیرایی معنوی می باشند کارآفرینی مناسب تر میباشد، مشخصه ای که معمولاً مرتبط با برونگرایی است. جذبه ی معنوی به شما کمک می کند تا ارتباطات بیشتری ایجاد نموده، الهام بخش کارمندان خود باشید، و به سرعت اعتمادها را جلب نموده و مخاطبین خود را گسترش ببخشید. اجتماعی و برونگرا بودن همینطور به شما کمک می کند تا با افراد جدید در رویدادهای شبکه ای آشنا شوید (یا حتی مشتاق به دیدار حضوری آنها برای نخستین بار باشید)؛ و زندگی به سبک کارآفرینان در کل پر هرج و مرج و سر و صدا است، چیزی که درونگراهای بسیار کمی از آن لذت می برند. پس چگونه است که درونگراها نه تنها از این مسأله سربلند بیرون می آیند، بلکه پیشرفت نیز می کنند؟ نگاهی به این کارآفرینان بیندازید و ببینید که چگونه قادر به استفاده از ویژگی درونگرای خود جهت موفقیت شده اند:

 

۱- لری پیج

لری پیج یکی از مؤسسان شرکت گوگل به همراه سرگئی برین بود–  و همه ی ما می دانیم که داستان چگونه خاتمه یافت. پیج تا سال ۲۰۰۱ به عنوان مدیرعامل شرکت گوگل خدمت نمود و سپس در سال ۲۰۱۱ جایگاه خود را مجدد به دست آورد (که تا سال ۲۰۱۵، در طول مهاجرت گوگل به الفابت ادامه پیدا نمود).

در این زمان، بسیاری پیج را یک انتخاب عجیب و غریب می دیدند، زیرا که او به شدت محافظه کار، و همینطور که می توانید تصور نمایید “غیراجتماعی” بود. امّا ماهیت ساکت و ذهنی گرایی پیج به او اجازه داد تا یک محصول خلاقانه ی جدید و یک نام تجاری منحصر به فرد ایجاد نماید که هنوز هم به عنوان یکی از بهترین نمونه های کشوری از فرهنگ شرکت باقی است.

 

۲- بیل گیتس

شما حتماً بیل گیتس را به عنوان مؤسس مایکروسافت، و شخصی با ارزش کنونی میلیاردها دلار می شناسید. گیتس به عنوان یک شخص درونگرای منزوی کارش را شروع نمود، امّا از افراد اطراف خود جهت تکمیل نقاط قوت و ضعفش استفاده کرد.

طبق گفته های خود او،” اگر باهوش باشید، می توانید یاد بگیرید که چگونه از مزایای درونگرایی استفاده کنید، که ممکن است این به معنای تعطیل کردن کار برای چندروز و تفکر در مورد یک مشکل اساسی، مطالعه ی هر چیز ممکن، و وادار شدن به فکر در مورد حواشی آن حوزه باشد.

پس اگر مسأله ای را مطرح می کنید–  بهتر است از برونگراها یاد گرفته، تعدادی از اشخاص برونگرا را استخدام نموده و از هردو مجموعه ی مهارت ها بهره بگیرید.

 

۳- واران بافت

واران بافت، مؤسس و مدیرعامل برک شایر هاتاوی، یکی از ثروتمندترین افراد در جهان و یک نماد معروف در سرمایه گذاری می باشد. او همینطور به دارا بودن پیشگامی، پشت کار فکری، و تفکرات عمیق شناخته شده است. او ماهیتا درونگرا است امّا هنوز در حال مدیریت و رهبری یکی ازمعروفترین کسب و کارها در امریکا می باشد. او پیشگامی در پشتکار خود را وارد سبک ارتباطیش می کند که به تمایلات درونگرایش اجازه ی عمل نمودن به عنوان نقاط قوت کارآفرینی می دهد.

 

۴- مارک زاکربرگ

مارک زاکربرگ میلیاردر و مؤسس فیسبوک زمانی توسط مدیرعامل عملیاتی شریل سندبرگ به این صورت توصیف شد “خجالتی و درونگرا است، و او اغلب با افرادی که او را نمی شناسند خیلی صمیمی به نظر نمی رسد، امّا او شخصی صمیمی است.” زاکربرگ قادر بوده است تا از طریق درونگرایی خود به ایجاد جذبه ی معنوی اقدام نماید، که برخلاف چیزی است که ممکن است به نظر برسد. او خود را با رهبران گروهی مکمل نقاط قوتش احاطه نمود، که او را قادر ساخت تا فیسبوک را به شکل کنونی آن ایجاد کند.

 

۵- ایلان ماسک

ممکن است فکرش هم عجیب باشد، مردی که به عنوان استیو جابز بعدی توصیف شده است زمانی یک مهندس محافظه کار درونگرا بوده باشد —  امّا خود ماسک در مورد آن گذشته ی خود گشاده رو است. جایی در طول خط کاری، ماسک قدرتی را که می توانست از طریق ارتباط و اجتماعی شدن به کار گیرد را مشاهده نمود و مجدد محافظه کاری شخصی خود را متعادل کرد تا به شکوفا شدن ایده هایش در یک محیط به طور سنتی مورد علاقه ی برونگراها کمک نماید.

 

درس های کلیدی

چه درس هایی از این رهبران شگفت انگیز برای سایر درونگراها قابل یادگیری است؟

  • درونگرا بودن رفتار شما را تعیین نمی کند. تنها به این دلیل که شما درونگرایید، به معنای عدم امکان پذیرش توسط جامعه نیست. از ایلان ماسک یا واران بافت یاد بگیرید و با بسط شخصیتی خود به عنوان یک شخصیت دارای ارتباط و جذبه ی معنوی بیشتر درونگرایی را پشت سر گذارید.
  • درونگرایی برخی مزایا به همراه دارد. به درونگرا بودن خود هرچه که هست افتخار نمایید. درونگراها متفکران عمیق تر و دقیقتری هستند، بنابراین از این مزیت ها جهت مطرح نمودن راه حل های بهتر برای کسب و کار خود بهره بگیرید.
  • ماهیت شما پیش بینی کننده ی موفقیت یا شکست نمی باشد. نه برونگراها و نه درونگراها هیچ کدام جهت موفقیت در دنیای کسب و کار تضمین نشده اند. موفقیت شما توسط اعمال خودتان تعیین می شود و نه شخصیتی که هستید.
  • شما همیشه قادر به جبران نقاط ضعف خود می باشید. این کار امکان پذیر است، امّا تلاش برای انجام کارها توسط خودتان عاقلانه نیست، به ویژه اگر جزو درونگراها باشید. اگر شما می دانید که برونگرا نیستید و تمایل به مشارکت با دیگران ندارید افراد گروهی بیابید که بتوانند آن تمایلات را در شما جبران نمایند.
  • درونگرا بودن به معنای عدم امکان کارآفرینی و حتی مشکل بودن آن نیست. آن صرفاً به معنای دارا بودن مجموعه ی متفاوتی از مهارت ها و استعدادها است که می بایست هنگام ایجاد گروه و کسب و کار در نظر گرفته شوند.
  • از نقاط قوت و ضعف خود آگاهی پیدا کنید و بر طبق این آگاهی اقدام به سازگار نمودن یا جبران آنها نمایید؛ با این رویکرد، صرف نظر از این که چگونه شروع به کار کرده اید به موفقیت خواهید رسید.


  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰


راز موفقیت ثروتمندان جهان که بدون هزینه می آموزید

راز موفقیت ثروتمندان جهان چیست ؟ همه می خواهند به فرمول های سری این آدم های موفق دست یابند. در این نوشتار به ۹ راز موفقیت ثروتمندان جهان پرداخته می شود که شما می توانید بدون تحمل هزینه از آن ها بهره ببرید.

تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که چطور بعضی آدم‌ها به موفقیت بالایی رسیده‌اند؟ حتما فکر کرده‌اید.داشتن ذهنیت عالی، انگیزه، مقاومت و کمی شانس موثر است، ولی بیشتر آدم‌های موفق عادت‌های مشخصی دارند.

9habits.jpg

در زیر، ۹ راز موفقیت  ثروتمندان جهان ، که آنها را برتر جلوه می‌دهد، آمده است.

۱. آنها مراقبه می‌کنند.

ری دالیو، موسس شرکت بریج و همکاران در ۲۰۱۳ به هافینگتون پست گفت: مراقبه بیش از هر چیز دیگری در زندگی‌‌‌‌‌‌ام، بزرگ ترین عامل تمام موفقیت‌‌‌هایی است که داشته‌ام. اگر چه، دالیو در این مورد تنها نیست. اپرا، راپرت مورداک، راسل سیمونز، آریانا هافینگتون، بیل فورد، و پادماسری واریور مراقبه را عامل بزرگی برای موفقیت‌شان به شمار آورده‌اند.

مراقبت از جسم و ذهن‌تان با آرامش، ورزش، تغذیه‌ی سالم، و خواب کافی روش‌هایی هستند که شانس موفقیت‌تان را افزایش می‌دهند.

۲. آن‌ها زود از خواب بیدار می شوند.

رئیس‌جمهور اوباما، ریچارد برانسون، جک دورسی، لری شولتز، تیم کوک و مدیر عامل زیراکس، اورسیلا برنز، زود از خواب بیدار می شوند. چطور می توان این مسئله را به موفقیت‌شان نسبت داد؟ علت این است که آدم‌های سحر خیز با پاسخ دادن به ای‌میل‌های بقیه، ورزش و اختصاص دادن زمانی برای خود، قادرند زودتر از هر کس دیگری روزشان را آغاز کنند، در ضمن شاد‌تر و فعال‌تر هستند.

۳. آن‌ها شبکه‌ای از روابط دارند.

آدم‌های موفق، اهمیت شبکه‌‌های دوستان و همکاران را دریافته‌اند. در واقع، تحقیقات مشخص کرده‌اند شبکه‌سازی به عملکرد بهتر افراد در محل کار و افزایش شانس پیدا کردن کار می‌انجامد. شبکه‌سازی به نوآورتر بودن آدم‌های موفق کمک می‌کند. بر طبق اثر کلاسیک دیل کارنیگ “چطور دوستانی بیابیم و بر آدم‌ها نفوذ می‌کنیم” آدم‌های موفق به‌ندرت شکایت یا انتقاد می‌کنند. آن‌ها بی‌ریا هستند و سعی می‌کنند همدردی کنند.

۴. خود را سرگرم کار می‌کنند.

آدم‌های موفق به‌ندرت بیکار می‌مانند. آدم‌های موفقی مانند لیندن بی. جانسن و رابرت موزز هفته‌ای ۶۰-۶۵ ساعت کار می‌کنند. الون ماسک هفته‌ای ۸۰-۱۰۰ ساعت کار می‌کند و اظهار کرده است، “این از اصول اخلاقی کار است که یک کارآفرین باید رعایت کند”.

۵. می‌دانند چه زمانی “نه” بگویند.

“تفاوت بین آدم‌های موفق و ادم‌های واقعا موفق در این است که آدم‌های واقعا موفق تقریبا به حداکثر چیز‌ها نه می‌گویند”. وارن بافت

آدم‌های موفق دریافته‌اند که با گفتن نه به منفی‌بافی، کار اضافی، و فعالیت‌هایی که باعث هدر رفتن وقت می‌شود، می‌توانند به افزایش بهره‌وری‌شان کمک کنند. اگر پاسخشان به هر شخص یا کاری مثبت باشد، حواسشان پرت می‌شود و از عهده‌ی کارهایی که باید انجام دهند، بر نمی‌آیند.

۶. تلویزیون تماشا نمی‌کنند، کتاب می‌خوانند.

طبق گفته‌ی توماس کورلی، نویسنده‌ی “عادت‌های ثروتمندان: عادت‌های موفقیت آمیز روزانه‌ی آدم‌های ثروتمند ” ۶۷ درصد ثروتمندان هر روز یک ساعت یا کم‌تر تلویزیون تماشا می‌کنند. کورلی دریافت که فقط ۶  درصد ثروتمندان برنامه‌های زنده تماشا می‌کنند، در حالی که این درصد در افراد فقیر ۷۸ درصد است.

به علاوه، ۸۶ درصد ثروتمندان عاشق خواندن مطالبی هستند که برانگیزنده‌ی احساسات است، ۸۸ درصد ادعا کردند که به خاطر پیشرفت خودشان هر روز ۳۰ دقیقه یا بیشتر کتاب می‌خوانند.

۷. آنها شب قبل فهرست کار های‌شان را می‌نویسند.

آدم‌های موفق شب قبل فهرست کارهایی را که باید انجام دهند می‌نویسند تا بتوانند کارهای روز بعد را اولویت‌بندی کنند. فهرست‌هایشان را شماره‌گذاری می‌کنند تا مشخص کنند کدام کارها مهم‌تر هستند.

۸. اهداف خود را تعیین و در ذهن مجسم می‌کنند.

جوئل براون با تعدادی فرد موفق در مورد کارآفرینی مصاحبه کرد و دریافت “۹۵ درصد آدم‌های موفقی که با آن‌ها مصاحبه کرده ام، اهداف، برنامه‌ها یا تصورات‌شان در مورد موفقیت را طبق چارچوبی منظم می‌نویسند”. افراد موفق، این کار را شب قبل یا اول صبح انجام می‌دهند، به طوری که آماده‌ی رویارویی با چالش‌هایی هستند که در انتظارشان است.

۹. پول‌شان را مدیریت وکنترل می‌کنند.

آدم‌های موفق می‌دانند کجا هستند، زیرا قادرند به خوبی امور مالی‌شان را کنترل کنند. بدین‌معنا که پول‌شان را عاقلانه سرمایه‌گذاری می‌کنند، به دنبال فرصت‌های جدید هستند و برای مواقع ضروری پول پس‌انداز می‌کنند. سخاوت بیشتری دارند و به افراد نیازمند کمک می‌کنند. ۱۰۱ روش را در مقاله‌ای آورده‌ام تا بتوان مثل افراد ثروتمند، پول پس‌انداز کرد. به علاوه، متوجه شده‌ام که زندگی زناشویی‌ام ۱۰ برابر بهتر شده است و به اندازه‌ی مخارج یک سال در بانک پس‌انداز دارم. وقتی آخرین سرمایه‌گذاری تجاری‌ام با شکست مواجه شد، این پس‌انداز نجاتم داد.

ضرب‌المثل قدیمی داریم که فرصت همواره با شانس و مقدمات فراهم می‌شود. موفق‌ترین افراد همیشه آماده هستند و پذیرای موفقیت هستند. افراد موفق بر این باورند که شانس با آن‌ها است و معمولا همین‌طور است.




منبع: بازده

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

افراد موفق هیچ‌کدام در خانواده‌ای ثروتمند نبوده‌اند، اما ایده‌های عالی، پشتکار، هوش و گاهی نبوغ، آن‌ها را به غول‌های بزرگ اقتصادی دنیا بدل کرده است.

راز‌های موفقیت افراد موفق جهان که از آن‌ها بی اطلاعیدبه گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ افراد موفق آن‌ها میلیاردر هستند، اما میلیاردر‌هایی خودساخته، هیچ‌کدام از آن‌ها در خانواده‌ای ثروتمند نبوده‌اند، اما ایده‌های عالی، پشتکار، هوش و گاهی نبوغ، آن‌ها را به غول‌های بزرگ اقتصادی دنیا بدل کرده است. حالا آن‌ها راز‌های موفقیت خود و درس‌هایی را که در کل زمان گرفته‌اند با شما در میان می‌گذارند.

یک خصلت مشترک میلیاردر‌های خودساخته این است که آن‌ها برای بیان دیدگاه‌ها و عقایدشان راحت هستند و خجالت نمی‌کشند. به همین دلیل می‌توانید از ذهن فعال و دیدگاه‌های خلاقانه آن‌ها استفاده کنید و حتی از آن‌ها کمک بگیرید تا ثروتمند شوید، یا اینکه قدرت رهبری‌تان را افزایش دهید یا در کار موفق‌تر شوید.

خب، طبیعی است که این میلیاردر‌ها به شما نمی‌گویند که با صرفه‌جویی در مصرف بنزین می‌توانید ماهی ۱۰ دلار صرفه‌جویی کنید، یا با خاموش کردن چراغ‌های اضافی می‌توانید کمی پس‌انداز کنید، طبیعی است که توصیه‌های آن‌ها درباره مسائل، کلی باشد. مثلا اینکه چگونه در کارتان موفق‌تر باشید، چگونه در حرفه‌تان جهش کنید و مسائلی از این قبیل...مطالعه نظرات این افراد می‌تواند دیدگاه جالبی به شما بدهد و در زندگی شما تغییراتی ایجاد کند.

مطالعه نظرات این افراد می‌تواند دیدگاه جالبی به شما بدهد و در زندگی شما تغییراتی ایجاد  کند.

می‌گویندوارن بافت، این مرد موفق‌ترین سرمایه‌گذار کل تاریخ است، این سرمایه‌دار که پیش‌بینی می‌شود هر ۴ سال یک بار ثروتش دوبرابر می‌شود، سخنران برجسته‌ای است. او در صحبت‌هایش نکته‌های جالب و هوشمندانه‌ای درباره موفقیت و پیشرفت می‌گوید، مثلا یک‌بار در یک برنامه تلویزیونی گفت: «اگر بخواهم به طور عام به همه مردم یک توصیه کنم، این است که روی استعداد‌های خودتان سرمایه‌گذاری کنید، استعداد‌های خودتان را کشف کنید و به آن‌ها بها دهید؛ زیرا این چیزی است که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را از شما بدزدد یا از آن تقلید و کپی‌برداری کند... این را مطمئن باشید که اگر استعداد‌های خودتان را کشف کنید و به طور صحیح و با برنامه مناسب به پرورش آن اقدام کنید، قطعا انسان موفقی خواهید شد.»

در مصاحبه‌ای دیگر، وارن بافت به اهمیت مقروض‌نبودن پرداخت. او در مصاحبه با یاهونیوز گفت: «به طور معمول، هر انسانی که بدهی یا قسط ندارد، خوشحال‌تر از انسانی است که بدهی یا قسط دارد. باید اولین هدف زندگی‌تان در بخش اقتصادی پرداخت بدهی‌ها باشد. مهم‌ترین نکته‌ای که می‌تواند در زندگی شما ایجاد ثبات اقتصادی کند، این است که وام‌های با بهره سنگین نگیرید، شاید وام‌ها به شما در مدت کوتاه کمک کنند، اما وام‌های با بهره سنگین قطعا در آینده شما را در بازپرداخت دچار مشکل می‌کند... این توصیه من است، هیچ‌وقت مقروض نباشید.

چارلی مانگر، شریک تجاری وارن بافت است که حالا یکی از میلیاردر‌های مشهور جهان محسوب می‌شود و به صورت مستقل سرمایه‌گذاری می‌کند. کتاب «چالری آلماناک بیچاره» او شهرت بسیاری داشته، توصیه‌های حرفه‌ای و شغلی جالبی دارد: «من ۳ قانون برای خودم دارم، ۳ قانون موفقیت، شاید نتوانید هر ۳ را همزمان انجام دهید، اما باید تلاش‌تان را بکنید. این ۳ قانون اینگونه هستند:

این میلیاردر خودساخته که برای رسیدن به ثروت بسیار تلاش کرده توصیه‌هایی هم درباره زندگی دارد: «سعی کنید هر روز که از خواب بیدار می‌شوید کمی بهتر از قبل باشید و سعی کنید انسان بهتری باشید. به وظایف خودتان با دقت و از روی میل عمل کنید. سعی کنید قدم به قدم پیش بروید، لازم نیست که خیلی سریع پیشرفت کنید، آرام‌آرام و باحوصله، اما همیشه رو به جلو حرکت کنید.» آخرین توصیه مانگر هم این است: «مهم‌ترین نکته این است که با تغییرات زندگی کنید و به آن‌ها عادت کنید. اگر قرار بود که دنیا تغییر نکند من هنوز پول کمی داشتم و یک کارمند ساده بودم.»

برنی الکستون یکی از آن میلیاردر‌های عجیب و غریب است، او در حیطه‌های مختلفی از اقتصاد حضور داشته، اما عمده ثروت و شهرتش را مدیون عشقش است: «مسابقات اتومبیلرانی فرمول یک.» برنی الکستون که حالا مدیر مسابقات اتومبیلرانی فرمول یک جهانی است، می‌گوید که در تمام زندگی‌اش یک فرمول ساده برای موفقیت داشته است: «آتش خاموش‌کردن» این میلیاردر موفق در توضیح حرف خود می‌گوید: «دلیل موفقیت من در زندگی خیلی ساده است.

من یک میل پایان‌ناپذیر به کار در حیطه‌ای داشتم که عاشق آن بودم و فقط دوست داشتم این کار را انجام دهم، وقتی تا این حد به کاری علاقه داشته باشی حتما در آن موفق می‌شوی...، اما اگر بخواهم راهبرد کل زندگی‌ام را برای شما بیان کنم، باید بگویم که من به شیوه آتش‌نشان‌ها زندگی کرده‌ام، هر آتش‌نشانی صبح خودش را با این فکر شروع می‌کند که آن روز یک آتش را خاموش کند.

من هم هر روز خودم را با فکرکردن به یک آتش و اینکه چگونه بر آن غلبه کنم، شروع می‌کردم، هیچ روزی در زندگی من نبوده که در آن به حل یک مسئله فکر نکنم، اگر هم آتش آنقدر بزرگ بود که به تنهایی نمی‌توانستم آن را خاموش کنم حتما از دیگرانی که به آن‌ها اعتقاد و اعتماد داشتم، کمک می‌گرفتم.» و، اما آخرین توصیه‌های برنی الکستون برای شما: «همیشه صادق باشید، همیشه وفادار باشید، همیشه مسئولیت‌پذیر باشید، اگر وظیفه‌ای را پذیرفتید یا قراردادی را منعقد کردید تا آخر به آن وفادار باشید».

این مرد را الگوی ثروتمندشدن در قرن بیست‌ویکم می‌نامیدند. او پایه‌گذار شرکت مایکروسافت است که یکی از بزرگ‌ترین سرمایه‌داران کل تاریخ محسوب می‌شود. وی در سخنرانی در دانشگاه واشنگتن گفته بود: «واقعا وقتی کارم را شروع کردم به این فکر نمی‌کردم که روزی ثروتمند شوم، چه برسد به اینکه در میان افراد خیلی ثروتمند قرار بگیرم... خیلی از کسانی که کارشان را خوب انجام می‌دهند به چیز‌هایی می‌رسند که در آغاز حتی تصورش را هم نمی‌کردند... مطمئن باشید که مهم‌ترین مسئله این است که عاشق کاری که می‌خواهید انجام دهید باشید و به خودتان ایمان داشته باشید.»

در مصاحبه‌ای با مجله پیپل هم بیل گیتس گفته بود: «مهم‌ترین اتفاق زندگی این است که کاری بکنی که عاشق آن باشی، وقتی کاری را بکنی که عاشق آن هستی، لذتی را تجربه می‌کنی که در ثروتمندشدن بیش از حد هم نمی‌توانی آن را تجربه کنی. البته کاملا این را می‌فهمم که هدف همه انسان‌ها ثروتمند شدن و به دست آوردن میلیون‌ها دلار باشد، قطعا ثروت، آزادی و قدرتی به انسان می‌بخشد که برای هر کسی لذت‌بخش است.

اما خب راستش را بگویم، وقتی به آن رسیدی می‌بینی که هیچ فرقی با یک همبرگر ندارد.» این ثروتمند افسانه‌ای که البته مبالغ زیادی را هم صرف کار‌های خیرخواهانه و نیکوکارانه در جهان کرده بار‌ها گفته بود که ثروت تا قبل از به‌دست آوردن آن جالب است، اما بعد از آن واقعا لذت‌بخش نیست.

یکی از پایه‌گذاران شرکت اپل وکسی که به او لقب «مغز دیجیتال» داده بودند، یکی از تاثیرگذارترین ثروتمندان جهان بود. جابز همیشه به تمام افرادی که از او یک نصیحت می‌خواستند می‌گفت: «به دنبال آرزوهایتان بروید، به‌دنبال رؤیاهایتان، هرقدر که رؤیاهایتان بزرگ باشد، می‌توانید به آن برسید.» استیو جابز یک‌بار در مصاحبه‌ای با برنامه دنیای امروز CNN گفت: «زمان شما محدود است، پس آن را به زندگی‌کردن به شیوه دیگران هدر ندهید، نگذارید قوانین و سنت‌ها برای شما تصمیم بگیرند، با فکر دیگران زندگی نکنید. برای زندگی خودتان ارزش قائل شوید.باید برای آن چیزی که حس درونی و قلبتان به شما می‌گوید ارزش قائل شوید.

حس درونی شما قبل از عقلتان می‌داند که شما چه می‌خواهید و باید چه کار کنید. گوش‌کردن به صدای درونتان باید اولویت اول شما باشد و بقیه چیز‌ها بعد از آن قرار می‌گیرند.» استیو جابز همیشه می‌گفت که آرزو و رؤیایش این است که ذره‌ای فعال در کهکشان باشد. باید بدانید که شاید چنین آرزویی به نظر بزرگ نباشد، اما وقتی یک مرد بزرگ این را می‌گوید باید به آن دقت کنید.

پایه‌گذار پروژه عجیب و بسیار موفق «فیس‌بوک» جوان‌ترین میلیاردر جهان محسوب می‌شود، او و دوستانش یک سایت کوچک را در بوستون پایه‌گذاری کردند و هرگز تصورش را نمی‌کردند که سایت کوچک آن‌ها روزی به بزرگ‌ترین اتفاق عالم مجازی بدل شود. او هنوز بسیار جوان است و با توجه به تجربه نه چندان زیادش در زندگی شاید فردی مناسب برای ارائه راهکار و توصیه و ارائه الگو به نظر نرسد، اما خب این مرد جوان بسیار باهوش و بسیار موفق حرف‌های جالبی برای شما دارد.

«چیزی که می‌خواهم به دیگران، به خصوص به جوان‌ها بگویم این است که باید سریع حرکت کنید، خیلی سریع، ریسک پذیر باشید و جاه‌طلب، سعی کنید قدم‌های بزرگ بردارید، از انجام کار‌های بزرگ نترسید، بهتر است کاری را امتحان کنید و در آن موفق نشوید تا اینکه همیشه در حسرت انجام دادن آن کار بمانید. تلاش برای انجام یک کار، هرقدر هم بزرگ و ترسناک باشد، بهتر از بیکار ماندن و پا روی پا انداختن است. این میلیاردر جوان که به‌تازگی ازدواج کرده در سخنرانی در دانشگاه ویرجینیا هم گفت: «از تجربه‌های جدید نترسید، هیچ‌وقت برای تغییردادن زندگی و پیداکردن هدف‌های جدید دیر نیست.»

سایت آمازون از مشهورترین سایت‌های جهان است و طبیعی است این سایت جزء گران قیمت‌ترین سایت‌های جهان محسوب شود. این سایت که ابتدا برای خرید کتاب و مجلات راه‌اندازی شد، اما اکنون بزرگ‌ترین سایت تجاری آنلاین جهان است. جف بزوس یکی از دو پایه‌گذار این سایت در مصاحبه‌ای با مجله نیویورکر گفته است: «خیلی از مردم به این اعتقاد دارند که باید در لحظه زندگی کرد، اما من جزو این دسته نیستم.

فلسفه و دیدگاه من این است که درباره آینده و اهمیت زمان چه در امروزه و چه در آینده فکر کنیم و سعی کنیم قدر این زمان را بدانیم و به گونه‌ای برنامه‌ریزی کنیم که در آینده حس راضی‌بودن را داشته باشیم. همیشه سعی کرده‌ام که برای آینده برنامه‌ریزی کنم و به هدفی که می‌خواهم برسم تا بتوانم از خودم راضی باشم، با این شیوه همیشه موفق بوده‌ام.»

جالب است که این متخصص نرم افزار و تاجر بسیار موفق در روانشناسی هم سررشته دارد: «برای موفق‌شدن هم باید سختی داشت و هم انعطاف، اگر بیش از حد نرم باشید با هر مشکلی متوقف می‌شوید و نمی‌توانید از راه‌های سخت بگذرید. اگر هم اصلا انعطاف نداشته باشید با روبه‌رو شدن با هر مسئله‌ای که راه‌حل آن را نمی‌دانید خودتان را خواهید دید که مرتب سر به دیوار می‌کوبید و به هیچ راه‌حل دیگری فکر نمی‌کنید.»

میلیاردری که یکی از ایده‌های فوق‌العاده‌اش جاروبرقی بدون کیسه آشغال بود و همچنین مالک شرکت دایسون هم هست، حالا یکی از مغز‌های خلاق در حیطه اقتصادی ارزیابی می‌شود. جالب است که دایسون در بیشتر مصاحبه‌ها و سخنرانی‌هایش بیشتر از آنکه درباره پیروزی و موفقیت‌هایش صحبت کند، درباره شکست‌ها و ناکامی‌هایش صحبت کرده است، البته این کار دلیل دارد،

این مغز بزرگ اقتصادی می‌گوید: «بزرگ‌ترین درس‌هایی که در زندگی گرفته می‌شود، درس از شکست‌ها و ناکامی‌هاست. همه ما انسان‌ها اشتباه می‌کنیم، اما مهم این است که ارزش این شکست‌ها را بدانیم و از هر اشتباهی درس بگیریم و سعی کنیم با درس‌گرفتن از هر شکست، پیشرفت کنیم.»

شاید فکر کنید که این یک شعار است، اما بدانید که دایسون و تیم تحقیق و مطالعات او ۵۱۲۶ بار آزمایش روی جاروبرقی‌ها را انجام دادند که همه آن‌ها شکست خورد، اما سرانجام در ۵۱۲۷ آزمایش اتفاق خوبی افتاد و یک کشف جالب رقم خورد. جیمز دایسون می‌گوید: «مهم این است که شکست‌ها شما را متوقف نکند، مهم این است که به درست بودن کاری که انجام می‌دهید ایمان داشته باشید و از رسیدن به آن ناامید نشوید، هر شکست می‌تواند به شما نشان دهد که در چه جایی و چه زمینه‌ای مشکل داشته‌اید و با برطرف‌کردن آن‌ها به موفقیت برسید.»

شاید نام این میلیاردر را زیاد نشنیده باشید، اما حتما نام شرکت او را زیاد شنیده‌اید، «جنرال الکتریک» حالا یکی از غول‌های تجاری- صنعتی جهان است. درست است که ولش چند سال پیش بازنشسته شد، اما او بود که «جنرال الکتریک» را به یک غول اقتصادی بدل کرد، خود ولش هم حالا میلیاردری محسوب می‌شود که هنوز مدیران شرکت از او مشورت می‌گیرند. در سال‌های اخیر چندبار در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌ها توصیه‌ها و الگو‌هایی برای افرادی که دوست دارند رمز موفقیت او را بدانند، ارائه داده است.

جالب است که او در همه صحبت‌هایش سعی کرده تا حرف‌ها و پندهایش را در ۲ دسته جداگانه ارائه دهد: «برای کارمندان و افراد تازه‌کار و گروه دوم برای مدیران.» او برای کارمندان و کارگرانی که در محل کار مشکل دارند، این راه‌حل را ارائه می‌دهد: «ممکن است آن‌ها خیلی راحت روسای خود را مسئول بدانند، اما آیا واقعا این قضاوت درست است، بد نیست که یک‌بار در آینه نگاه کنید و صادقانه با خودتان حرف بزنید: مشکل از شماست یا رئیس شما؟ چه اشتباهاتی را شما مرتکب شده‌اید و چه اشتباهاتی را او؟

اگر پس از همه بررسی‌ها بازهم احساس کردید که رئیس و مدیر شما مقصر اصلی است و شما در محل کارتان یک قربانی هستید، نباید در این وضعیت بمانید، هیچگاه فردی نباید در قالب یک قربانی باشد، باید آزادی خودتان را کسب کنید و حتی اگر لازم است راه‌تان را از مسیری تازه و حتی از نقطه صفر شروع کنید.»

اما کسی که ۱۵ سال یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های جهان را مدیریت کرد، برای مدیران هم توصیه‌هایی دارد: «یک مدیر موفق یعنی کسی که از پیروزی دیگران لذت ببرد زمانی‌که شما مدیر یا رئیس باشید، باید یک لیدر باشید تا موفق شوید و لیدر خوب کسی است که بداند موفقیت مجموعه‌اش بسیار مهم‌تر از موفقیت خودش است.»

این مدیر بزرگ و باتجربه می‌گوید که مدیران موفق باید این شیوه عملکردی را در نظر داشته باشند: «من باید از تک‌تک کارمندانم بااطلاع باشم، باید به آن‌ها بگویم که چرا در مجموعه من هستند و چرا به آن‌ها علاقه دارم و چرا می‌خواهم تا بهتر و موفق‌تر باشند. اگر یک مدیر این ارتباط را با زیردستان خود نداشته باشد، نمی‌توان او را یک مدیر موفق دانست.»



منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

افراد موفق و قدرتمند معمولاً در محل کار خود و در تامل با همکارانشان به حرف هایی که می زنند به شدت توجه دارند و سعی می کنند کلمات و گفتار خود را با دقت انتخاب نمایند.

کریس دیور (Chris Deaver) یکی از شرکای تجاری بخش منابع انسانی در شرکت والت دیزنی بر این باور است بخشی از موفقیت از طریق صحبت های روزانه اشخاص در محل کارشان صورت می پذیرد و انسان های موفق همواره از بیان برخی موارد خود داری کرده و تلاش می کنند ضمن داشتن اعتماد به نفس در گفتار خود متواضع و فروتن باشند.

کریس در پستی بر روی شبکه ی اجتماعی لینکدین به توضیح این موارد پرداخته است که در ادامه ی مطلب می توانید برخی از مهم ترین آنها را مطالعه کنید.

"راستش را بخواهید..."

بسیاری از افراد حرف خود را با این جمله شروع می کنند، "راستش را بخواهید"، و معمولاً زمانی از این عبارت استفاده می کنند که سعی دارند طرف مقابل خود را با عقیده و نظرشان همراه کنند.

اما به کار گیری این جمله ممکن است صداقت شما را برای سایرین زیر سئوال ببرد یا متصور شوند که تلاش می کنید به آنها یک باور غلط را بپذیرانید. دیور می نویسد: "افراد موفق همواره و تحت هر شرایطی واقعیت ها را صادقانه با دیگران به اشتراک می گذارند و به همین خاطر مورد اعتماد و علاقه ی اطرافیان و همکارانشان هستند".

 

"من به تنهایی کار می کنم."

Businessman sitting on concrete steps using digital tablet

دیور می گوید: "در زمانه ای زندگی می کنیم که همه ی افراد با هم در ارتباط هستند و هیچکس خودش را نمی تواند از باقی همکارانش مجزا بداند. برای همگان ثابت شده که موفقیت های بزرگ از طریق کارهای گروهی منسجم به دست می آیند".

او همچنین می افزاید کارمندان و البته مدیران موفق هرگز هراسی برای کمک خواستن از همکارانشان ندارند و به نظرات و بازخوردهای آنها نیز کاملاً توجه می کنند. این افراد معتقدند دچار شدن به غرور مانعی برای پیشرفت است و البته سبب می شود اعتماد سایرین از آنها سلب گردد.

 

"این مشکل من نیست."

افراد موفق معمولاً از مواجه شدن با مشکلات و چالش ها لذت می برند و هرگز آنها نمی گریزند. دیور توضیح می دهد این افراد بخشی از لذت کاریشان در یافتن راه حل برای مشکلات گوناگون خلاصه می شود.

کارمندان و مدیران برجسته هرگز با گفتن عبارت "این مشکل من نیست" از زیر بار مسئولیت شانه خالی نمی کنند و برعکس با بیان عباراتی مانند "این مسئله را به من بسپارید" و یا "من مشکل را حل خواهم کرد" سعی می کنند مسئولیت پذیری و علاقه مندی خود به مشارکت در چالش ها را نشان دهند. امری که سبب می گردد این اشخاص بیشتر به چشم آمده و پیشرفت نمایند.

 

"این غیر ممکن است."

Lighting letters impossible

یکی از شاخصه های موفقیت بدل کردن غیر ممکن به ممکن است. دیور در همین رابطه می گوید: "اگر همه افرادی که ایده هایی بزرگ داشتند به نصحیت هایی مانند "فراموش کن، این غیر ممکن است" توجه می کردند احتمالاً هم اکنون در دنیای بسیار متفاوتی زندگی می کردیم."

افراد موفق همواره به دنبال مواجه با غیر ممکن ها هستند و بر این باورند که می توانند آنها را به ممکن بدل نمایند.

 

"همین که هست."

معمولا این عبارت سه حرفی توسط افرادی مورد استفاده قرار می گیرد که در برابر تغییرات کاری روی خوشی نشان نمی دهند این افراد ماندن در یک شرایط ثابت را ترجیح می دهند و همین مسئله سبب می گردد به ندرت پیشرفت شغلی را تجربه کنند. در عوض افراد موفق همواره این پرسش را مطرح می کنند که اگر شرایط را بدین صورت تغییر دهیم چه خواهد شد؟ و سپس با تجربه ی این تغییرات، پله های موفقیت را طی می کنند.



منبع: دیجیاتو

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰
عادت های یک انسان موفق که شامل 6 عادت اصلی و کلی برای موفقیت در شغل و مدیریت می باشد و به نوعی برگرفته از رفتارها و قوانین مدیران موفق در دنیا است را در این بخش می خوانید.

عادت هایی که یک انسان موفق دارد

عادت های یک انسان موفق در مدیریت در واقع قوانین پیچیده ای ندارد و پیرو یک سری اصول و رفتارهای ساده اما کاربردی است که موفقیت را حاصل می سازد.

به نظر می آید که مدیرعامل های موفق توانایی عجیب و غریبی دارند تا از پس هر کاری بر بیایند، اگر چه  24 ساعت روزانه زندگی آنها نیز همانند هر انسان عادی دیگری می گذرد. با این حال، هیچ کسی نمی تواند مانند آنها پیگیر کارهایش باشد. مدیرعامل های موفق عادت های مشابهی دارند که آنها را تبدیل به موفق ترین مدیران دنیا کرده است.

 1-  سحر خیزی اصل اول موفقیت

سحرخیزی ویژگی مشترک تقریباً تمامی مدیرعامل های موفق است. مدیرعامل تیم بسکتبال نیوجرزی، برت یورمارک ساعت 3:30 بعد از نیمه شب از خواب بیدار می شود. دیوید کاش مدیرعامل ویرجین آمریکا (شرکت حمل و نقل هوایی) کارش را 4:30 صبح شروع می کند. رابرت ایگر مدیرعامل شرکت دیزنی صبح ساعت 4:30 بیدار می شود. و دن آکرسون مدیرعامل سابق جنرال موتورز می گوید به ندرت دیرتر از 4:30 الی 5 صبح از خواب بیدار می شود. این فهرست ادامه دارد. اگر می خواهید که به باشگاه بازیگران بزرگ دنیای تجارت بپیوندید، نباید تا لنگ ظهر در رختخواب بمانید.

2- ورزش پایه ثابت فعالیت های روزانه

ورزش روزانه تقریباً در برنامه روزانه تمام مدیرعمل های سحر خیز قرار دارد. در واقع، ورزش یکی از اولین کارهایی است که بسیاری از مدیران موفق در طی روز انجام می دهند. آندره آ جانگ، مدیرعامل سابق آون (شرکت تولید کننده محصولات آرایشی) همیشه ساعت 5 صبح بیدار می شود و قبل از شروع کار به باشگاه می رود. مدیرعمل یونیلیور (شرکت تولید کننده محصولات بهداشتی- آرایشی) پل پلمن هر روز ساعت 6 صبح بیدار می شود و در دفترش روی تردمیل می دود. او می گوید عادت به ورزش در صبح زود روی  کل روز کاریش موثر است

3- مراقبه  هر روز موثر است

مراقبه راهکار بسیار رایجی برای خالی کردن ذهن و تمرکز کردن است. اپرا وینفری بسیار علاقه مند به تی. ام (نوعی مراقبه) است چنان که مربی های تی. ام استخدام کرده، تا به هر کدام از کارکنانش که علاقه مند به یادگیری مراقبه اند، تی.ام آموزش دهند. او حداقل در روز بیست دقیقه مراقبه می کند و هدفش این است که آن را به دو جلسه ی بیست دقیقه ای در روز افزایش دهد.

اپرا در مقاله ای که در وب سایتش منتشر کرده است به فواید بی شمار مراقبه اشاره کرده است، او بیان کرده « نتیجه مراقبه شگفت انگیز است. خواب بهتر، بهبود روابط زناشویی، بهبود روابط با فرزندان و همکاران از فواید مراقبه است. بعضی از اشخاص که دچار میگرن بوده اند با مراقبه از آن رهایی یافته اند. در مجموع مراقبه موجب بهره وری و خلاقیت بیشتر می شود» 

موفقیت

سبک زندگی انسان های موفق

 

4- جلسات کوتاه بهتر نتیجه می دهند

جلسات زمان و نیروی انسانی را خیلی تلف می کنند چنان که بعضی از مدیرعامل ها آن را به کلی غیر ضروری می دانند. به جای مصرف بودجه برای خرید شیرینی و هله هوله برای جلسات به راهکارهای جایگزین آن فکر کنید و تا جایی که ممکن است برگزاری جلسه را کاهش داده یا حذف کنید

مارک کیوبان کارآفرین ( و همچنین صاحب دالاس ماوریکس) این قضیه را به بهترین شکل بیان کرده است:«جلسات اتلاف وقتهستند مگر رمانی که جوش خوردن یک معامله در میان باشد. روش های بسیاری برای برقراری ارتباط همزمان یا غیر همزمان وجود دارد که می تواند از برگزاری جلسات غیر ضروری جلوگیری کند»        

5- مدیران موفق جامع سازماندهی می کنند

مدیرعامل های پرمشغله برنامه های زیادی دارند، سازماندهی کلید اداره درست این موارد است. دنی مه یر، مدیرعامل گروه «یونیون اسکوئر» یک سیستم یادداشت برداری دارد که به او کمک می کند تا به تمام مسئولیت هایش بدون وقفه های متعدد در طول روز رسیدگی کند. دستیار اجرایی او برای او یک یادداشت روزانه همراه با برنامه ی فردای او می فرستد.

او درباره ی این سیستم برنامه ریزی می گوید:« ما یادداشت کردن را از پارسال شروع کردیم، و من نمی دانم که چطور بدون آن مدیریت می کردم. من به جزئیات اهمیت می دهم. با این روش، من نگران از دست دادن هیچ چیز نیستم.» شما می توانید این راهکار را بوسیله برنامه ریزی جزئی نگر تقلید کنید. 

 6- ترویج خلاقیت داشته باشید

و شاید هیچ کس به اندازه مدیرعامل فقید اپل استیو جابز به روح خلاقیت تجسم نبخشیده است. روش او برای رهبری خلاقانه آن چنان که خودش می گفت اهمیت دادن به طراحی و نوآوری در «وسایل روزمره»  بود. او به خلاقیت می اندیشید، البته ما فطرتاً سهل انگار هستیم، گفته ی مشهور او:« خلاقیت فقط ایجاد ارتباط میان چیزها ست». وقتی از انسان های خلاق می پرسید که چگونه کاری را انجام دادند، احساس حماقت می کنید، زیرا آنها واقعاً آن را انجام نداده اند؛ آنها فقط چیزی را بیان کرده اند که پس از مدتی به نظرشان واضح می آمده است» 

با وجود این، او معیارهای خلاقیت خود را به هرکس که زیر دستش کار می کرد القاء می کرد، و  این امر سرانجام اپل را به قله رقابت رساند. اگر احتیاج دارید که بیش از این قانع شوید، بررسی کنید تا ببینید که مهم ترین عامل رشد سریع این شرکت در پنج سال گذشته خلاقیت بوده است. خواه راهکار جدیدی به کار بگیرید یا تمام راهکارهایی که بیان شد را امتحان کنید، تمام این عادت ها به عنوان ویژگی های مشترک بسیاری از مدیرعامل های موفق اثبات شده هستند.



منبع: نمناک

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

موفقیت یعنی...

موفقیت یعنی از مخروبه های شکست، کاخ پیروزی ساختن.

 

موفقیت یعنی از ناممکن ها، ممکن ساختن.موفقیت یعنی همیشه جانب حق را نگاه داشتن.

 

موفقیت یعنی با آرامش زیستن.

 

موفقیت یعنی ناکامی ها را جدی نگرفتن.

 

موفقیت یعنی از تجارب انسان های موفق درس گرفتن.

 

موفقیت یعنی اشتباه را پذیرفتن و تکرار نکردن آن.

 

موفقیت یعنی با شرایط مخلف خود را وفق دادن.

 

موفقیت یعنی تکیه گاه بودن برای دیگران.

 

موفقیت یعنی قدردان بودن.

 

موفقیت یعنی خسته نشدن از مبارزه با دشواری ها.

 

موفقیت یعنی خندیدن به آنچه دیگران مشکل می پندارند.

 

موفقیت یعنی توانایی دوست داشتن.

 

موفقیت یعنی عاشق زندگی بودن.

 

موفقیت یعنی صبور بودن.

 

موفقیت یعنی حفظ خونسردی در شرایط دشوار.

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

شما موفقیت را چطور تعریف می‌کنید؟ ثروت است؟ خوشبختی ست؟ فرهنگ لغت وبستر سه تعریف مجزا برای کلمه‌ی موفقیت ارائه داده است.

۲۰ تعریف جدید از موفقیت

۱-رسیدن یا دستیابی به ثروت، احترام و شهرت.

۲-نتیجه صحیح یا مورد نظر که از یک تلاش بخصوص حاصل می‌شود.

۳-فرد یا چیزی که موفق است: یک انسان یا چیزی که موفق شده است.

زیگ زیگلار یکی از محترم‌ترین کارشناسان عصر مدرن در حوزه‌ی موفقیت، انگیزه بخشی و رهبری یک زندگی متعادل است. زیگلار در کتاب جدیدش با عنوان Born to Win می‌گوید موفقیت چیزی نیست که بتوان آن را در یک جمله تعریف کرد زیرا از اجزای بسیار زیادی تشکیل شده که با یکدیگر کاملاً متفاوت‌اند.

می‌توان این طور استدلال کرد که تعریف زیگ زیگلار از موفقیت بدین معناست که تعریف کلمه و مفهوم موفقیت به نوعی شخصی ست و هرگز یک تعریف نمی‌تواند نماینده طرز فکر افراد مختلف یا جوامع گوناگون در این حوزه باشد.

در ادامه‌ی مقاله با ۲۰ تعریف جدید از موفقیت و مفاهیم نهفته در پشت این کلمه‌ی سحرآمیز آشنا خواهید شد.

۱-موفقیت بدین معناست که همیشه بهترین و کامل‌ترین تلاشتان را باید انجام دهید.اگر در تمام جنبه‌های کاری که انجام می‌دهید نهایت سعی و تلاش خود را بکنید می‌توانید موفق شوید و تنها در این صورت می‌توانید مطمئن باشید که موفقیت ممکن و قابل دست‌یابی ست.

۲-موفقیت به معنای تعیین اهداف واقعی ست.در هنگام هدف‌گذاری و تعیین اهداف واقع‌بین باشید. نمی‌توانید با تعیین اهداف انتزاعی و مبهم موفق شوید.

۳-داشتن جایی که بتوانید به آن خانه بگویید، موفقیت است.خانه جایی ست که روح شما و دیگر اعضای خانواده‌تان در آن جریان دارد. اگر جایی دارید که می‌توانید به آن خانه بگویید همیشه موفق هستید.

۴-موفقیت به معنای درک تفاوت بین نیاز و خواسته است.

اگر می‌توانید به تعهدات ماهانه‌ی خود پایبند باشید و نیازهای اساسی خود را برآورده کنید، انسان موفقی هستید.

۵-موفقیت باور به توانستن است.اگر باور کنید که می‌توانید، موفق خواهید شد.

۶-موفقیت به معنای ایجاد تعادل بین کار و علاقه است.کار بدون شور و علاقه عامل اصلی ایجاد استرس‌های غیرضروری و دست آوردهای پوچ و مبهم است. بر کاری که شما را هیجان زده می‌کند تمرکز کنید.

۷-موفقیت به معنای مراقبت از نیازهایتان است.همیشه این نکته را به خاطر بسپار: قبل از کمک به دیگران ماسک اکسیژن خود را بپوش.

۸-موفقیت بدین معناست که بعضی وقت‌ها باید نه بگویید.موفقیت تنها در یک زندگی متعادل به دست می‌آید. بخشی از این تعادل هم فراگیری مهارت نه گفتن است.

۹-موفقیت به معنای دانستن این مطلب است که زندگی شما پر از فراوانی و نعمت است.عشق، سلامتی، دوستان، خانواده … زندگی پر از فراوانی ست.

۱۰- موفقیت درک این نکته است که چیزی را که نمی‌بخشید نمی‌توانید حفظ کنید.تنها در صورتی موفق خواهید شد که کمک کنید دیگران هم در زندگی فردی و شغلی‌شان موفق شوند.

۱۱- موفقیت به معنای غلبه بر ترس است.غلبه بر ترس‌ها به شما احساس شکست‌ناپذیر بودن می‌دهد. هیچ‌کس نمی‌تواند شما را متوقف کند.

۱۲-موفقیت، تماشای فارغ‌التحصیلی فرزندتان است.عشق، راهنمایی و نظم و انضباط شما نتیجه داد. امروز هر دوی شما موفق شدید.

۱۳- موفقیت بدین معناست که هر روز مطلب جدیدی بیاموزیم.افراد موفق می‌دانند که یادگیری هرگز پایانی ندارد.

۱۴- موفقیت درک این نکته است که شکست در چند مبارزه می‌تواند به پیروزی شما در یک جنگ بزرگ کمک کند.

انسان‌های موفق مبارزه‌های خود را عاقلانه انتخاب می‌کنند.

۱۵-موفقیت به معنای دوست داشتن و دوست داشته شدن است.عشق بدون قید و شرط بهترین نوع عشق و علاقه است.

۱۶- موفقیت بدین معناست که وقتی به چیزی باور دارید محکم پای عقیده‌ی خود بایستید.انسان‌های موفق از تلاش برای رسیدن به چیزهایی که با تمام وجود به آن‌ها اعتقاد دارند، دست نمی‌کشند.

۱۷-موفقیت به معنای تسلیم نشدن است.پشتکار ایجاد کننده‌ی سماجت است و سماجت تولید کننده‌ی موفقیت.

۱۸- موفقیت به معنای جشن گرفتن پیروزی‌های کوچک است.هر زمان که به یکی از اهدافتان رسیدید یا بر یک مانع غلبه کردید، وقت بگذارید و این پیروزی را جشن بگیرید.

۱۹- موفقیت بدین معناست که هرگز اجازه ندهید یک ناتوانی یا کمبود موجب عقب ماندن و شکست شما شود.ناتوانی‌ها و یا معلولیت‌ها موفقیت یک فرد را تعریف نمی‌کنند. ذهن و جسم این کمبودها را جبران خواهند کرد.

۲۰-موفقیت درک این نکته است که شما معمار سرنوشت خود هستید.سرنوشتتان فقط و فقط در کنترل خودتان است.

موفقیت تعاریف بسیار زیادی دارد. بنده فکر می‌کنم وقتی می‌توانیم موفق شویم که در پایان روز به خودمان بگوییم … چه روز خوبی بود. فردا هم همین‌طوری تلاش خواهم کرد.شما موفقیت را چطور تعریف می‌کنید؟




منبع: سلامتی

  • مهدی وفایی
  • ۰
  • ۰

در سال 1994 جف بزوس 30 ساله به عنوان جوانترین معاون ارشد در بانک سرمایه گذاری D.E. Shaw & Co انتخاب شد و توانست آمازون را در شهر سیاتل راه اندازی کند. او حالا ثروتمندترین فرد در جهان محسوب می شود و با بیل گیتس در این زمینه رقابت تنگاتنگی دارد.

جف بزوس

Image credit: David Ryder | Getty Images

بنیانگذار شرکت آمازون علاقه زیادی به فضا دارد و از امتحان کردن کارهای جدید همچون خرید واشینگتون پست در سال 2013، ترسی به خود راه نمی دهد. در این مقاله سعی می کنیم 21 مورد عجیبی که می توان از جف بزوس یاد گرفت را با هم مرور کنیم.

  1. او خیلی زود شریک گوگل شد:

کمتر از 5 سال پس از راه اندازی آمازون، بزوس اولین سرمایه گذاری خود را انجام داد که نشان می داد او می تواند فرصت های بزرگ را به خوبی شناسایی کند. او یک سهام یک میلیون دلاری از گوگل در اواخر سال 1990 خریداری کرد.

  1. دوستی عجیبی با دواین جانسون دارد:

در افتتاحیه آخرین فیلم اکشن دواین جانسون،بزوس بیان کرد که یکی از طرفداران بزرگ این بازیگر مشهور و محبوب است.

  1. به موضوعات عجیبی همچون فضا علاقه زیادی دارد:

بزوس علاقه زیادی به سیاره های مختلف همچون مریخ دارد و دوست دارد کارهای ناسا را به دقت رصد کند. به همین خاطر برخی از هزینه های نگهداری آپولو و راه اندازی آن را بر عهده گرفته است.

  1. رویاهای خود را زندگی می کند:

او از همان کودکی در رویاهایی که در سر داشت، زندگی می کرد. اولین شرکت توریستی فضا را با نام Blue Origin در سال 2000 بنیانگذاری کرد. چندین سال پیش زمانی که کودک بود به دوستان و معلم خود گفته بود می خواهد زمانی که بزرگ شد یک کارآفرین در حوزه فضا باشد.

  1. او برنامه منظمی برای خواب و بیداری خود دارد:

جف بزوس معمولا از ساعت های آلارم دهنده که ما استفاده می کنیم، استفاده ای نمی کند و دوست دارد 8 ساعت خواب شبانه خود را داشته باشد البته بدون مزاحمت یک ساعت بد صدا.

  1. به دنبال آینده است:

جف بزوس همیشه به دنبال اینده بوده و برای آن سرمایه گذاری کرده است.

  1. همیشه مشکلات و دشمن های خود را پشت سر گذاشته است:

به دست آوردن جایزه نوبل راحت تر از راه اندازی یک گاراژ کهنه برای فروش کتاب و سپس راه اندازی شرکت بزرگی همچون آمازون است. او همه مشکلات را پشت سر گذاشته است.

  1. مرد خانواده است:

فرزند گرفتن و قبول کردن فرزند یکی از بخش های بزرگ داستان اوست. زمانی که جف بزوس جوان بود توسط فردی به نام میتیل بزوس به فرزندخواندگی پذیرفته شد. حالا جف بزوس خودش چهار فرزند دارد که سه تن از آن ها پسر و یکی از آن ها دختر است؛ آنها را از چین به فرزندخواندگی گرفته است.

پیشنهاد امروز

مردان از چه زنانی لذت می برند؟

مردان از چه زنانی لذت می برند؟

  1. بر روی مزرعه کار می کند:

جف بزوس تابستان خود را بر روی مزرعه پدربزرگ خود صرف می کند و دوست دارد کارهای کشاورزی را دنبال کند.

  1. او برای رسیدن به موفقیت مسیر طولانی را طی کرده است:

جف بزوس زمانی که نوجوان بود در شرکت مک دونالد مشغول به کار شد و برای دانش آموزان کمپ تابستانی کوچکی برگزار می کرد. اهداف بزرگ همیشه با سختی هایی در مسیر همراه هستند.

  1. همیشه به طبیعت علاقه مند بوده است:

زمانی که در حال رانندگی به سیاتل برای راه اندازی آمازون بود، توفقی در گرند کانیون داشت. او همیشه به طبیعت علاقه مند بوده است.

  1. عاشق برقراری ارتباط است:

جف بزوس استانداردهای بالایی برای برقراری ارتباط با دیگران دارد. او عاشق برقراری رابطه با انسان هاست.

  1. به گذشته خود احترام می گذارد:

او در رشه مهندسی الکتریکی و علوم رایانه تحصیل کرده است. در سال 2011 حدود 15 میلیون دلار به این دانشگاه اهدا کرد تا بتواند مرکزی را برای مطالعه اختلالات نورولوژیکی احداث کند.

  1. عاشق مطالعه است:

جای تعجب نیست که جف بزوس عاشق مطالعه و کتاب باشد. شغل او همه چیز را به خوبی نشان می دهد.

  1. همیشه اولویت را به مشتریان خود می دهد:

اگر شما سوال یا شکایتی داشته باشید می توانید به او ایمیل بزنید. بزوس زمانی که ایمیلی را در اینباکس خود مشاهده می کند یادداشتی را به کارمندان خود می فرستند تا این ایمیل را بررسی کنند. بعد از اینکه مشکل بررسی شد، اعضای تیم آن را به بزوس ارسال می کنند و بعد از مشورت به حل آن می پردازند.

  1. همیشه سرمایه گذاری های جذابی دارد:

بزوس در مورد تجربیاتی که از کار کردن بر روی مزرعه پدربزرگش به دست آورده است همیشه صحبت می کند. به نظر می رسد پس زمینه ای که بزوس از کشاورزی دارد بر روی سرمایه گذاری های او نیز تاثیر گذاشته است. او سال ها پیش در یک استارت آپ فعال در زمینه کشاورزی سرمایه گذاری کرد. این شرکت محصولات خود را بر روی یک برج 20 پایی رشد و توسعه می داد که با چراغ های ال ای دی مجهر شده بود و نیازی به نور خورشید و خاک نداشت.

  1. از طراحی غیر منتظره برای خود استفاده می کند:

اگرچه سایت آمازون امروزه رشد و توسعه بسیار زیادی پیدا کرده است اما با موارد کوچک کار خود را شروع کرد و بزوس مجبور بود به هنگام راه اندازی آن از ایده های استراتژیک تر و مقرون به صرفه تری استفاده کند.

برای اینکه بتواند میز کار ارزان قیمتی برای خود و برخی از کارمندان تهیه کند، تصمیم گرفت خودش آن ها را به کمک درب های چوبی بسازد. این میزها به یک سنت در این شرکت تبدیل شدند و بزوس و بسیاری از کارمندانش این روزها از گونه های مختلف این میزها استفاده می کنند.

  1. او همه چیز را ساده می گیرد:

یکی از قواعد اصلی که در آمازون وجود دارد سادگی است. به همین خاطر جای تعجب و شگفتی نیست که این فرد حتی پس از رسیدن به ثروت میلیاردی باز هم زندگی شخصی ساده ای را انتخاب کند. زمانی که این شرکت در سال 1997 به شهرت رسید و در میان افراد محبوب شد، جف بزوس برای خرید خانه یا خودروی جدید هزینه زیادی صرف نکرد.

  1. تجربیات دشوار و گاه سختی داشته است:

بزوس قبلا یکبار در سال 2003 مرگ را از نزدیک تجربه کرده است. زمانی که به دنبال یک زمین و موقعیت مناسب برای تست راکت های شرکت Blue Origin می گشت هلیکوپتر او دچار سانحه شد اما از آن جان سالم به در برد. بعد از ریکاوری از این شرایط چند وقتی با هلیکوپتر سفر نمی کرد.

او در این باره می گوید: در آن لحظات سخت و نفس گیر به این فکر می کردم که این شیوه از مردن اصلا جالب نیست. این سانحه تاثیر و تغییر زیادی در زندگی من داشت. من درس های عملی زیادی از آن گرفتم . یکی از این درس های مهم این بود که هر جایی که برایم امکان داشته باشد باید از سوار شدن به هلیکوپتر پرهیز کنم. این وسلیه نقلیه همانند یک هواپیمای مجهز قابل اعتماد نیست.



منبع: آلاماتو

  • مهدی وفایی